واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا:
![«سرگذشت بوراندخت» در راه است محمدی پای اندر](http://media.isna.ir/content/1456221567241_photo_2016-02-22_08-40-54.jpg/3)
وحید محمدی پای اندر که این روزها با سهگانه بازآفرینی متون کهن دست به قلم است از انتشار جلد دوم و نگارش جلد سوم این سهگانه خبر داد. به گزارش ایسنا، بخش سوم این سهگانه برگرفته از شخصیتی کمتر دیدهشده از شاهنامه است و همچون جلدهای پیشین آن در انتشارات محراب قلم راهی بازار خواهد شد. اولین رمان سهگانه تالیفی محمدی پای اندر با عنوان «کابوسهای گرشاسب» سال گذشته منتشر شده بود. او درباره علاقهاش به کار بازآفرینی میگوید: جذابیت بازآفرینی برای من از چند جنبه است. مهمترین آنها بازمیگردد به علاقه شدید من نسبت به اسطوره و روایتهای اسطورهای. گزافه نیست اگر بگویم که جهان در ذهن من اول تصویری از حرکت اساطیر (فرمهایی که مدام بازتولید میشوند) است و دوم لحنی از روایت و قصه. جالب آنکه گاه این دو ادراک با هم به شدت در تضاد هستند و این چالش در «کابوسهای گرشاسب» هم ریشه دارد. موضوع از این قرار است که ساختار حماسه و تم صلحطلبی تناقضی فلسفی در ذهن من ایجاد کرده بود. سوالهایی که روزهای مدیدی مشغول آنها بودهام مثل اینکه چرا از یک قهرمان (در حماسه) باید انتظار داشته باشیم که صدها انسان را بکشد و هیچ گونه آشفتگیای در روح و روانش آشکار نشود؟! البته منظور از آشفتگی، احساساتی مثل حالات روانی رستم در جنگ با سهراب یا اسفندیار نیست (هرچند تا جایی که خواندهام این دو مورد کاملا استثناء هستند) بلکه منظور آشفتگیای از جنس بحرانهای روحی انسان مدرن است وقتی پیش روانشناسش درددل میکند و نمیداند با تعارضات و آسیبهای روانیاش چه باید بکند. انسانی که فقط در فکر انجام وظیفه نیست بلکه به چگونگی انجام وظیفه نیز میاندیشد و به عواقب انجام و عدم انجام آن وظیفه. «قهرمان» در حماسه تجلی «انجام وظیفه» در قبال «میهن» و بعد هم «شاه» است. این تم در دو رمان قبلی وجود دارد و اما مورد جدیدی که در رمان سوم شکل میگیرد «تضاد وظیفه با میهن، شاه، قومیت» است. در رمان سوم شخصیت اصلی عملاً با این سه مفهوم به شکلی که در بنیانهای اساطیری – تاریخی ایران بوده است به عنوان تعارضی بزرگ روبهرو میشود و تلاش میکند از پس حوادث گوناگون به تعریفی شاید امروزیتر از این مفاهیم برسد، مفاهیمی که در ذهن من با مفهوم کلان «صلح» ربط مستقیمی دارند. شخصیتهای این رمانها در تلاش هستند که در جوامع خویش از منظر جایگاه اجتماعی خاصی که دارند (شاهزاده – پهلوان) تماشاچی و پیرو صرف باورهای پیشینیان خویش نباشند و خود سرنوشت خویش را به دست بگیرند و کنشگر اجتماعی باشند. جلد دوم این رمان با عنوان «سرگذشت بوراندخت» به زودی راهی بازار خواهد شد. این اثر بر اساس یکی از شخصیتهای دارابنامه طرسوسی نوشته شده است. دارابنامه طرطوسی داستانی است منثور در احوال داراب پادشاه کیانی. داستان دختر داراب که روشنک نام دارد (ملقب به بوراندخت) و جنگهای چریکیاش با سپاه اسکندر رومی (مقدونی) بخشی از کتاب دارابنامه است. وقتی داراب به شکلی مشکوک کشته میشود، بوراندخت به خون خواهی پدر برمیخیزد و مدتها با قاتلین پدرش میجنگد تا اینکه متوجه میشود اساساً اشتباه کرده است و قاتل کسی دیگر است. حالا او مانده است میان خیانت، خونخواهی، انتقام و برقراری صلح با دشمنش که کدام یک باید باشد. شکل کنونی داستان نوشته ابوطاهر طرسوسی (یا طرطوسی) است و به همین جهت کتاب را با عنوان دارابنامه طرسوسی میشناسند. انتهای پیام
یکشنبه / ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ / ۰۹:۴۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]