واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: کیهان در یادداشتی انتقادی عملکرد نشریه «رو به رو» را زیر سئوال برده است: در شماره هفته گذشته یکی از نشریات خلقالساعه شبه روشنفکری و به اصطلاح اصلاحطلب به نام «رو به رو» طبق معمول این گروه از نشریات زنجیره ای، علاوه بر القاء خودباختگی (اینجا در زمینه رشد علمی کشور که با نگرشی کور و ابتر، آن را به تولید مقاله محدود نموده و عمدا یا از سر جهل، چشم خود را به انبوه پیشرفتهای علمی کشور بسته) همچنان برای خود این شبه روشنفکران و به اصطلاح اصلاحطلبان، به قول معروف شیشه نوشابه باز کرده و برای خدمات ناکرده شان، دست زده است!
در قسمتی از همین شماره نشریه فوق، احمد مسجد جامعی، یکی از وزرای ارشاد در دوران اصلاحات گفته است:
«وزارت ارشاد فقط در دوره اصلاحات مرجعیت داشت»!
در حالی که همین وزارت ارشاد به قول ایشان مرجع، به دلیل استیضاح نمایندگان مجلس، ناچار ازتغییر وزیر در میانه راه شد و به دلیل سیاستهای ضد مردمی و ضد ایرانی خود، به کرات ناگزیر از تعویض معاونان مختلف حتی در زمانهای کوتاه گردید!
در بخشی دیگر از این شماره نشریه یاد شده هم عبدالجبار کاکایی، شاعر ورشکستهای که در زمان فتنه 88 به ساز طراحان خارجی رقصید، مدعی شده:
«خوشحالم که از گلخانه حمایت دولتی بیرون آمده و پایگاه مردمی پیدا کردهام»!!
این درحالی است که قبل از فتنه 88 نیز وی را کمتر کسی در میان مردم میشناخت و از همین روی از رانتهای مختلف دولتی استفاده کرد و از کیسه بیتالمال سیاه مشقهای خود را تحت عنوان شعر به چاپ رساند. ولی پس از فتنه 88 که به قول خودش از «گلخانه حمایت دولتی» بیرون آمد، دیگر نامش حتی در نشریات شبه روشنفکری نیز به سختی رویت میشود. این درحالی است که بازهم این برخی از نشریات دولتی و شبه دولتی هستند که بعضی مواقع از وی یاد کرده و فاتحهای برایش میخوانند!
برخلاف سخن شاعر ورشکسته فوق، در قسمتی دیگر از نشریه فوق الذکر و در زمینه سینما، «گلخانه حمایت دولتی» بهشت برین معرفی شده و محمد بهشتی، یکی از متولیان و مدیران سینمای دهه 60 که به «دوران گلخانه دولتی» معروف بود، آن را بهترین روزگار سینمای ایران در سالهای بعد از انقلاب خوانده و ضمن تاکید براینکه در آن دوره اصل بر گفتوگو میان سینماگران و مدیران قرار داشت، اظهار داشته:
«آنچه سینمای دهه 60 را برای سینماگران خاطره انگیز کرد، همان فضای گفتوگو محور بود.»!
این درحالی است که یک نظر خواهی ساده از میان سینماگران (به خصوص آنان که در آن سالها از رانتهای دولتی کمتر بهره بردند) آن دوران را مانند کابوسی برای این سینما نشان میدهد! دورانی که به جز نوشتن فیلمنامه و تصویب آن و صدور پروانه ساخت و نمایش، براساس درجهای که به سلیقه شخصی مدیران سینمایی از جمله همین جناب بهشتی داده میشد، حتی زمان نمایش و سینماهای نمایش دهنده و مدت اکران و قیمت بلیط از ابتدای سال تعیین شده و همان درجه سلیقهای باعث میگردید تا فیلمسازی بتواند از امکانات بیپایان دولتی بهرهمند شده یا اصلا از دور کنار گذارده شود!
دیگر بحث فروش فیلم و استقبال مردمی و تمایل سینمادار و توزیعکننده برای اکران فیلم و فضای رقابت سینمایی در این میان اصلا مطرح نبود. هر چه بود سلیقه و امریه و زور و اجبار مدیران و متولیان سینما بود. با این حساب معلوم نیست محور گفتوگو با سینماگران کجای این فضای اجبار و استبداد سینمایی قرار داشت؟!!
گفتنی درباره انتشار و عملکرد نشریه فوق فراوان است که در شمارههای بعدی روزنامه به آن خواهیم پرداخت.
۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]