محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828997820
مسعود کوثری: ناشران خصوصی با مابهالتفاوت قیمت کاغذ؛ ساختمانسازی کردند/ بخش خصوصی همیشه غر میزند
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛ مسعود کوثری: ناشران خصوصی با مابهالتفاوت قیمت کاغذ؛ ساختمانسازی کردند/ بخش خصوصی همیشه غر میزند
کوثری میگوید: همهٔ ناشران بخصوص ناشر خصوصی، سهم رانت خود را به شیوههای گوناگون دریافت میکنند. در دو دههای که سوبسیت داده میشود کدام ناشران از طریق مابهالتفاوت قیمت کاغذ؛ ساختمان و خانه ساختند؛ بنظرم بخش خصوصی. بخش خصوصی همیشه غر میزند اما اینکه میگوید من از مواهب دولتی استفاده نمیکنم، درست نیست. معتقدم ارشاد به ناشر دولتی سخت میگیرد. صنعت نشر و تولیدات کتاب و آثار ادبیات در ایران طی دهههای اخیر فراز و فرودهای تاثیرگذاری را از سر گذرانده و جایگاه فعلی این صنعت و آینده آن با سوالات گوناگونی مواجه است. ازجمله اینکه آیا در شرایطی که تیراژ کتابها به زیر ۵۰۰ نسخه رسیده، میتوان از صنعتی به نام صنعت نشر صحبت کرد؟ چرا به نظر میرسد کتاب در جامعه ایران به حاشیه رانده شده و چرا به نظر میرسد تولید ادبی چشمگیری در این سالها شاهد نبودهایم؟ نقش عدم ثبات سیاتگذاریهای فرهنگی و رسانههایی مثل تلویزیون در رسیدن به چنین شرایطی برای صتعت نشر کجاست؟ با وجود زمزمههایی که از واگذاری ممیزی به ناشران شنیده میشود، آیا میتوان امید داشت روزی ارشاد بخواهد ممیزی ادبیات را به ناشران واگذار کند؟ موضع ناشران خصوصی و دولتی در قبال این واگذاری چست؟ مسعود کوثری (مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی) و از پژوهشگران حوزه ارتباطات، فرهنگ، موسیقی و توسعه و استادیار و مدیر گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) به این سوالات پاسخ داده است. امروزه وضعیت نشر به گونهای است که شاهد تیراژ کتاب با صد و دویست نسخه هستیم. آیا میتوان اسم این وضعیت را «صنعت نشر» گذاشت؟ به نظرم ما دچار یک وضع انتقالی خیلی سخت هستیم. در این وضع انتقالی نه توانستیم شیوهٔ دیجیتال را بر تولید محدود کتاب پیگیری کنیم و نه به آن تیراژ بالا برسیم که کتاب سودزا باشد. در یک حالت میانه گیر کردهایم و باید برای این امر فکری کنیم. این وضعیتی نیست که بتوان اسم آن را صنعت گذاشت. چاپ صدتایی و دویست تایی به صورت معدود؛ باید تعریف خاص خود را داشته باشد. این تعداد باید برای نسخ ادبی و تاریخیای که خوانندهٔ عامی ندارد و ضروری هم نیست که ما در تیراژ دو هزار تا بزنیم؛ باشد. اما در برخی از مواقع این تیراژ دوهزار تا کم است و باید رشد پیدا کند و نشان دهندهٔ سطح مطالعهٔ جامعه باشد. صنعت نشر، یک صنعت هیبریدی میشود. صنعتی که ترکیبی از دیجیتال و کاغذی، همراه با هم خواهد بود. ضروری نیست که همه شرح مثنوی شش جلدی را بخوانند ولی برخی از کتابها مثل شیوههای مواجه با سرطان، باید ده هزار نسخه حداقل تیراژ بخورد. چون با مسائل روز جامعه سروکار دارد. یا رمان باید در ایران تیراژ خوبی داشته باشد. اگر ما در اینجا کاستی داشه باشیم، اشکال از ماست. صنعت نشر، یک صنعت هیبریدی میشود. صنعتی که ترکیبی از دیجیتال و کاغذی، همراه با هم خواهد بود. این صنعت، صنعتی چندگانه است که هرکدام باید یک بخش از بازار را به عهده داشته باشند و ضرورتاً تیراژها میتواند مساوی نباشد. ما شاید در کتب دانشگاهی به سمت آیپدها برویم و ضرورتی نباشد که در این زمینه چاپ کنیم اما در کتاب کودکان قطعاً باید چاپ داشته باشیم. در رمان و بسیاری از کتابها، لذت و آشنایی با کتاب، از طریق کتاب کاغذی امکان پذیر است و این نمیتواند دیجیتال باشد. باید این ترکیب را در نظر بگیریم. باید بدانیم که کجا روی دیجیتال عمل کنیم، کجا روی چاپ محدود و در کدام قسمت چاپ در تیراژ بالا را مد نظر قرار دهیم. دههٔ چهل و پنجاه تیراژ کتاب بالا بود این در حالی است که از این تعداد از دانشجو خبری نبود. کتاب آنقدر به حاشیه رفته که سیاستمداران، رسانهها و مردم دربارهٔ آن حرفی نمیزنند. به حاشیه رفتن کتاب تا چه حد میتواند خطرناک باشد؟ این اتفاق از یک وجه بحران جهانی است. قطعاً در جهان هم یک سطحی از این مسئله وجود دارد. به دلیل اینکه حاشیهٔ سود کتاب پایین است و تنها در تیراژهای بزرگ، این سود میتواند قابل توجه باشد، بنابراین بحران در جهان وجود دارد. مثلاً حاشیهٔ سود همهٔ صنایع در جهان ممکن است سی درصد باشد اما حاشیهٔ سود کتاب پانزده تا بیست درصد است که این سود باید تقسیم شود بین ناشر، موزع و کتابفروش. این سه رأس میخواهند از یک سود ناچیز استفاده کنند و نکتهٔ اصلی این است که کتابفروشی در شهرهای بزرگ به دلیل اجارههای سنگین به دلیل حاشیهٔ سود پایین کتاب تأمین نمیشود. پس کتابفروش مجبور است جنس دیگری بفروشد. یعنی اگر یک مغازه را در یک شهر بزرگ اجاره میکند ماهی پنج میلیون تومان؛ باید جنسی بفروشد که بتواند این اجاره را بپردازد. بنابراین عملاً دنبال کتاب نمیرود در واقع میتوان گفت که کتاب همچنان مشتری دارد اما به دلیل اینکه حلقههای واسط سودی از آن نمیبرند، تمایلی ندارند که روی این حوزه سرمایهگذاری کنند. درنهایت در کنار کتاب لوازمالتحریر میفروشند. میخواهم بگویم اینکه بازار کتاب نمیچرخد فقط به دلیل تقاضای پایین نیست. تقاضا یک بخش است و بخش دیگر اینکه صنعت برای حلقههای واسط، سود زیادی ندارد و فرد میگوید اگر من همین پول را در بانک بگذارم، سود بیشتری دارد. بنابراین این مسئله دچار یک دور باطل شده و دایم در دور باطل بودن به تضعیف منجر میشود. ناشران و تعداد زیاد کتابهای به درد نخور، به قدری است که معلوم نیست جنس خوب و بد چیست و یکی از مسائلی که حوزهٔ نشر را دچار آشفتگی میکند، همین موضوع است. این به نظرم مشکلی است که در ایران وجود دارد و البته وضعیت سوبسیت در سالهای گذشته این بازار را آشفتهتر کرده. نه تنها به حل آن کمک نکرده بلکه سبب شده ناشرین زیادی به وجود بیایند که همه از دولت متوقعاند، منتظر سوبسیت و خرید از سوی ارشاد و کتابخانهها هستند و رقابت واقعی وجود ندارد. اگر بپذیریم که کتاب وارد بازار آزار شود، باید یک رقابت واقعی وجود داشته باشد. ناشران و تعداد زیاد کتابهای به درد نخور، به قدری است که معلوم نیست جنس خوب و بد چیست و یکی از مسائلی که حوزهٔ نشر را دچار آشفتگی میکند، همین موضوع است. به نظرم در ایران باید فکر جدی برایش کرد. اما این به معنی پایین بودن تقاضا نیست. در خیلی از شهرهای ما، کتاب به دست مخاطب نمیرسد. در شهرهای کوچک فروشگاههای بزرگ کتاب در حال شکلگیری است. فروشگاهی که ترکیبی از کتاب و اجناس فرهنگی است. این شیوه میتواند جواب بدهد و سرمایه را بازگرداند و سودزا باشد و در کنارش کتاب نیز فروش خواهد رفت. با مغازههای کوچک دیگر این صنعت جواب نخواهد داد. در شهرهای بزرگ از یک دهه پیش شروع شده که ما باید کتابفروشی بزرگ داشته باشیم و این کتابفروشی در کنار محصولات فرهنگی دیگر فروش داشته باشد. با تغییر دولتها، سیاستهایی اجرایی میشود که هر دوره با دورهٔ قبل فرق دارد و عملا ما نمیتوانیم یک برنامهٔ مشخص را در حوزه فرهنگی و کتاب دنبال کنیم. این مسئله چقدر میتواند روی کتابخوانی، تیراژ کتاب و حتی اقتصاد نشر ما تاثیرگذار باشد؟ به نظرم بحث تنها به سیاستگذاری برنمیگردد بلکه به تأثیر غیرمستقیم مربوط میشود. وقتی جامعه حالش خوب است کتاب میخواند. جامعهٔ ما در این سالها دچار سرگشتگیِ عجیب است و حال خوبی ندارد و به همین دلیل میلی به کتاب ندارد. این سرگشتگی نتیجهٔ خیلی از چیزهای دیگر است که ممکن است روی تقاضا اثر بگذارد و ممکن است سیاستهای کتاب، در وزارت ارشاد دو سه دولت، هیچ فرق جدی با هم نداشته باشد اما ممکن است آن جامعه دچار سرگشتگی باشد و خیلی به دنبال کتاب نمیرود. باید به این توجه کرد که چرا حال جامعهٔ ما خوب نیست؟ چون وقتی حالمان خوب باشد، رمان میخوانیم. جامعهٔ امیدوار کتاب میخواند و میخواهد علاوه بر مسائل روزمره دربارهٔ چیزهای دیگر هم بداند. جامعهٔ امیدوار کتاب میخواند و میخواهد علاوه بر مسائل روزمره دربارهٔ چیزهای دیگر هم بداند. عمق بینش و وسعت دید به خودش بدهد و کمی ماجراجوییهای فکری بکند. این ماجراجوییها از بین رفته و باید این را در جامعه ایجاد کرد. اگر ماجرجویی به وجود بیاید، آن تقاضا برای کتاب به وجود میآید. ربطی به قیمت کتاب ندارد. کتاب ارزان هم فروش نمیرود چون حالِ جامعه مناسب نیست و سرگشتگی وجود دارد. جوانان پاسخ خود را از کتاب نمیگیرند. به نظرم این سوال باید در جامعه به وجود بیاید. کشور ما به کتاب برخواهد گشت. من شک ندارم. اما این مستلزم یک مقدار تغییرات در جامعهٔ ماست. جامعهای که سرحال باشد، جامعهای که پرسشگر باشد و سرگشته نباشد به کتاب برمیگردد. در تمام این سالها بحثهایی درباره اینکه ناشران دولتی پشتوانه بیشتری نسبت به خصویها دارند و گاهی در رابطه با ممیزیها و دریافت مجوز نیز ارشاد با انعطاف بیشتری با آنها برخورد میکند؛ مطرح بوده. حال از واگذاری ممیزی به ناشران چیزهایی به گوش میرسد. ارزیابی شما چیست؟ ناشران خصوصی میگویند ما با این مسئله موافق نیستیم. اگر وظیفهٔ سنگینی است نباید ناشران خصوصی از این مسئله ناراحت باشند. معتقدم ناشر خصوصی در ایران وجود ندارد. همهٔ ناشران، به خصوص ناشر خصوصی، سهم رانت خود را به شیوههای گوناگون از طریق مختلف دریافت میکنند بنابراین ناشری که واقعا خصوصی باشد نداریم. همهٔ ناشران موفقی هم که الان هستند به نحوی آن رانت را از یک مسیری میگیرند. زمانی از طریق پول کاغذ میگرفتند یعنی ما به التفاوت کاغذ سوبسیتی با بازار. بررسی کنید در دو دههای که سوبسیت داده میشود کدام ناشران از طریق ما به التفاوت قیمت کاغذ ساختمان و خانه ساختند؟ به نظرم بخش خصوصی. الان هم به نظرم به همین شکل است. بخش خصوصی همیشه غر میزند اما اینکه میگوید من از مواهب دولتی استفاده نمیکنم، گزارش درستی نیست. همهٔ ناشران، به خصوص ناشر خصوصی، سهم رانت خود را به شیوههای گوناگون از طریق مختلف دریافت میکنند و بنابراین واقعا ناشری که خصوصی باشد نداریم. ما در انتشارات، دو دور کتابها را میخوانیم. یعنی کتابهایی که ترجمه و تألیف میشود، یک دوره در دورهٔ ویرایش با مارکر علامت زده میشود که کدام بخشها مسئله دارند و با خطوط جمهوری اسلامی زاویه دارند. اینجا اصلاح میشوند. یکبار هم توسط مدیران خوانده میشوند. بنابراین پیش از رفتن به ارشاد، یک کار ممیزی در آن اتفاق میافتد ولی ناشر خصوصی ترجیح میدهد که این را به ارشاد بدهد و اگر این مسئله از دست ارشاد در رفت، او خوشحال باشد که کتابی دارد با ممیزی کمتر. طبیعی است که اینجا احتمال گیر افتادن هم هست. حتی ما نمونههایی داریم که متأسفانه به دلایلی مورد توجه هم در سیستم ممیزی قرار نگرفته و مجبور شدند بعدها کتاب را خمیر کنند. این اتفاقات زیاد میافتد. در واقع ناشر خصوصی از این مسئله بهره میبرد. من معتقدم وزارت ارشاد به ناشران دولتی سختتر میگیرد. از این جهت که بسیاری از نویسندگان و شعرا را ما نمیتوانیم کتابهایشان را چاپ کنیم اما آنها به راحتی میتوانند چاپ کنند. کتاب صادق هدایت، کتاب فروغ فرخزاد را در ایران چه کسانی چاپ میکنند؟ اینها همه نشر خصوصی هستند. که اتفاقاً کتابهای پرفروشی هستند و اتفاقاً ناشر دولتی از اینها بیبهره است. مدیر ناشر دولتی باید روی یک بند نازک راه برود که به اینطرف و آنطرف برنخورد و کار سختتر است. معاونت فرهنگی میگوید واگذاری ممیزی به ناشران ادبیات در مرحلهٔ آخر انجام میشود. به نظرتان اساسا میتوان امید داشت که روزی ارشاد بخواهد ممیزی ادبیات را به خود ناشران واگذار کند؟ به نظرم خیلی دشوار است. اینکه این کار توسط ناشران انجام شود خیلی خوب است چون واقعا باعث میشود حجم زیادی از کارها از بین برود و بودجهٔ زیادی صرفهجویی شود. حداقل زمانی که یک کتاب در وزارت ارشاد خوانده و جواب داده میشود یک ماه است و در برخی کتابها چند ماه است. این زمانها و بودجهای که صرف ارزیابی کتابها میشود، صرفهجویی است. این راه خوبی است اما برای اجرایی کردن آن باید دقت کنیم. اولاً باید مرحلهای باشد و دوم باید آییننامهٔ مشروح این کار به بحث گذاشته شود و ناشر نظرات خود را بدهد و ملاحظه شود و بعد شیوههای حقوقی رسیدگی به مشکلات بررسی شود. فرض کنید ناشری به دلیلی که ممیزی به او واگذار شده یک کتاب را چاپ کرده. اگر کسی شکایتی داشته باشد، نحوهٔ این شکایت به چه صورت است؟ چه چیز جرم تلقی میشود و میزان مجازات این جرم چقدر خواهد بود؟ اینها مسائلی است که میتواند در آینده خود وزارت ارشاد را هم زمینگیر کند و ممکن است حجم زیادی از پروندهها به وجود بیاید که سالها طول بکشد و حل نشود و همچنان بازبماند. به نظرم باید با حوصلهٔ بیشتر به صورت تدریجی با آییننامهٔ مشروح و با تعیین هیئت داوری و رویههای حقوقی مشخص انجام شود. به نظرم این قسمت کار هنوز روشن نشده، حداقل برای ناشران روشن نیست. روشن شدن این موضوع کمک میکند به استقبال ناشران. در حال حاضر ترس بیشتر است تا اقبال. ضمن اینکه به هرحال ناشران خصوصی این وظیفه را به دوش ارشاد انداختهاند و نمیخواهند قبول مسئولیت کنند. وقتی مجبور شوند مسئولیت کتاب را خودشان بپذیرند، تازه شرایط مشابه به وجود خواهد آمد. طرح خوب است اما رویههای حقوقی آن باید آشکار شود. واگذاری ممیزی به ناشران باید با حوصلهٔ بیشتر به صورت تدریجی با آییننامهٔ مشروح و با تعیین هیئت داوری و رویههای حقوقی مشخص انجام شود. سطح سلیقهٔ جامعه به شدت کاهش یافته و این امر در مضامین اشعار مبتذل موسیقی پاپ و نوع کتابها در کتابفروشیها با فرم داستانی، یا در قالب شعر سپید و کلاسیک عرضه میشود. مضامین همان است و تنها فرم تغییر میکند. به نظر میرسد چیز جدیدی تولید نمیشود و احتمالا ما دیگر نمیتوانیم حسین منزوی، نادر نادرپور یا فروغ فرخزاد داشته باشیم. در این شرایط باید ازچه کسی گلهمند بود؟ در کل دنیا سلیقهها به سمت پاپیولازیزه و مردم پسند شدن سوق میکند و شما رد پای آن را در سینما و موسیقی میبینید. اما اینکه چرا از این سطح در ایران برخوردار نیستند به چند دلیل است. یکی اینکه فرآیند نقد در ایران جدی نیست و متأسفانه نهاد نقد در ایران چون تقویت نشده است، هرکسی هرکاری دلش بخواهد میکند و اگر نقدی هم شود این را دال بر دشمنی میگیرند. یعنی نقد مساوی است با دشمنی ورزیدن. اتفاقاً بعضیها خوشحال میشوند و میگویند این کتاب حتماً خیلی مهم است که نقد شده. در صورتی که اینطور نیست. به نظرم در دنیای خارج از ایران، کارها حتی کارهای مردم پسند هم از یک سطحی برخوردار است چون آن نهادِ نقد، کارش را جدی و منصفانه انجام میدهد و همه میپذیرند که این کار انجام میشود. حتی ادیتورها در نشرها وظیفهٔ خیلی جدی دارند و نویسندگان گهگاه میترسند که کارشان دست ادیتور بیفتد. ادیتور میگوید که این فصل اضافی است و باید حذف شود. البته کار حرفهای میکنند و قدرت و نفوذ هم دارند. نهاد نقد حتی در دوران گذشته هم میان بزرگان ما ضعیف بوده و معمولاً به دشمنی و غیر منصفانه بودن متهم بوده. این نهاد باید در ایران شکل بگیرد و طبیعتاً باعث میشود کارهایی که از حداقل استاندارد برخوردار نیستند میشود. سرگشتگی و بیقانونی در صنعت نشر وجود دارد. ناشرانی که سابقهٔ چندانی ندارند از این فضا استفاده میکنند و آثار تقلبی را به بازار بدهند تا معلوم نباشد که کدام اثر خوب و کدام بد است. در دنیای خارج از ایران، کارها حتی کارهای مردم پسند هم از یک سطحی برخوردار است چون نهادِ نقد، کارش را جدی و منصفانه انجام میدهد و همه میپذیرند که این کار انجام میشود. گفتگو دربارهٔ کتابها در ایران کم است. طبیعتاً اینکه افراد کارشان صیقل بخورد و نقد شود در ایران اتفاق نمیافتد و این باعث میشود بخش اعظمی از کارها قابلیت نداشته باشد. نکتهٔ بعدی ژست روشنفکری است که در ایران غالب است. یعنی کالا را به نام ژست روشنفکری دارند میفروشند و این بسیار بد است. چرا که بسیاری از این کالاهایی که با ژست روشنفکری عرضه میشوند، حداقلها را ندارند چون با یک ژستی ارائه میشود و تقابلی ایجاد میکند در واقع به اسم آن تقابل فروش میرود و این اشتباه است و باعث فریب مردم و مخاطب میشود. این چیزیست که متأسفانه در ایران وجود دارد. در ایران عادت کردیم بگوییم که دیگری را قبول نداریم و از این طریق کالای خودمان را بفروشیم. مثلاً میگویند شعر این نسل را قبول ندارم، چون قبول ندارم کار من مهم است. این به عنوان شعار اصلی تلقی میشود. نکتهٔ آخر برمیگردد به اینکه نسل جوان موضوعات خوبی برای اندیشیدن دارد اما دچار سرگشتی است. به این دلیل اینکه شما تمهای خیانت یا سرگشتگی در زندگی یا پوچی را در شعر و ادبیات، طراحی و حتی در فیلمها تجربی که ساخته میشود، کاملاً مشاهده میکنید. در گذشته هنرمندان ما یک دوره تجربیات خود را طی میکردند و به سطحی از پختگی و از نهادهای نقد عبور میکردند و ما در آثارشان یک عمق میبینیم. این با شرایط فعلی فاصله دارد و باید روزگاری برگردیم و این فاصله را پرکنیم. چقدر رسانه در اینکه امروز اکثر آثار ادبی که منتشر میشود، از سطح استاندارد بسیار پایینتر هستند؛ مقصر است؟ آنچه ایجاد مشکل میکند این است که ما نمایش خیلی چیزها را در ایران میدهیم. رسانههای دولتی و غیر دولتی دارند نمایش ترویج کتابخوانی میدهند. این سطح از کار یک نوع نمایش است و حتی نمایش سلیقه سازی است. سطح کارهایی که ما در رسانهها میبینیم سطح مقبولی نیست. یعنی نگاه کنید به نقد کتابهایی که در روزنامهها زده میشود. برنامههایی که برای معرفی کتاب در تلویزیون اتفاق میافتد سطح مقبولی ندارند بنابراین این برنامهها نمیتوانند ذائقه بسازند و بیشتر یک شوآف سلیقهسازی است. شما در روزنامههای مختلف نمیبینید که نحوهٔ برخورد مناسبی با کتاب وجود باشد. مسئولین معرفی کتابها در روزنامهها گهگاه حتی خودشان کتاب را نمیخوانند و معرفی را از ناشر میگیرند و این قطعاً نمیتواند انتقال دهنده باشد. رسانههای دولتی و غیر دولتی دارند نمایش ترویج کتابخوانی میدهند. این سطح از کار یک نوع نمایش است و حتی نمایش سلیقه سازی است. ما فکر میکنیم کتاب در روزنامهها معرفی میشود اما به واقع کتاب را میکُشد. فقط صفحات پراست و ظاهراً تبلیغ کتاب است. اما نه تبلیغ است و نه نقد درست. در صدا و سیما تبلیغات واقعاً شوقبرانگیز و ذائقه ساز نیست و همچنین انجمنها و گروههای گفتگو گهگاه میتوانند نقش بزرگتری بازی کنند در اینکه یک کتاب مطرح شود و مورد بحث قرار گیرد. گفتگو دربارهٔ کتابها بسیار کم است و رسانهها عملاً نقشی در معرفی کتاب ندارند. همچنین رسانهها گزینشی عمل میکنند. ما کتابهایی را معرفی میکنیم که مردم دوست ندارند و مردم کتابهایی میخوانند که ما دوست نداریم. بنابراین این دو مورد با هم خیلی تماسی پیدا نمیکنند و سطح پوشش ندارند این اتفاقی است که در رسانهها میافتد و چند سالی است که کارها خیلی باسمهای و سطحی و به جهت رفع تکلیف پیش میرود. در این شرایط چه باید کرد؟ آدم حرفهای در هیچ سطحی نداریم. همه به دنبال کاری هستند که به یک درآمد و حقوقی منجر شود و این کار دائم تکرار میشود. در روزنامهها این کار به خبرنگاریِ تلفنی منجر شده. این به نظرم مسئلهای است که همهٔ جامعهٔ ما گرفتار آن شده. نمایش ترویج کتاب را بازی میکنیم ولی در واقع خبری نیست و هیچ چیزی از عمق برخوردار نیست و یک لایهٔ سطحی از همه چیز وجود دارد کما اینکه یواش یواش مسئلهٔ سیاست هم تبدیل به یک چنین چیز پوکی میشود. ما دچار این پوکیِ مطلب شدهایم در صورتی که اگر برگردید به روزنامههای گذشته نگاه کنید، با هر جهتگیری، دارای عمق است و با یک جستجو و حوصله نوشته شده. باید روزنامهنگاریِ کتاب را وارد دور جدیدی کرد. منظورم از ژورنالیسم کتاب، ژورنالیسمی است که فقط مربوط به مطبوعات نیست بلکه ژورنالیسم تلوزیون و رادیوی کتاب هم باید اصلاح شود. متأسفانه این وجود ندارد و اثری هم ندارد. با کشانده شدن مسائل به سایتهای تلگرام، آن رسانهها هم از اعتبار افتادهاند. اینکه چه چیز در تلگرام مطرح باشد، کتاب قابل خواندن میشود و توجهی به رسانههای رسمی نمیشود. به نظرم باید روزنامهنگاریِ کتاب را وارد دور جدیدی کرد. منظورم از ژورنالیسم کتاب، ژورنالیسمی است که فقط مربوط به مطبوعات نیست بلکه ژورنالیسم تلوزیون و رادیوی کتاب هم باید اصلاح شود و با آدمهای حرفهای و با حوصله و دقت این کار انجام شود. فکر میکنم در حال حاضر همهچیز باسمهای است. ما باید زنجیرهای قابل اعتماد ایجاد کنیم. کتابی که رسانه توصیه میکند به خواننده باید از یک سطحی برخوردار باشد. باید کار را کوچکتر کرده و تعداد حلقهها را بیشتر کنیم. این راهی است که میتوان با آن سرعت مواجه شد و کیفیت کار از بین نرود اما اگر این حلقهها نباشد باعث میشود کارهای غلط ترویج شود. اطلاعاتی را میچرخانیم که غلط است و به اشتباه میاندازد مخاطب را و هرگز آن راستی آزمایی مسئله نمیشود. گفتوگو: نوا ذاکری
۱۳۹۵/۰۸/۰۱ ۰۹:۴۸:۴۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]
صفحات پیشنهادی
مجتمع ها و نگارخانه های ارشاد فارس به بخش خصوصی واگذار می شود
مجتمع ها و نگارخانه های ارشاد فارس به بخش خصوصی واگذار می شود شیراز- ایرنا - مدیرکل فرهنگ وارشاد اسلامی فارس اعلام کرد این اداره کل در نظر دارد مجتمع ها و نگارخانه های وابسته را در این استان با توجه به قوانین و دستورالعمل جاری به بخش خصوصی واگذار کند به گزارش ایرنا به نقل از مطصالحی: وزارت فرهنگ به کتاب ناشران خصوصی توجه بیشتری دارد
صالحی وزارت فرهنگ به کتاب ناشران خصوصی توجه بیشتری دارد تهران- ایرنا- معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به حمایت های این وزارتخانه از کتاب های منتشر شده ناشران گفت هیات انتخاب و خرید کتاب به کتاب های ناشران خصوصی توجه بیشتری دارد به گزارش روز یکشنبه گروه فسینمای بخش خصوصی در شیراز افتتاح شد
سینمای بخش خصوصی در شیراز افتتاح شد شیراز- ایرنا- سینما گلستان که سینمای بخش خصوصی محسوب می شود در محله معالی آباد شهر شیرازبا حضور مسئولان و هنرمندان استان فارس افتتاح شد به گزارش ایرنا این سینما از سه سالن سینمایی مجهز با ظرفیت 250 نفره 40 نفره و 20 نفره برخوردار است که سالنمحل برگزاری نمایشگاه مطبوعات هفته آینده مشخص می شود/تخفیف ویژه به نشریات بخش خصوصی
محل برگزاری نمایشگاه مطبوعات هفته آینده مشخص می شود تخفیف ویژه به نشریات بخش خصوصی تهران - ایرنا - سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به برگزاری بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها از تعیین محل برپایی این رویداد بزرگ رسانه ای در 15 روز آینده خبر داد به گزارش خبرنبخش خصوصی و آکادمی توسعه صادرات
خبرآنلاین عدنان موسی پور می گوید در سال های گذشته بخش خصوصی را کوچک نگه داشتند به طوریکه حالا نمی تواند از فرصت های بوجود آمده در پسابرجام استفاده کند دولت یازدهم دولت یازدهم در همان ماههای نخست روی کار آمدن توسعه صادرات را در دستور کار قرارداد به دنبال توافق برجام امفرماندار نمین خبر داد اعلام آمادگی برای 812 میلیارد تومان سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه گردشگری
فرماندار نمین خبر داداعلام آمادگی برای 812 میلیارد تومان سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه گردشگری فرماندار شهرستان نمین گفت در تلاش هستیم تا 812 میلیارد تومان ظرفیت سرمایهگذاری در حوزه گردشگری شهرستان نمین را با اولویت منطقه فندقلو و توسعه تلهکابین به مرحله اجرایی برسانیم فرهاددولت با تمام توان از بخش خصوصی در حوزه ict حمایت می کند
وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات دولت با تمام توان از بخش خصوصی در حوزه ict حمایت می کند اردبیل - ایرنا- وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات گفت دولت تدبیر و امید با تمام توان خود از بخش خصوصی در حوزه ict حمایت می کند به گزارش خبرنگار ایرنا محمود واعظی عصر سه شنبه در نشست مشترک۶۰ درصد خدمات دامپزشکی اردبیل با مشارکت بخشخصوصی انجام میشود
رئیس شورای نظام دامپزشکی استان اردبیل ۶۰ درصد خدمات دامپزشکی اردبیل با مشارکت بخشخصوصی انجام میشود شناسهٔ خبر 3786318 - دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶ ۰۷ استانها > اردبیل jwplayer display inline-block; اردبیل- رئیس شورای نظام دامپزشکی استان اردبیل از افزایش ۶۰ درصدی مشارکت بمرمت خانه طاهری سمنان از سوی بخش خصوصی.عکس: خدیجه سلطانی
مرمت خانه طاهری سمنان از سوی بخش خصوصی عکس خدیجه سلطانی 19 مرداد 1395 19 14 عکس ID 82182162 14 عکس نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی 19 مرداد 1395سرمایه گذاری هزار میلیارد تومانی بخش خصوصی در سیستان و بلوچستان
استاندار سیستان و بلوچستان خبر داد سرمایه گذاری هزار میلیارد تومانی بخش خصوصی در سیستان و بلوچستان شناسهٔ خبر 3794807 - پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۹ ۲۱ استانها > سیستان و بلوچستان jwplayer display inline-block; زاهدان - استاندار سیستان و بلوچستان گفت هزار میلیارد تومان از-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها