واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا:
مستند «پیرمرد و دریا» به کارگردانی ناهید رضایی در کانون سینما حقیقت نقد و بررسی شد. به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در ابتدای جلسهی نقد و بررسی این فیلم که صفی یزدانیان، بهعنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، ناصر صفاریان، مسئول جلسههای نمایش فیلم و مجری برنامه از سازندهی فیلم خواست تا دربارهی نحوهی نزدیک شدن خود به سوژه توضیحاتی ارائه کند. ناهید رضایی در این باره گفت: «ترجمه و تاریخ آن موضوعی بود که همیشه با برخی همکاران دربارهی آن صحبت میکردیم، اما تا زمانی که ایدهی اولیهی این فیلم توسط یکی از دوستان مترجم مطرح نشده بود خودم به ساخت مستندی دربارهی آن فکر نکرده بودم. به همین دلیل نزدیک شدن به چنین سوژهای برای خودم هم گنگ بود و مدتها ذهنم را درگیر کرده بود.» وی که 3 مرداد در این نشست سخن میگفت،افزود: «هرچهقدر بیشتر به این موضوع فکر میکردم، کمتر موفق میشدم برای نحوه و شکل بیان چنین سوژهای راهکار و سرنخهایی پیدا کنم. میتوانم بگویم این مستند با وجود ظاهر سادهای که دارد، یکی از دشوارترین فیلمهایی است که تا به حال ساختهام.» رضایی سپس با اشاره به دشواریها و مشکلات تولید این فیلم که به گفتهی او تولید آن را با وقفههای طولانی مواجه کرده گفت: «بارها پیش آمد که به دلیل همین مشکلات میخواستم آن را رها کنم اما هر بار کمی که کار پیش میرفت، از انجام چنین تصمیمی منصرف میشدم.» وی در ادامهی صحبتهای خود با اشاره به این که بعد از نمایش این فیلم در جشنوارهی سینماحقیقت، دوباره آن را تدوین کرده و تغییراتی در جزییات آن داده گفت: «واقعیت این است که هنوز هم از فیلم راضی نیستم اما همهی توانم همین است و احساس میکنم بیشتر از این کاری از من برنمیآید.» صحبتهای صفی یزدانیان، بخش دیگری از جلسهی نقد و بررسی «پیرمرد و دریا» بود. این فیلمساز و نویسندهی مطبوعات با اشاره به همکاری طولانیمدت خود با ناهید رضایی که در ساخت تعدادی از مستندهای او نیز نمود داشته گفت: «یکی از نکتههای قابل اشاره در فیلمهای خانم رضایی این است که ایشان بعضی فیلمها را با اشاره به خودش شروع کرده و طبعاً این فیلمها موفقتر از سایر کارهایش بوده و بهتر جواب گرفته است.» وی سپس با اشاره به طرح برخی نوستالژیها و دیدگاههای شخصی این مستندساز در فیلمهایش گفت: «در فیلم «پیرمرد و دریا» نکتهی جالب برای خود من این بود که ایشان به جای اشاره به تاریخ ترجمه در ایران و جهان، مساله را شخصی کرده و این موضوع را با حضور و از زاویه دید خودش مطرح کرده بود.» یزدانیان مستند «پیرمرد و دریا» را یک فیلم اطلاعرسان با ضرباهنگ خوب دانست و افزود: «ای کاش ناهید رضایی به عنوان راوی در فیلم بیشتر حضور داشت و بعد از چند دقیقهی ابتدای آن ناگهان ناپدید نمیشد. شاید بهتر بود او به جای پرداختن به تاریخ ترجمه در ایران، به شکلی مفصلتر سراغ کتابها و مترجمهای مورد علاقهی خود میرفت.» در ادامهی جلسه، ناهید رضایی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی کمرنگ شدن تدریجی حضور خود بهعنوان راوی در فیلم گفت: «برای انجام این کار حتی متنی را هم نوشتم اما در نهایت احساس کردم این ایده و همچنین برخی ایدههای فرعی و بیارتباط با موضوع فیلم جواب نمیدهد و آنها را کنار گذاشتم.» رضایی همچنین با اشاره به نکتههایی دربارهی موضوع اصلی که در فیلم سخنی از آنها به میان نیامده گفت: «نمیتوانم بگویم انتخابهای من از آدمها و حرفهایی که میزنند، ناشی از یک فرمول دقیق، حسابشده و منطقی است، اما هر کدام از آنها مثل موجهای دریا مرا به سویی میکشاندند و در نهایت، آنچه که در فیلم باقی مانده نکتههایی است که بیش از هر کس برای خودم جالب بوده است.» وی افزود: «به نظر خودم در «پیرمرد و دریا» حتی روند چیده شدن مترجمها در کنار هم نیز کاملاً شخصی بود. با خودم گفتم شاید بهتر باشد دربارهی چیزهایی که برای خودم جالب است با دیگران حرف بزنم. در حقیقت در این فیلم تلاش کردم تا به پرسشهایی که در ذهنم ایجاد شده بود پاسخ بدهم؛ پرسشهایی که شاید در دنیای ترجمه، پرسشهای مهمی نباشند اما برای خودم از اهمیت فراوانی برخوردار بود.» رضایی سپس در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر تلاش برای انتقال اطلاعات کافی دربارهی موضوع فیلم به مخاطبان گفت: «به نظرم این که کسی بتواند با دیدن چنین فیلمی بتواند اطلاعات کاملی دربارهی ترجمه و تاریخ آن به دست بیاورد بیشتر به یک توهم شبیه است تا چیزی دیگر، اما در این زمینه بهترین بازخوردی که دریافت کردم صحبتهای فرزند جوان یکی از همکاران بود که معتقد بود تا پیش از تماشای این فیلم فکر نمیکرده از وجوه مختلفی بتوان به موضوع ترجمه پرداخت. در حقیقت من بهعنوان مستندساز زمانی خوشحال خواهم شد که این مستند توانسته باشد توجه مخاطبان را به وجوه مختلف ترجمه در ایران جلب کرده باشد.» وی در ادامه با اشاره به قابلیت طرح این موضوع در قالب یک مجموعه یا برنامهی تلویزیونی طولانیمدت گفت: «البته من خودم برای افراد مسن و باتجربه احترام فراوانی قائل هستم اما باید پذیرفت هرکدام از افرادی که در مقابل دوربین این مستند قرار گرفتهاند خود به تنهایی میتوانند سوژهی فیلمهای دیگری باشند. فیلمهایی که بتوانند تصویر دقیق و مفصلتری از این افراد که متاسفانه بدون جایگزین هستند ارائه کنند.» صحبتهای صفی یزدانیان، بخش دیگری از جلسهی نقد و بررسی «پیرمرد و دریا» بود. وی ضمن اشاره به نقل قول یکی از همکاران خود مبنی بر تبدیل ترجمه به روایت، آنهم در حرفهای که به تعبیر او شرحدادنی نیست گفت: «یکی از ویژگیهای این مستند، انعکاس گفتوگوی برخی افراد دربارهی شغلی است که حتی توصیف آن نیز دشوار و سخت است. در حقیقت، تماشاگر در هنگام تماشای بخشهایی از این فیلم نیاز پیدا میکند تا با تمهیدی از عمق صحبتهای افرادی که مورد گفتوگو قرار گرفتهاند اطلاع پیدا کند و این میتواند یادآور صحنهای از فیلم «آنیهال» باشد که وودی آلن در آن برای تشریح نیت قلبی شخصیتها از زیرنویس استفاده کرده بود!» این نویسنده در بخش انتهایی صحبتهای خود گفت: «نکتهای که در این فیلم درست به آن پرداخته شده یک موضوع مجرد بسیار غیرتصویری است که باید پذیرفت هیچ نکتهی تصویری در آن وجود ندارد، اما همین که کسی توانسته دربارهی یک بحث نظری با ویژگی ترجمه فیلم بسازد، خود به تنهایی یک امتیاز محسوب میشود.» وی پراکندهگویی در بخشهایی از فیلم را نیز بخشی از تمهید فیلمساز برای ارائهی حق انتخاب به مخاطب دانست و افزود: «به این ترتیب تماشاگر فرصت پیدا میکند تا بخشهای مورد علاقهی خود را دنبال کرده و موضوعهای تئوریک یا غیرجذاب فیلم را رها کند. در حقیقت، ضرباهنگ فیلم این مجال را در اختیار مخاطب قرار داده تا گاهی و به ضرورت بتواند از آن فاصله بگیرد.» یزدانیان افزود: «مستند «پیرمرد و دریا» منهای جنبههای شخصیاش به هدف مورد نظر خود دست پیدا کرده؛ و این مثل مطالعهی یک کتاب ترجمه شده با یک نوع کنجکاوی بیشتر و نگاه تازهتری است.» ناهید رضایی نیز در بخش پایانی این نشست، دربارهی دلیل انتخاب یکی از کتابهای ارنست همینگوی برای عنوان فیلم خود گفت: «رمان «پیرمرد و دریا» از جمله کتابهای ترجمه شدهای بود که در دوران نوجوانی خیلی روی من تاثیر داشت و به همین دلیل افتخارم این است که نجف دریابندری (مترجم کتاب یاد شده) حضوری هر چند کوتاه در این فیلم داشته است.» وی داستان پیرمرد و دریا را به مفهوم ترجمه از زبانی دیگر نزدیک دانست و افزود: «در این داستان یک آدم میرود تا ماهی بزرگی را شکار کند اما بعد از اتفاقاتی که برای او پیش میآید، در نهایت با اسکلت آن ماهی از دریا برمیگردد و این نکته، جدا از شباهت مفهومی به موضوع ترجمه، یادآور عملکرد منِ فیلمساز نیز هست؛ یعنی تلاش برای نزدیک شدن به موضوعی به بزرگی ترجمه و بازگشت از این سفر با فقط اسکلتی از آن!» رضایی پیرامون نکتهی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان مبنی بر انتقال قابل قبول اطلاعاتی از فراز و فرودهای ترجمه به مخاطب فیلم نیز گفت: «کسانی که مستندسازی را تجربه کرده باشند این حس را تجربه کردهاند که فیلمساز گاهی در میانهی کار غرق میشود و بهنوعی تشخیص خود را از دست میدهد. در حقیقت انتخاب «پیرمرد و دریا» برای عنوان این فیلم، اشارهای به سرگردانی و گم شدن در یک موضوع گسترده هم هست. موضوع وسیعی که نیازمند اطلاعات بیشتری بود اما فقط موجهایی که از راه میرسید، مسیر حرکت آن را تغییر میداد.» انتهای پیام
دوشنبه / ۴ مرداد ۱۳۹۵ / ۱۸:۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]