واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
هفته نامه پنجره: واقعیت برجام به طور نسبی برای مسئولان ارشد دولت یازدهم در حال آشکار شدن است. کارشکنیهای طرف غربی تا آنجا پیش رفته است که ظریف و روحانی هم از این موضوع بالاخره لب به سخن گشودند. به سراغ احمد بخشایش اردستانی، عضو سابق کمیسیون امنیت ملی رفتیم و با وی درباره این موضوع به گفتوگو نشستیم.
چه چیزی باعث شده است که مسئولان دولتی در حال حاضر نسبت به روند اجرای برجام از آمریکاییها گله میکنند؟
معمولا اینطور است که مسئولان باید در داخل ایران به برجام افتخار کنند؛ چراکه آن را یک دستاورد برای خود میدانند ولی در بیرون از کشور برای آنکه انتظاراتشان را از برجام برآورده کنند مجبورند که نسبت به این موضوع گله داشته باشند و به طرف مقابل بگویند که ما از برجام استفاده نکردیم و درحالیکه به تعهداتمان عمل کردیم شما تعهدات خود را انجام ندادید و این طبیعی است که آقای روحانی این رفتار را انجام دهد.
آیا برجام به اهدافی که در ابتدا بیان شده بود رسیده است؟
واقعیت این است که برجام به اهدافی که آقای روحانی در ابتدا دنبال میکرد نرسیده؛ آقای روحانی در ابتدا میگفت که در چهار سال دولت اگر فقط یک کار انجام داده باشیم، آن برجام است، درحالیکه هماکنون نمیتوان این سخن را تایید کرد.
به اعتقاد من، برجام فقط یک نام نیست و باید آثاری هم داشته باشد؛ ما شاهد بودیم که در رابطه با برجام خیلی تبلیغات و پروپاگاندا انجام میشد، بهطوری که حتی میگفتند که فضای کسبوکار هم بهتر میشود و با اجرای برجام تحریمها از بین میرود و سرمایهگذاری خارجی به کشور تزریق میشود و رونق تولید شکل میگیرد و حتی جوانها میتوانند برای خود شغل پیدا کنند ولی در حال حاضر روحانی میبیند که برجام دستاوردی نداشته و برای انتخابات و آینده نمیتواند روی نتایج برجام سرمایهگذاری کند و بگوید ما برجام را به سرانجام رساندهایم، بر همین اساس وقتی که نمیتواند از برجام استفاده انتخاباتی کند به این سمت میرود که انتخابات را دو قطبی کند؛ یعنی بین چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا رقابت بهوجود آورد.
دلیل گلایههای آقای روحانی از آمریکا همین موارد است؟
طبیعی است که در حال حاضر آقای روحانی از آمریکا ناراحت باشد؛ چراکه آمریکاییها برخورد دوگانه دارند، مثلا میگویند که بانکها میتوانند با ایران معامله کنند ولی برای این موضوع شرط و شروطی میگذارند و در واقع در سطح کلان میخواهند که اتفاقی رخ ندهد؛ بر همین اساس آقای روحانی مجبور است که از آمریکاییها گله داشته باشد.
نکته بعدی این است که آقای روحانی میخواهد از نظر روانی بگوید برجام فرصتهای خوبی برای ما بهوجود آورد و ما از آن استفاده کردیم ولی مقام معظم رهبری به صراحت اعلام کردند که برجام هنوز نتایجی را برای ما به بار نیاورده است؛ یعنی اگر آقای روحانی بگوید که برجام خیلی مثبت است در واقع مقابل مقام معظم رهبری قرار میگیرد و این نوعی تعارض است؛ البته همه ما باید وقتی با خارجیها روبهرو میشویم طلبکارانه برخورد کنیم و به آنها بگوییم آن چیزی که ما انتظار داشتیم شما برآورده نکردید ولی آن چیزی را که شما انتظار داشتید ما پیشاپیش انجام دادیم، لذا باید تاکید کنم که در واقع برجام هیچ دستاوردی تاکنون برای ما نداشته است.
در این ایام ما شاهد تناقضگوییهای زیادی از سوی مسئولان دولتی درباره برجام بودیم؛ بهنظر شما دلیل این تناقضگوییها چیست؟
به اعتقاد من این تناقضگوییها نشأت گرفته از دو موضوع است؛ اول اینکه ما در ایران دو نوع طرز تفکر داریم؛ تحلیل ما گفتمانی است و غیریتسازی میکنیم؛ یعنی دو گفتمان در ایران وجود دارد که یکی گفتمانی است که به آمریکا خوشبین نیست مثل نگاه مقام معظم رهبری و برخی از اصولگراها و در مقابل هم گفتمانی وجود دارد که نسبت به آمریکا خوشبین هستند؛ مثل گفتمان آقای هاشمی و روحانی.
آمریکاییها بعد از انقلاب میخواستند انقلاب ما را از بین ببرند یا منزوی کنند؛ بنابراین باید گفت سیاست خارجی آمریکاییها سیاست خارجی «خرسی» است؛ چراکه خرس سرش را پایین میاندازد و جلو میآید و وقتی که به یک مانع برخورد کرد برمیگردد ولی روباه اینطور نیست و انگیسیها سیاست روباه گونه دارند و اگر آنها را از در بیرون کنیم از پنجره میآیند.
در صورت امکان، مصادیق روباه گونه بودن انگلیسیها را بیان کنید.
مثلا در کودتای 28 مرداد انگلیسیها هم با کودتاچیها ارتباط داشتند و هم با گروه مقابل آنها مرتبط بودند یا هم با شیخ خزعل قرارداد میبستند و هم به حکومت مرکزی میگفتند که ما به شما کمک میکنیم.
در مورد دلایل تناقضگوییهای دولتیها در مورد برجام توضیح میدادید.
بله؛ گروه دوم که گفتمان آقای روحانی را دنبال میکنند اعتقادشان این است که وقتی که آمریکا نتوانسته ما را منزوی کند، میتوانیم با آنها به تفاهم برسیم و از طریق برجام یک نقطه اعتمادی ایجاد کنیم و در نهایت روابط را درست کنیم.
آیا واقعا اینطور بود؟
من فکر میکنم که هدف برجام در واقع ایجاد رابطه بود و یک تنشزدایی را در این قضیه به اجرا درآوردند؛ پس در واقع دو تفکر وجود دارد که یک تفکر بر مبنای بیاعتمادی به آمریکاست و متعلق به مقام معظم رهبری است و یک تفکر هم متعلق به آقای روحانی است که به آمریکاییها خوشبین است و میگوید وقتی آنها نتوانستند علیه ما اقدامی کنند لذا ما میتوانیم با آنها به تفاهم برسیم و میتوانیم با آنها کنار بیاییم؛ لذا وقتی این خوشبینی بهوجود آید و قرار باشد رابطهای میان ایران و آمریکا برقرار شود قراردادی مثل برجام میتواند مثمر ثمر باشد. بر همین اساس طرف ایرانی مرتب نقاط مثبت را بیان میکند و وقتی هم که این نقاط مثبت بیان میشود و آمریکاییها آن را اجرا نمیکنند در نهایت دچار تناقض میشویم و بسیاری از تناقضگوییهای دولتیها بر همین اساس شکل گرفته است.
نگاه افرادی که به آمریکا اعتماد دارند، از کجا نشأت گرفته است؟
گفتمان آقای روحانی، هاشمی و ظریف نشان میدهد که یا این افراد غرب را نشناختهاند یا اینکه صبوری میکنند و میگویند که هنوز هشت ماه از برجام گذشته و اگر جلو برویم میتوانیم به نتایج خوبی برسیم لذا اعتماد زیادی به طرف مقابل دارند و همین اعتماد زیاد باعث تناقضگویی میشود؛ یعنی این افراد هنوز منتظرند که مشکلات حل شود.
این افراد چگونه کار خود را پیش میبرند؟
این گروه از دو کار استفاده میکنند؛ یکی از کارها تعارض داخلی است؛ یعنی هر چقدر که به زمان انتخابات نزدیک میشویم، شاید به آمریکا سیگنال هم میدهند که ما برای پیروزی نیاز داریم که شما مقداری از امتیازات برجام را به ما بدهید و بعد از گرفتن امتیازات هم بهجامعه میگویند که ما امتیازات را گرفتیم و به کاربردهای انتخاباتی آن اشاره نمیکنند.
این مسائل باعث میشود که مقامات ایرانی در رابطه با برجام دچار تناقض شوند
۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]