تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817128446




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

درخواست مهریه از دامپزشک بیـکار


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: زن جوان که از دست شوهر بیکار و سربازش به ستوه آمده بود، به دادگاه خانواده رفت و مهریه 300 سکه‌ای‌اش را به اجرا گذاشت. به گزارش جام‌جم، زن جوان زمانی که 19 ساله بود شیفته پسری شد که دانشجوی دامپزشکی بود. آن دو به هم علاقه داشتند و همین موضوع باعث شد با توجه به مخالفت‌های خانواده‌هایشان، به عقد یکدیگر در آیند.



او چهار سال منتظر ماند تا درس و دانشگاه شوهرش تمام شود و جشن ازدواجی بگیرند و به خانه بخت بروند. اما این بار سربازی شوهر سد راه این ازدواج بود. او این بار هم دو سال برای سربازی صبر کرد، اما شوهرش نه کاری پیدا کرد و نه برای ازدواج قدمی برداشت. زن جوان زمانی که از این بلاتکلیفی به ستوه آمد، تصمیم گرفت مهریه‌اش را به اجرا بگذارد تا شاید شوهرش تصمیمی برای زندگی‌شان بگیرد. منشی شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع قضایی صدر تهران، نام زن و شوهری به نام وحید و زهرا را صدا زد و آنها وارد اتاق قاضی شدند. زن اصرار داشت که مهریه 300 سکه‌ای‌اش را بگیرد، اما شوهر سربازش با اصرار می‌خواست کوتاه بیاید و به او فرصتی دوباره بدهد. وقتی قاضی درباره علت دادخواست پرسید، زن جوان نگاهی به حلقه انگشترش انداخت و گفت: شش سال قبل با شوهرم که آن زمان در رشته دامپزشکی درس می‌خواند، آشنا شدم. او ماجرای علاقه‌اش به مرا با خانواده‌اش در میان گذاشت. وقتی به خواستگاری‌ام آمد، خانواده‌ام مخالفت کردند. چون کار درستی نداشت و سربازی هم نرفته بود. زن جوان ادامه داد: من و شوهرم آنقدر به هم علاقه‌مند شده بودیم که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمی‌توانست ما را از هم دور کند. برایمان هیچ چیز جز عشقی که میانمان بود، اهمیت نداشت. خانواده‌ها با این وصلت مخالف بودند. برای رسیدن به هم و جلب موافقت خانواده‌هایمان سختی بسیاری کشیدیم تا این که بعد از چند ماه کش و قوس آنها مجبور شدند خواسته ما برای ازدواج را قبول کنند. اما قرار شد عقد کنیم و بعد از این که شوهرم کسب و کاری پیدا کرد، به خانه بخت برویم. زن جوان به این قسمت از حرف‌هایش که رسید، بغض گلویش را گرفت وآرام گفت: اشتباه کردم و ای کاش هیچ وقت تن به این ازدواج نمی‌دادم. همسرم اوایل به دنبال کار می‌رفت، اما زمانی که به بن‌بست رسید، از من خواست به او تا پایان درس خواندنش فرصت دهم. آنقدر این خواسته را نزد من و خانواده‌ام بازگو کرد که خواسته‌اش را پذیرفتیم. وی نیم‌نگاهی به شوهرش انداخت و ادامه داد: در مدت تحصیل او سختی زیادی را تحمل کردم. خانواده‌ام مدام به من ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند به این بلاتکلیفی در زندگی‌ات پایان بده. او مدام قول می‌داد که بزودی درسش تمام می‌شود و کاری مرتبط با رشته‌اش پیدا می‌کند و سرانجام از این برزخ رها می‌شویم. اما زمانی که درسش تمام شد، به هر دری زد تا کاری پیدا کند که نشد و همه از او کارت پایان خدمت می‌خواستند. حالا مانده بود که سربازی برود یا نه. این بار هم به خاطر او کوتاه آمدم و با خانواده‌ام جنگیدم. وی گفت: شوهرم به سربازی رفت و اکنون هم ماه‌های آخر خدمت سربازی‌اش را سپری می‌کند. هنوز نتوانسته کاری پیدا کند. دیگر از این وضع خسته شده‌ام. نمی‌دانم چگونه به خانواده‌ام بگویم او دارد سربازی‌اش را تمام می‌کند، اما هنوز کاری ندارد که زندگی‌مان شکل بگیرد. از این وضع و بیکاری شوهر تحصیلکرده‌ام به ستوه آمده‌ام. درست است که او را دوست دارم اما دیگر از این شرایط خسته شده‌ام و از او شکایت دارم و مهریه 300 سکه‌ای خود را می‌خواهم. گمان نمی‌کنم ادامه این زندگی به صلاح هر دوی ما باشد. او چگونه می‌تواند بهای شش سال زندگی‌ام را بدهد. شش سالی که می‌توانستم زندگی خوبی داشته باشم، اما به این تیرگی سپری شد و جوانی‌ام به باد رفت. در ادامه مرد جوان که هنوز باورش نمی‌شد همسرش که این همه به او علاقه داشته، اکنون پای او را به دادگاه کشانده است، گفت: من و همسرم به هم علاقه‌مند بودیم و می‌خواستیم زندگی خوب و زیبا برای یکدیگر بسازیم، اما چه کنم به هر دری زدم ولی نتوانستم کاری مناسب با رشته‌ام پیدا کنم. من او را دوست دارم. وی افزود: باز هم می‌خواهم همسرم به من فرصتی دوباره بدهد تا بتوانم کاری با درآمد مناسب پیدا کنم. اما حالا که مهریه‌اش را می‌خواهد، من پولی ندارم که همه آن را به وی بپردازم. از دادگاه می‌خواهم مهریه را قسط‌بندی کند تا بتوانم آن را به همسرم بپردازم. من او را دوست دارم و نمی‌خواهم از هم جدا شویم. فقط می‌خواهم آخرین فرصت را هم به من بدهد. بعد از گفته‌های این زوج جوان، رسیدگی به پرونده آنها به جلسه دیگری موکول شد.




سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت 01:03





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن