تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن كم خوراك است و منافق پرخور.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832716902




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دریافت مهریه طلایی پس از مرگ زن جوان


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه ایران: پیرزن و پیرمرد مقابل قاضی نشسته بودند تا چک مهریه دخترشان را بگیرند. ظاهر آرامی داشتند اما در قلب و ذهنشان داغ دختری شعله می‌کشید که حالا در گورستان آرمیده بود.
 

«مارال» زنی 29 ساله بود که فقط اسمش در شناسنامه زن و مرد سالمند باقی مانده بود. او سه سال پیش با «جعفر» ازدواج کرده بود و از همان روز مارال پس از عروسی با شوهرش اختلاف نظر پیدا کرده بود. دامنه اختلاف‌هایشان تا هنگام مرگ زن جوان ادامه داشت.
 
اما مارال درباره مشکلاتش هرگز چیزی به خانواده‌اش نگفته و به تنهایی بار سنگین زندگی مشترک را روی شانه‌های نحیفش نگه داشته بود. چرا که در مرام خانوادگی‌شان چیزی تحت عنوان قهر و طلاق وجود نداشت و دختر با لباس سفید به خانه بخت می‌رفت و با کفن سفید آنجا را ترک می‌کرد. همین موضوع بود که دل پیرزن و پیرمرد را می‌سوزاند. چون دخترشان هنگام زایمان درگذشته بود. دکتر‌ها گفته بودند در دوره حاملگی دچار آبسه شده و مدتی بعد هم مادر و جنین هر دو راهی بهشت‌زهرا شدند. گویی تقدیر این بود که پیرزن و پیرمرد نوه‌شان را نبینند.
 

در شعبه 267 دادگاه خانواده غیر از زن و شوهر سالمند، قاضی «غلامرضا احمدی» و خانم منشی، زن دیگری هم نشسته بود که داشت با گوشه روسری‌اش بازی می‌کرد و دسته‌ای اسکناس را محکم در دست گرفته بود. او همسر جدید شوهر مارال بود که برای آزادی «جعفر» به دادگاه آمده بود.
 

شوهر مارال به‌خاطر نپرداختن مهریه‌ همسر جوان تازه درگذشته‌اش پشت میله‌ها بود. ازآنجا که طبق قانون اگر زنی قبل از شوهرش بمیرد، مهریه‌اش به عنوان ماترک به پدر و مادرش می‌رسد به همین خاطر زن و شوهر سالمند با استناد به همین ماده قانونی مهریه مارال را به اجرا گذاشته و دامادشان را به زندان انداخته بودند. آنها مدعی بودند دامادشان تلاش کافی برای حفظ سلامتی همسر باردارش نکرده و همواره او را آزار داده است. جعفر هم راننده وانتی بود که توان پرداخت مهریه 200 سکه طلا را نداشت. پس از شکایت پدر و مادرزنش وانتش توقیف شده و او روانه زندان شده بود.
 

در جلسه رسیدگی به دادخواست مهریه، کسی حرف نمی‌زد. انگار قبلاً حرف هایشان را زده و سنگ‌ها را واکنده بودند. با این حال قاضی احمدی داشت مراحل رسیدگی به پرونده را -که از مدتی قبل آغاز شده بود- به دقت توضیح می‌داد. همان موقع یکی از کارکنان مجتمع قضایی داخل شد و یک برگ چک داد و رفت.
 

 پیگیری‌های زن جدید جعفر نتیجه داده و یک انجمن خیریه حاضر شده بود بخش اول مهریه و یک قسط از آن را در اختیار دادگاه بگذارد. به‌همین خاطر قاضی روبه پیرمرد و همسرش گفت: «خدا دخترتان را بیامرزد. حالا که سهم شما از ماترک مهریه مشخص شده‌است، با موافقت‌تان یک چک بابت 10 سکه طلا، پیش پرداخت می‌شود. از آنجا که نرخ سکه متغیر است، ما به‌التفاوت آن 150‌هزار تومان می‌شود که همسر دوم داماد سابق‌تان به‌شما پرداخت می‌کند. اقساط بعدی مهریه هم هر دو ماه یک سکه خواهد بود. لطفاً تشریف بیاورید پای برگه‌ها را امضا کنید.»پیرمرد از جایش بلند شد و گفت: «ما به قضاوت شما اطمینان داریم و رأی دادگاه را می‌پذیریم. امیدوارم جعفر هم قسط‌های بعدی را سر موقع بپردازد.»
 

همان موقع زن جوان از جا بلند شد، اسکناس‌های توی دستش را به پیرمرد داد و گفت: «ان‌شاءالله جعفر همین‌روزها از زندان بیرون میاد و وانتشو پس می‌گیره. مطمئن باشید اقساط مهریه دختر شما را سر وقتش می‌ده!»
 

در پایان جلسه دادگاه زن و مرد سالخورده بعد از امضای برگه‌ها از اتاق خارج شدند. البته خوشحال بودند که پیگیری چند ماهه‌شان نتیجه داده بود، اما داغ دخترشان هنوز روی دل آنها سنگینی می‌کرد. در دادگاه هرگز در مورد شکل مصرف پول مهریه حرفی نزدند، اما مشخص بود که پول و سکه طلا چندان به کار آنها نمی‌آمد، شاید برای آخرت خودشان و دخترشان داشتند نقشه می‌کشیدند.




۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن