واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/نعمتالله سعیدیپدرم فیش حقوقی به دو گندم بفروخت/پسر شازده اش مطلب کوتاه نوشت
بی انصافها امروز در بنگاههای خبری به جای پیگیری خبر رفته اند دنبال سناریونویسی! یعنی مینشینند در اتاقهای فکر سناریو تهیه میکنند که ظرف فلان مدت، فلان اخبار، با فلان ضریب رسانهای که دقیقا بعد از شش ماه به فلان رویکرد در افکار عمومی فلان کشور برسیم.
خبرگزاری فارس- نعمتالله سعیدی: میگویند دین و کلام وحی گزارههایی خطاناپذیر هستند، اما علم عبارت است از گزارههای خطاپذیر. میپرسم، یعنی باید بپذیریم که مدیران خطا کار یک عمل علمی انجام دادهاند؟! میگوید منظورم این نبود. یک مدت روش علمی را تمرین کن، بعد بیا حرف بزنیم. حالا حقیر میخواهم با تردیدهای خطاپذیر جلو بروم و انشالله شایستگی دیالوگ با دوستان را پیدا کنم. حالا از بازتاب رسانهای فوت مرحوم کیارستمی آغاز کنیم یا ماجرای فیشهای حقوقی؟ کدامشان علمیتر است؟ نمی دانم. اولی را به یادداشتی دیگر موکول کرده و با فیشهای حقوقی ادامه میدهیم. چون ظاهرا در مورد دومی اشتراکات بیشتری داریم. مطلب کوتاه علمیتر است یا مفصل؟ نمیدانم؛ اما کوتاه مینویسیم که باز هم کوتاه آمدن علمی را تمرین کنیم. از عیب مدیران دریافتکنندهی فیشهای نجومی آغاز کنیم یا عیب خودمان؟ باز هم نمیدانم. اما عیوب خودمان یک موضوع شخصی است. مگر اینکه اعتراف کنیم تجربه کمی در نوشتن متنهای کوتاه و لیزری داریم. و از این بابت از شمای خواننده عذرخواهی کنیم. البته در مورد همین موضوع کوتاه یا بلندنویسی هم موارد غیر شخصی بسیاری وجود دارد که به مقالات بعدی موکول میکنیم. *کیارستمی یا فیش حقوقی؟ آیا موضوع فیشهای حقوقی به اندازهی کافی رسانه ای شده است؟ آیا بناست همین طور با سوال و نمیدانمهای بعدی روی اعصاب مخاطب راه برویم؟ گیرم این راه رفتن علمی باشد یا نباشد، اما کم حوصلگی مخاطب را علم هم ثابت کرده است. پس تا این اتفاق رخ نداده است، نخست فرضیهی اولیه خود را مطرح کنیم و بعد ببینیم با این گزارههای خطاناپذیر کارمان به کجا میکشد... فرضیه اولیه حقیر این است که؛ این فیشهای حقوقی محصول همین خطاکاری (در برخی از نسخ به صورت مادر به خطایی هم ثبت شده!) گزارههای مذکور در طول دهههای اخیر است. یعنی چون رفتهایم به سمت مدیریت با روش استفاده و تمرکز بر گزارههای خطاپذیر علمی، این بلاها دارد سرمان میآید. و این تازه اول ماجراست و باش تا صبح دولتهای بعدی بدمد. (اگر بنا شد بدمد_ البته!) پیرمردهای حاضر در جمع ما (همین مخاطبان عزیز را عرض میکنم) یادشان هست که از همان روزهای ابتدای انقلاب، این بحث اولویت تخصص یا تعهد مطرح بود و چطور به تدریج متخصصان متعهد باقی افراد را توجیه کردند. لابد یادتان نرفته که همین سی_چهل سال پیش چطور برای جذب مدیران و متخصصان خارجکی ( یا ایرانیان مقیم خارجستان) بحث حق جذب و حق اوقات فراغت و حق توحش و ... مطرح شد. به هر حال آن روز مملکت نیاز به بازسازندگی داشت و ما با صنعت آفتابهسازی که نمیشد سدسازی کنیم!؟ میشد؟ تاریخ که ثابت کرد هیچ وقت اجازه نمیدهد بشود. وگرنه تکلیف مردان تاریخسازمان چه میشد؟! یکی از مشکلات قدیمی ما وفور همین آدمهای تاریخساز اضافی در تاریخ و تمدن ماست. آدمهای بزرگی که یاد گرفتهاند مغزشان فرار کند و خودشان فعلا یک مدت از خانم بچهها جدا زندگی کنند و فرار نکنند. مگر اینکه فرار خودشان برای پیوستن به مغزشان در ممالک خارجه، خودش یک ماجرای تاریخساز باشد. مثل همین استاد خاوری بزرگوار که اول خاور _ خاور مغز و یک چیزهای دیگر را به خارج فراری داد بعد خودش به آنها پیوست. داریم زیادی گزاره خطاناپذیر صادر میکنیم. بگذریم. *طنز ماجرا نطنز ماجرا با طنز ادامه بدهیم یا نطنز؟ طنز که البته خیلی علمی نیست. پس نطنز ماجرا ( تا آنجایی که فضای خالی سانتریفوژهای اضافی اجازه بدهد _البته) از این قرار است؛ 1_ پدیده فیشهای حقوقی با پدیدههای تاریخساز دیگر ، مثل ب. ز. ش.م.ر. و ... فرق مهمی داشت. ب.ز. رسما دزد و رانت خوار بود. یعنی حداقل زحمت کشیده بود و قوانین را دور زده بود و در این قدم زدن کمی هم غذای خودش هضم شده بود. اما این مدیران محترم سر جای خودشان نشسته بودند و چیزی را دور نزده بودند. (برخی معتقدند برای همین ممکن است رودل کنند و ماجرا برایشان به مشکلات شدید گوارشی ختم شود!) 2- ممکن است عزیزان تاریخساز سیاسی پله به پله با هم بازی کرده باشند و یک دفعه کسی هنگام جرزنی و کریخوانی برگ بیموقعی به اسم فیش حقوقی را رو کرده باشد؛ یا حتی وقتی عصبانی شده و برگهای خود را بر زمین کوبیده، یک دفعه و به صورت ناخواسته این آس فیشهای حقوقی رو شده و الی آخر. اما حالا به نظر میرسد رسانهها و شبکههای مجازی و افکار عمومی کوتاه بیا نیستند! فیش حقوقی برگیست که خیلیها میگیرند و دارند. پدر خدا بیامرز بنده تا وقتی زنده بود ، این برگهای خود را مثل گنج نگهداری میکرد و پس از فوتش ، گویی این عادت خود را به ورثه انتقال داد. یعنی خلاصه فیش حقوقی میتواند به سرعت با کلی از افراد جامعه به همذات پنداری دست یافته و آنها را نیز به بازی علاقه مند کند. اسم علمی این ماجرا فکر کنم بحران سیاسی-اجتماعی باشد! بگذریم 3- برخی معتقدند از این بحرانها میتوان در راستای ایجاد فرصت و ظرفیت نیز استفاده کرد. مثل همین حقیر که می خواهد از آن در جهت نوشتن یاد داشت کوتاه استفاده کند. اما معلوم نیست همه مثل نگارنده بخواهند به مسائل کوتاه رضایت بدهند. ( ضمن اینکه ما هم حتی فعلا یک قولهایی دادیم؛ از کجا معلوم ... و اصلا چرا باید سر حرف مان بمانیم؟ کدام آدم متخصصی قول خطا ناپذیر داده، یا میدهد، که ما دومی اش باشیم؟!) بگذریم. 4- این که شد همهاش بگذریم _ بگذریم؟! *مبادا کل ماجرا کذبکی بوده و سر کاری؟! چه کسی فیش حقوقی نجومی گرفته، از کی(چه وقت) از کی(چه کسی) بابت چی، کجا و ... باقی شش سوال اصلی خبر نگاری و خبرنویسی را فعلا بگذارید کنار و بیایید کمی هم حرفهای غیر علمی بزنیم. این سوالها حالا دیگر _اگر بنا به کار علمی و کارشناسی باشد _ مربوط به قوه قضائیه و سازمان بازرسی کل کشور و غیره میشود. حتی ممکن است ادامه این ماجرا در شبکههای اجتماعی باعث عادیسازی و حساسیتزدایی از ماجرا شود. آن وقت امثال حقیر چطور یادداشت کوتاه بنویسیم؟! هی دارند به دروغ فیش حقوقی جدید منتشر میکنند و یک ساعت بعد تکذیبش میکنند. خب این باعث میشود که مخاطب عزیز شک کند که مبادا کل ماجرا کذبکی (بر وزن دروغکی) بوده و سر کاری؟! بی انصافها امروز در بنگاههای خبری به جای پیگیری خبر رفته اند دنبال سناریونویسی! یعنی مینشینند در اتاقهای فکر سناریو تهیه میکنند که ظرف فلان مدت، فلان اخبار، با فلان ضریب رسانهای و فلان ... که دقیقا بعد از شش ماه به فلان رویکرد در افکار عمومی فلان کشور برسیم. مثلا در فلان روز باید دقیقا در فلان لحظه یک اتفاق در این راستا و بهمان شکل در این تعداد از شبکه و کانال مجازی و غیر مجازی پوشش داده شود. میدانم که خیلی فلان در فلان شد. اما این فلان -فلان شده ها این جوریند! من و شما ساده ایم! حالا شما هی ارزش خبری درس بده و به بی بی سی درس پس بده! بگذریم. علت رسیدن به فیشهای حقوقی کذایی چه بوده؟ از این یکی دلمان نمیخواست که بگذریم. اول اقتصاد بعد اخلاق یک طرف است و اول اخلاق بعد اقتصاد طرف دیگر. کدام یک از این رویکردها در قوانین تونل زده و لازم نبوده انها را دور بزند؟؟ اول توسعه بعد عدالت (ارواح پدر فیش دارانت!!) یا اول عدالت بعد توسعه؟ پدر این فیشهای حقوقی کدام یک از اینهاست؟ همان را از پشت پرده در بیاورید و به مردم معرفی کنید! مردم دوست دارند این پدر بزگوار را ملاقات کنند. مردم دلتنگ ایشان شدهاند؛ کاری نکنید خودشان برای در آوردن ایشان به این سوی پرده اقدام کنند. مردم مثل حقیر شاید نتوانند همیشه یادداشت کوتاه بنویسند. والسلام. آسمان بار امانت نکشیده ست هنوز؟! بعد از این مطلب شاید بتواند بکشد توسعه آمد و از روی عدالت رد شد نظم باقی ست ... فقط قافیه استعفا داد انتهای پیام/ن
95/04/21 :: 00:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]