واضح آرشیو وب فارسی:الف: بازگويي يك تجربه تلخ پزشكي
علي شكوهي/10مهر 95
تاریخ انتشار : شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۲
اين روزها يكي از دوستان نزديكم از دست رفت و خانواده، نزديكان و علاقهمندان را عزادار كرد. در دوران بيماري آن عزيز به اجبار كارمان به مقوله طب سنتي و طب اسلامي هم كشيد يعني به اميد درمان ايشان، خانواده آن مرحوم به سراغ طب اسلامي و متوليان آن در قم رفتند تا شايد گشايشي پديد آيد و راهي براي رهايي از قطع پا و كنترل قند و از بين رفتن لخته خون داخل قلب پيدا شود. مشاهداتم در اين زمينه و بياثري مسيري كه طي شد و در نهايت درگذشت آن دوست بيمار موجب شد تا تصميم به نوشتن اين مختصر بگيرم و هشدارهايي را مطرح كنم.١- انكار نميتوان كرد كه در بخشي از بدنه پزشكي ما كساني هستند كه به پزشكي به مثابه يك دانش و حرفه شريف براي درمان مردم نگاه نميكنند بلكه براي آنان جنبه تجارت پيدا كرده است. عين اين تجارت را به اشكال مختلف در حوزه داروسازي هم شاهديم. اين موارد موجب شد كه در بخشي از جامعه و مردم نسبت به روش درماني و توصيههاي پزشكي اين دست از متخصصان بدگماني ايجاد شود و تمايل به طب سنتي، طب اسلامي، انرژيدرماني، فرادرماني و طبهاي مكمل ديگر تشديد شود. اين امر هنگامي جديتر ميشود كه بدانيم ميل خانوادههاي مضطر و گرفتار به اين روشهاي شبهپزشكي زيادتر است و آنان به اميد درمان عزيزانشان به هر روشي كه اميدوارشان كند، روي خوش و تمايل نشان ميدهند.٢- بخشي از نيروهاي فكري و فرهنگي كشورمان در ستيز با مدرنيسم به سراغ سنت رفتهاند و در نفي تجدد از هر چه رنگ سنتي و قديمي دارد دفاع ميكنند. از نظر آنان فرهنگ خودمان در بسياري از حوزهها حتي در حيطه پزشكي هم حرف زيادي براي گفتن دارد و بايد به آنان بازگشت يعني بايد دوباره به داشتههاي خودمان اعتنا كنيم. برخي از آنان كه درصدد احياي انديشههاي نواخباريگري به نام بازگشت به معارف اهلبيت هستند، حتي مدعياند كه تمام علم پزشكي حاصل وحي و معارف رسيده از ائمه اطهار است و بنابراين منشأ همه علوم را بايد در روايات خودمان جستوجو كنيم. اينان نيز به ضرورت توجه به پزشكي اسلامي و سنتي تاكيد دارند و موجب گرمي بازار آن ميشوند.۳- اخيرا در شبكههاي اجتماعي دهها فيلم و مطلب و عكس از سوي طرفداران طب اسلامي و سنتي درباره توانايي اين جريان براي درمان بيماري قند و جلوگيري از قطع پا منتشر شده است. آنان با نشان دادن نمونههايي مشخص مدعي هستند كه هر روز صدها پا قطع ميشود كه از نظر آنان ضرورت ندارد زيرا با هزينه كمتر ميشود اين بيماري را درمان و از قطع هزاران پا در سال جلوگيري كرد. اين ادعاها بايد در حوزه پزشكي محك بخورد و با ابزارهاي علمي جديد تاييد شود ولي متاسفانه به دليل نبود رابطه جدي تعريف شده ميان مدعيان طب سنتي و طب اسلامي با دستگاه بهداشت و پزشكي كشور، بسياري از اين ادعاها بدون سنجش و بررسي تكرار ميشوند و راهي براي تاييد يا انكار آن وجود ندارد. در نتيجه هزاران نفر به اميد گرفتن پاسخ مورد نياز سراغ طب اسلامي و سنتي ميروند و با گرفتن نتيجه منفي، نسبت به اسلام و مدعيان طب اسلامي بدبين ميشوند.٤- كساني كه در قم مدعي طب اسلامي هستند از سوي سيستم پزشكي ما به رسميت شناخته نميشوند و اجازه رسمي براي مداخله در امور پزشكي را ندارند. آنان حتي حساب خود را از طب سنتي و مثلا كتاب قانون بوعليسينا هم جدا ميدانند و صرفا با تكيه بر روايات اقدام به درمان ميكنند. بنابه نقل برخي، حتي دادگاه ويژه روحانيت نيز آنان را از مداخله در اين امور باز داشته است اما باز هم شاهد فعاليت اين جريان در حيطه پزشكي و درمان هستيم. آنان دهها طلبه و روحاني را از پرداختن به مسائل رايج در حوزه بازداشته و به «جسم» مردم مشغول كردهاند و روزانه دهها مريض را مورد «ويزيت» قرار ميدهند و با تجويز انواع داروها و معجونهايي كه خود توليد ميكنند، مدعي درمان همه دردها از سرطان گرفته تا قند و دهها مريضي ديگر ميشوند. متاسفانه چون نه درمانگاه دارند و نه پزشك و صرفا اقدام به تجويز و تامين داروي مورد نياز ميكنند، هيچ نظارتي هم براي ارزيابي تاثير اين داروها بر روند درمان ندارند. با اين وجود آنان مريض و اطرافيان را به نتيجهبخشي اين روش اميدوار نگه ميدارند و حاصل كارشان اين ميشود كه اكثرا فرصت درمان مريض به روش درست هم از دست ميرود و چه بسا بيمار فوت ميكند. وزارت بهداشت و درمان بايد در اين زمينه جدا وارد عمل شود و اگر صلاحيت لازم را براي اين افراد قايل نيست، جلوي فعاليت آنان را بگيرد. همچنين دادگاه ويژه روحانيت نيز بايد بداند كه اين افراد با ادعاهايي كه مطرح ميكنند و نتيجه خلافي كه حاصل ميشود، به اصل دين و باور ديني مردم ضربه ميزنند و از اين منظر مسوول برخورد با اينگونه اقدامات خلاف است.۵- ما مخالف طب سنتي و اسلامي نيستيم. شخصا تقسيم طب به اين شاخهها را باور ندارم و كليت پزشكي و طبابت را يك كل يكپارچه ميدانم كه بايد از طريق تلنبار كردن تجارب حاصله، از رنج بشر بكاهد. اين تجربه ميتواند از طب سنتي تا پزشكي نوين و از گياهان دارويي تا داروهاي شيميايي تا طب سوزني و... را شامل شود. اصل در همه اين موارد «پزشكي» است و اگر كساني مدعي هستند كه در معارف ديني ما پزشكي وجود دارد بايد ابتدا پزشكي بخوانند و بعد از متون ديني هم مميزات نمونه مورد نظر خودشان را استخراج و بيان كنند. بر اين اساس ما معتقديم كه وزارت بهداشت بايد پزشكي با گرايش طب اسلامي را تقويت كند اما دست مدعيان طب اسلامي را كه هيچ سررشتهاي در امور پزشكي ندارند، از اين حوزه كوتاه كند.منبع: روزنامه اعتماد / شنبه ۱۰ مهرماه ۹۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]