تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):يا على دانشمند سه نشانه دارد: راستگويى، حرام‏گريزى و فروتنى در برابر همه مردم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817121017




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زندگی پر رمز و راز لوطی‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» توصیفی جذاب از شیوه‌های فعالیت لوطی‌ها و داش‌ها در دوره قاجار ارایه کرده است. او همچنین کوشیده است سلسله مراتب و جایگاه آنان را در جامعه ایران روزگار قاجار تشریح کند.



به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فرادید ، مستوفی در توصیف «داشی‌ها» چنین می‌نویسد: «شک نیست که در مصارف تعزیه‏ داری‌ها بالاخره از کیسه اعیان و مردمان توانا بیرون می ‏آمد ولی انصاف را اگر سعی و همت و فداکاری بی‏ ریای طبقه‏ ی داش‏ مشدی‏ ها با آن توأم نمی‏ شد. گذشته از سینه ‏زنی و دسته ‏گردانی که عزاداری مخصوص این آقایان بود با تزیین طاق ‏نمای تکیه‏ جات محلات تماما به سعی این مردمان ساده و باایمان صورت می‏گرفت. بعضی از آن‏ها که کسب و کار و توانایی داشتند، مصارف طاق نمای تکیه را هم از کیسه‏ ی فتوت خود می‏پرداختند.

این مردمان ساده و بی‏آلایش نه جمعیت خاصی در جامعه تشکیل می‏دادند و نه آیین ‏نامه ‏ای کتبی و تشریفاتی برای پذیرش افراد در جمعیت خود داشتند، بلکه هر کس عملا لوطی گری خود را ظاهر می‏کرد، جزو این جمعیت محسوب می‏شد. نان خوردن از دست‏رنج خود، احترام نسبت به بزرگتر، محبت و مهربانی با کوچکتر، دستگیری از ضعیف، کمک به مردمان درمانده، پیشه کردن عفاف و پاکدامنی، تعصب ‏کشی از افراد و جمعیت و اهل کوچه و محله و بالاخره شهر و ولایت و کشور، فداکاری، رکی و بی ‏پروائی، حق‏گویی و حمایت از حق، بی ‏اعتنایی به ماده، عدم تحمل تعدی و بی‏ حسابی، اخلاق خاصه‏ ی داشی بود. لوطی نباید در مقابل هر پنطی (نالوطی) سرتعظیم فرود آورد- دست خود را برای جیفه‏ ی دنیا پیش این و آن دراز کند. لوطی در مقابل رفیق باید از مال و جان دریغ نداشته باشد».

مستوفی سپس به مشاغلی اشاره می‌کند که داش‌ها باید بدان‌ها اشتغال داشته یا از آن‌ها دوری می‌جسته‌اند «هیچ‏وقت یک نفر داش به کسب حلاجی، دلاکی، مقنی ‏گری، کناسی و حمالی مشغول نمی‏ شد، چون این‏ها مشاغل پنطی ها بود. در عوض طبق‏ کشی، توت‏ فروشی، چغاله ‏فروشی، بادبادک و فرفره‏ سازی- پالوده ‏ریزی، دوغ ‏فروشی و گردوی تازه‌فروشی، از مشاغل خاص جوان‏ های این طبقه به‏ شمار می ‏آمد.

مسن ‏ترها که سرمایه‏ ای داشتند دکانی باز کرده به همه کسبی مشغول می‏ شدند. معهذا فرنی‏ فروشی و میوه ‏فروشی و آجیل‏ فروشی از مشاغل مرجع آن‏ها بود. در هر کوچه و گذر، این جمعیت عده ‏ای داشت که روزها در پی کسب و کار و شب‏ها در قهوه‏ خانه ‏ی سرگذر جمع شده و یکی دو ساعت می ‏نشستند و از حال یکدیگر باخبر می‏ شدند.

مرشدی که در زورخانه کار کشتی یاد می‏ داد و پشت کوس نشسته و اشعار شاهنامه می‌خواند کاری بود که به آسانی نصیب هر داشی نمی‏ شد، باید یک داش خیلی امتحان لوطی‏ گری داده باشد تا بتواند پشت کوس بنشیند. کرک‏بازی، بلبل‏ بازی، سهره ‏بازی و کفتربازی [و] در این اواخر قناری‌بازی از تفریحات این طبقه و تربیت قوچ و خروس جنگی و جنگ انداختن آن‏ها در سر چهار راه‏ ها و میدان‏ های عمومی نیز منحصر به آن‏ها بود و عده ‏ای هم در سر فتح و شکست دو جنگنده گرو‏بندی می‏ کردند».

توصیف‌هایی که این تاریخ‌نگار از برخی منش‌ها و رفتارهای این جماعت در عصر قاجار ارایه می‌دهد، از دقت نظر او در شناخت این بخش از جامعه نشان دارد «در میان امام‏زاده ‏های اطراف تهران امام‏زاده داوود خیلی طرف توجه این طبقه بود. کمتر داشی پیدا می ‏شد که سالی یک بار به زیارت این امام‏زاده نرفته باشد، چنان‏که امام‏زاده داوود به مکه ‏ی مشدی‏ ها معروف بود. از شهدای کربلا به حضرت عباس و حر بسیار معتقد بودند. بزرگترین قسم آن‏ها «به حضرت عباس و کمربند حر» بود. فداکاری این ٢ بزرگوار (حضرت عباس، امان‏ نامه ‏ی ابن‏ زیاد را رد کرد و حر از مقام ریاست قبیله و سرکردگی در نزد ابن‏ زیاد صرف نظر کرده و در نزد امام حسین، جان خود را فدا کرد.) با طبع این مردمان ساده‏ ی بی‏ آلایش متناسب بود».

عبدالله مستوفی در بخشی از توصیف داش‌ها و لوطی‌ها، به زبان ویژه آنان نیز اشاره می‌کند «این طبقه لهجه ‏ی خاصی هم داشتند که اگر می‏ خواستند کسی حرف آن‏ها را نفهمد به آن لهجه با هم حرف می‏زدند. در حرف زدن معمولی هم اصرار زیاد به ترخیم کلمات و انداختن بعضی از حروف و تبدیل بعضی دیگر داشتند. برای مثال دیوار را دیفال می‏گفتند و هیچ داشی کلمه «از» را کامل ادا نمی‏ کرد و حرف الف را با مشدد کردن حرف اول کلمه ‏ی بعدی به آن می‏چسباند و به ‏کار می‏برد».

سلسله مراتب لوطیان در تاریخ ایران، از جمله مسایل پیچیده و پر رمز و راز این دسته به شمار می‌آمده است. مستوفی به فنون و کارهایی اشاره می‌کند که دست‌کم در زمانه وی موجب می‌شده است فردی در این سلسله ارتقا یابد «یک چغاله مشدی عبث عبث به مقام داشی نمی‏ رسید تا کار برجسته ‏ای که از همه کس برنیاید انجام دهد، مثلاً با پشت قاشق قزوینی یک کاسه هل و گلاب را طوری بخورد که هیچ ته کاسه باقی نماند یا بیست سی دور بدون وقفه در چاله حوض حمام شنا کند، یا ده دست چلوکباب بخورد. برای ترقی از داشی به مقام ریاست‏ های عالی‏تر، جمعیت از قبیل کشیدن علم و نوحه‌خوان شدن دسته و مرشد شدن در زورخانه گذشته از دارا بودن اخلاق داشی و لیاقت و کفایت این کار، پیشکسوتی و شاگردی کردن در نزد استادان فن هم شرط بود، زیرا سایرین زیر بار هر تازه از راه ‏رسیده ‏ای هر قدر هم نمایش لوطی‏گری داده بود، نمی‏رفتند و به این ترتیب می‏ توان فهمید که باباشمل شدن و مطاع گشتن در نزد رؤسای یک محل چقدر کار مشکلی بوده و چقدر اخلاق لازم داشته است تا بتوان به همین مقامی رسید که هیچ‏کس برخلاف امر و اراده ‏ی او نتواند رفتاری بنماید. همگی افراد مطیع و گوش به حرف باباشمل بودند و اگر حادثه ‏ای برای بابای حاضر پیش می‏آمد برای تعیین جانشین او حاجتی به انتخاب نداشتند، زیرا قبلا همه می‏دانستند که بعد از این بابا کدام‏یک از رؤسا و سردسته‏ ها لایق این مقام می‏باشد. بعضی از تاجر ‏زاده ‏ها و اعیان‏ زاده‏ها و حتی در پاره‏ای موارد شاهزاده‏ ها هم در این جمعیت بودند».






















دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت 13:48





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن