تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و يارى رساند و به خويشاوندان كمك نما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827546504




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازتعریف هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مناسب انقلاب اسلامی - بخش اول هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی الهی _ ولایی انقلاب اسلامی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بازتعریف هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مناسب انقلاب اسلامی - بخش اولهستی‌شناسی و معرفت‌شناسی الهی _ ولایی انقلاب اسلامی
خبرگزاری فارس: هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی الهی _ ولایی انقلاب اسلامی
گونه‌شناسی‌های متفاوت از ماهیت و چیستی انقلاب اسلامی ایران و نظام معرفتی برآمده از آن، جایگاه راهبردی انقلاب اسلامی را در سطح ملی، منطقه‌ای، جهانی و تاریخی تغییر می‌دهد.

  چکیده
گونه‌شناسی‌های متفاوت از ماهیت و چیستی انقلاب اسلامی ایران و نظام معرفتی برآمده از آن، جایگاه راهبردی انقلاب اسلامی را در سطح ملی، منطقه‌ای، جهانی و تاریخی تغییر می‌دهد. در این مطالعه در روندی تحلیلی و مقایسه‌ای، مؤلفه‌ها و پیامدهای هستی‌شناسی اجتماعی انقلاب اسلامی مبتنی بر نظریه‌های انقلاب در جهان مدرن، با مؤلفه‌ها و پیامدهای هستی‌شناسی الهی انقلاب اسلامی مبتنی بر انگاره‌های دینی، مورد توجه قرار گرفته و پیامدهای معرفت‌شناختی آن، در دو جبهه تفکری مدرنیته اسلامی و تمدن اسلامی، با بررسی رویکردها و راهبردهای هر گروه مطالعه شده است. در انگاره مدرنیته اسلامی، نخست در تبیین ماهیت انقلاب، بر معرفی نوعی یا تعدادی از عوامل فرهنگی، جامعه‌شناختی، اقتصادی، روان‌شناختی و سیاسی برآمده از انگیزه‌ها و منافع اجتماعی گروه‌های خاص یا متکثر اجتماعی بسنده می‌کنند و دیگر این‌که روند تمدنی پسینی انقلاب را روندی تنزیهی نسبت به تمدرن مدرن در حوزه‌های معنوی و اخلاقی تعریف می‌کنند.  اما در انگاره تمدن‌سازی، انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب ابعادی بزرگ و پیوسته تعریف می‌شود که با ولایت الهی، از مجرای رهبری یک بزرگ مرد الهی و با تمسک دین‌مدارانه و پیوسته مردم به آن، در امتداد درگیری جبهه حق و باطل و در مسیر رشد و رفعت اجتماعی برای امر زمینه‌سازی ظهور امام عصر(عج) برپا شد و دیگر عوامل اجتماعی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی نقش و جایگاه ثانویه ایفا کردند. در بخش پایانی نوشتار، با اولویت‌بخشی گزاره تمدنی انقلاب اسلامی بر گزاره تجددی آن، به بررسی آسیب‌ها و کاستی‌های سویه تمدنی انقلاب اسلامی و بایسته‌های سیاستی مناسب آن‌ها در مسیر امر زمینه‌سازی پرداخته شده است.
واژگان کلیدی
انقلاب، انقلاب اسلامی، تمدن مدرن، تمدن زمینه‌ساز، هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی
مقدمه
مسئله مورد نظر این مطالعه، از دل این پرسش نشأت می‌گیرد که جایگاه راهبردی انقلاب اسلامی، در مسیر تحقق تمدن زمینه‌ساز برای امر و عصر ظهور و نزدیک شدن به جامعه آرمانی مهدوی چیست؟ نوع پاسخ به این پرسش، نشان می‌دهد که مبتنی بر کدام نگرش هستی‌شناسانه، باید به مطالعه انقلاب اسلامی بپردازیم و به تبع آن چه نوع معرفت‌شناسی، از دل این مطالعات قابل حصول خواهد بود؟ به نظر می‌رسد که بسیاری از چالش‌های موجود پیرامون جایگاه و ارزش راهبردی انقلاب اسلامی و رابطه‌مندی آن با حرکت بر مسیر تمدن زمینه‌ساز و تأثیرگذاری آن در سیاست‌های فرهنگی نظام، به نوع هستی‌شناسی اندیشمندان و سیاست‌گذاران فرهنگی و اجتماعی انقلاب‌اسلامی باز می‌گردد. ارجحیت رویکرد توسعه دربرنامه‌های فرهنگی _ اجتماعی دولت‌های مختلف نظام جمهوری اسلامی، نسبت به رویکرد تمدن‌سازی نوین اسلامی و نیز عدم وضوح بایسته‌های سیاستی در مسیر زمینه‌سازی امر ظهور، در اسناد بالادستی فرهنگی و اجتماعی و بسندگی به سیاست‌ها و برنامه‌های رفاهی و توسعه‌ای، معظله‌ای است که موجب آسیب‌پذیری فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران در ابعاد مختلف شده است و ما را نیازمند بازخوانی فراروایت‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه انقلاب اسلامی نموده است. بنابراین پاسخ به این سوال راهبردی ضروری‌می‌نماید که مبتنی بر چه نوع منظر هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه از انقلاب اسلامی، می‌توانیم در دوران غلبه پارادایم فرهنگی _ تمدنی بر نظریات و مناسبات توصیفی جهان امروز، با گذار از سطوح مختلف چمبره تمدنی مدرن و سطوح کارکردی آن در الگوهای توسعه، به الگویی تکاملی و تعالی بخش در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی _ اجتماعی برسیم، تا اولاً در یک سطح حداقلی، از پاسخ‌گویی به چالش‌های موجود اجتماعی عاجز نباشیم و ثانیاً حرکت و پیشرفت و رفعت و وسعت‌بخشی انگاره‌های باوری و ارزشی انقلاب اسلامی را، در چشم‌اندازی فرا زمانی و فرامکانی و مبتنی بر چارچوبه‌های جریان و نظام حقی و ولایی عالم، تضمین نماید.
به نحوی‌که، منطبق با فرایند شکل‌گیری انقلاب اسلامی در پیوستار جریان حق و در تداوم آن، از حیث غایت‌مندی نیز چشم‌انداز و مأموریت انقلاب اسلامی در یک چارچوبه تکاملی و ابعادی، بروز یابد و در انباشت تاریخی _ فرهنگی آن، به صورت تمدن زمینه‌ساز در امر ظهور، متجلی شود.
فرهنگ و تمدن؛ گستره‌های هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی
به طور خلاصه، فرهنگ و تمدن، نمودار انباشتی از آفرینش و سازش بشری در جوامع و قومیت‌های متفاوت است. با این توضیح که مبتنی بر خاصیت اثر‌بخشی و پاسخ‌گویی اجتماعی و انطباق‌پذیری با فضاها و تغییرات و نیازهای جدید نسلی، ظرفیت میراثی و تاریخی و هویتی پیدا می‌کند. فرهنگ جوهر پدیده‌های ذهنی و چکیده دریافت‌های مردم یک ملت در طول تاریخ است... و تمدن عبارت است از دگرگونی‌ها و تفنن‌هایی که در نحوه زندگی مبتنی بر تدابیر انسانی و در راستای تأمین نیاز‌های مادی و خواهش‌ها و گرایش‌های درونی جوامع انسانی در ادوار مختلف تاریخی رخ داده و به مدنیت، نظام‌های اجتماعی و کوشش‌های گروهی گوناگون انجامیده است (محمودی بختیاری، 1358: 6).
با عبور از سطوح نظری تعاریف فرهنگ و تمدن، آن‌چه دوران معاصر را از ادوار قبلی تاریخ تمدنی جامعه بشری متمایز می‌کند، شکل‌گیری ایدئولوژی لیبرال دموکراسی و ظهور و بروز مدرنیته در جایگاه نظام تمدنی غرب از یک‌سو و هجمه فراگیر آن به دیگر ایدئولوژی‌ها، فرهنگ‌ها و تمدن‌هاست.
برخی تحلیل‌گران معتقدند از وجه ایدئولوژیک، لیبرال دموکراسی بر سه رقیب ایدئولوژیک خود شامل اقتدارگرایی سنتی، فاشیسم و کمونیسم در سه برهه تاریخی جنگ جهانی اول و دوم و بالاخره جنگ سرد غلبه یافت و این مهم تا آن‌جا پیش رفت که با پایان دوران جنگ سرد و پیروزی لیبرال دموکراسی بر آخرین رقیب ایدئولوژیک خود یعنی کمونیسم، به نظریه پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما در دو دهه قبل انجامید (سلیمی، 1384: 11). در مطالعه روندی پارادایم‌های علوم سیاسی، تقریباً بلافاصله بعد از نظریه پایان تاریخ فوکویاما که شلیک توپ پایان جنگ سرد را به رخ می‌کشاند. ارائه نظریه آینده‌گرا، سیاست ساز و هراس‌آفرین برخورد تمدن‌های هانتینگتون (Huntington, 1993) با محوریت تمدن اسلامی و کنفوسیوسی در مواجهه با تمدن غربی و همین طور نظریه برخورد[ تضاد] فرهنگ‌های برنارد لوئیس (برای مطالعه بیشتر، نک: لوئیس، 1381) و البته ده سال بعد نظریه برخورد جهانی شدن‌های گیل (Gill, 2002)، به نحوی نظریه پایان تاریخ فوکویاما را به حاشیه راند و پارادایم فرهنگی _ تمدنی را جایگزین پارادایم ایدئولوژی و یا بهتر آن‌که، بالاتر و اولی تر از پارادایم دولت _ ملت در مطالعات علوم سیاسی قرار داد. در حالی که طبق برخی از تعاریف و تفاسیر، اصولاً دوگانگی بین ایدئولوژی و فرهنگ و تمدن وجود ندارد و بنابراین هانتینگتون، وقتی نظریه برخورد تمدن‌ها را پیش می‌کشد، در حقیقت می‌گوید که نبرد باورها و ارزش‌ها ادامه خواهد یافت و تاریخ، برخلاف گفته فرانسیس فوکویاما، به پایان نخواهد رسید. این تغییرات پارادایمی، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و طرح مأموریت جهانی آن در نفی انگاره‌های مادی‌گرایانه تمدن‌های غرب و شرق و جایگزینی انگاره‌های الهی و حق‌مدارانه در گردونه هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی فرهنگ و تمدن بشری، به منظور نجات مستضعفان و حرکت آن‌ها به سوی جامعه صالحان، صحنه جدیدی را در هماوردی زمینی و آسمانی تاریخ بشری رقم زد.
شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک تغییر بزرگ و بنیادین، در عصر نشدن‌ها و چنبره تمدنی غرب که تراز عناصر حسی و عینی تمدنی از سپهر جوامع کشاورزی اولیه به سپهر جوامع صنعتی و اطلاعاتی (برای مطالعه بیشتر، نک: تافلر، 1374) مدرن و پست مدرن تغییر یافته و یا در حال تغییر بود و داعیه جهانی شدن را دنبال می‌کرد، یک پدیده بی نظیر تمدنی و در عین حال یک «جهانی شدن معکوس و موازی» (عاملی، 1390: 661) بود که توانست فراتر از پیشینه تمدنی اسلامی _ ایرانی، به عنوان آغاز تمدنی جدیدی قلمداد گردد و مبتنی بر هستی‌شناسی الهی خود، فضای جدیدی را در به‌کارگیری الگوهای ارتفاعی، ابعادی و غایت‌مند معرفت دینی و الهیات تمدنی، به جای الگوهای زمینی، سطحی و تک‌بعدی‌شدۀ معرفت مدرن ایجاد و طرحی نو دراندازد.
مطالعه روند‌های فرهنگی _ تمدنی و شکل‌گیری تمدن‌ها مشخص می‌سازد که همه میراث تمدنی، در کلیت آن اعم از مادی و معنوی، از سه بعد و عنصر اساسی برخوردار است که بدون یکی از این سه عنصر؛ یک پدیده والا، پیشرفته و فاخر مادی و معنوی، تبدیل به عنصر تمدنی نمی‌شود. این سه عنصر عبارت‌اند از: 1. ابعاد وجودی و حسی، 2. عناصر تعلقی و هویتی، 3. پیوست‌های استمرار و ماندگاری که در قالب یک هرم سلسله مراتبی با یکدیگر مرتبط‌اند (عاملی، 1388: 30). بر اساس این الگو، اگرچه برپایی انقلاب اسلامی، بعد وجودی و حسّیِ ساخت نوین تمدنی را خلق کرده است، اما فراتر و پایاتر از خلق اول تمدنی، فضامندی تمدنی و بسط آن تا خلق دوم تمدنی، در قالب عناصر معرفتی، تعلقی و هویتی ماندگار است. بنابراین، به منظور فهم و درک بهتر این پدیده بزرگ تمدنی قرن بیستم و گذار از چالش‌های نظری و عملی آن، ضروری می‌نماید تا به بازخوانی هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه انقلاب اسلامی بپردازیم و بر این اساس، قوت‌ها و چالش‌های سویه تمدنی انقلاب را در مسیر مأموریت و غایت آرمانی آن تبیین کنیم.
تعریف انقلاب و گستره مطالعاتی پیرامون آن
تعاریف، ویژگی‌ها و نظریات مختلفی پیرامون انقلاب از سوی اندیشمندان و سیاست‌مداران مختلف مطرح گردیده است. ترمینولوژی انقلاب، نشان از معانی و کاربردهای مختلف این واژه در گستره‌ای از اختر‌شناسی، تاریخ‌نگاری، حوزه علوم سیاسی و علوم اجتماعی و با پیوستارهای خطی و دورانی در ادوار مختلف دارد. در انقلاب به مفهوم مدرن آن در حوزه علوم اجتماعی، سخن از پایان عمر نظام سیاسی پیشین و حرکت مردمی، به منظور جایگزینی آن با نظامی نوین است. نظریه‌پردازان علوم اجتماعی و جامعه‌شناسان بر هیچ تعریف پذیرفته شده‌ای اتفاق نظر ندارند (شجاعیان، 1382: 26). در یک تعریف خلاصه، انقلاب در معنای امروزی آن، یک دگرگونی شدید در احوال یک ملت و کشور است که اوضاع کلی کشور به هم می‌ریزد و تغییر می‌کند. امروزه معتقدند هر انقلابی یک پشتوانۀ تئوریک، ایدئولوژیک و فکری برای خود دارد (کللی، 1388: 51). مبتنی بر تعاریف مختلف انقلاب، تیپولوژی انقلاب‌ها نیز متفاوت هستند و وقایع تاریخی و اجتماعی مؤثر در تغییرات وسیع سیاسی واجتماعی، ممکن است در زمره انواع گونه‌های انقلاب حتی واقع نشوند. علاوه بر ترمینولوژی و تیپولوژی متنوع و متکثر انقلاب، تئوری‌های تبیین کننده علل و فرایند شکل‌گیری، تثبیت و تداوم انقلاب نیز دارای تنوع منحصر به فردی هستند. این نظریات به‌ویژه در قرن بیستم هم‌زمان با گسترش شکل‌گیری انقلابات و تیپولوژی آن‌ها توسعه ممتازی یافت. تدا اسکاچپل که خود از نظریه‌پردازان معاصر است، نظریه‌های معاصر انقلاب را در چهار دسته نظریه‌های مبتنی بر تضاد طبقاتی مارکسیستی، نظریات روان‌شناختی توده‌ای، نظریات ارزشی در پاسخ به نابرابری‌های اجتماعی و نظریات منازعه سیاسی دسته‌بندی می‌کند (اسکاچپل، 1376: 23-25). جک گلدستون به معرفی سه نسل از نظریات انقلاب در رهیافت‌های توصیفی (1)، تحلیلی _ انتقادی(2) و ساخت‌گرایانه (3) می‌پردازد (گلدستون، 1387). نظریات ساخت‌گرایانه هم‌زمان با وقوع انقلاب اسلامی ایران، تئوری‌های رایج و حاکم در حوزه جامعه‌شناسی انقلاب بودند. در واقع نظریه‌پردازان ساخت‌گرا، تجزیه و تحلیل خویش را از انقلاب بر ابعادی همانند ساختارهای دولت، فشارهای بین‌المللی، جامعه دهقانی، نیروهای مسلح، رفتار نخبگان و نظایر آن متمرکز می‌کردند. این نظریات به‌رغم قوتی که نسبت به نظریات نسل دوم داشتند، اما در عین حال از مؤلفه‌های دیگری غفلت می‌ورزیدند. آن‌ها نقش مهمی برای مؤلفه‌هایی چون ایدئولوژی، فرهنگ، رهبری و به طور کلی کارگزاران تاریخی قائل نبودند.
انقلاب اسلامی و گستره نظریه‌پردازی پیرامون آن، در هستی‌شناسی اجتماعی گستردگی تعاریف و نظریات مطرح در حوزه انقلاب، اگرچه از سویی می‌تواند نوع حرکت پژوهش‌گر را در تبیین انقلابات مختلف تسهیل کند، اما از سوی دیگر تنوع و تکثر حاکم بر آن می‌تواند موجب سردرگمی محقق باشد و مهم تر آن‌که محقق را به مسیرهایی از قبل تعریف شده می‌کشاند که می‌تواند منجر به غفلت از متعلقات خاص آن انقلاب باشد. این مهم به‌ویژه دربارۀ انقلاب اسلامی ایران به وضوح قابل درک است، چه این‌که نظریات پیشینی موجود تا قبل از برپایی انقلاب اسلامی، از عهده تبیین وجوه مختلف انقلاب ایران عاجز بودند و چه این‌که به‌رغم توسعه چند لایه نظریات پسینی بعد از برپایی انقلاب اسلامی، تبیین جامع و فراگیری ارائه نگردید.
وجه اشتراک غالب آثار و تحلیل‌های مطرح دربارۀ انقلاب اسلامی، در نوع هستی‌شناسی کلان آن‌ها از ماهیت انقلاب است. این نظریات، شکل‌گیری انقلاب اسلامی را در قالب یک انقلاب اجتماعی با تأکید بر یک گونه یا تعدادی از عوامل فرهنگی، جامعه‌شناختی، اقتصادی، روان‌شناختی و سیاسی بررسی می‌کنند. بدیهی است در این نوع هستی‌شناسی، اگرچه گونه‌ها و تیپولوژی عوامل شکل‌گیری انقلاب، متنوع و متکثر شمرده می‌شوند، اما تمامی این عوامل در ساحت هستی‌شناسی اجتماعی انقلاب قرار می‌گیرند، چه آن‌که بروز و ظهور هریک از آن‌ها، منوط به جوشش و خروش، بخشی از نیازها و انگیزه‌های ‌گروه‌های محدود و یا متعدد اجتماعی است. رهیافت‌های مختلف در این رویکرد را می‌توان در چند دسته تعریف کرد:
تأکید بر عوامل اقتصادی و اجتماعی
این رهیافت را می‌توان حداقل در آثاری همچون ریشه‌های اقتصادی انقلاب ایران، اثر رابرت لونی، دولت تحصیل‌دار و اسلام شیعی در انقلاب ایران، اثر تدا اسکاچپل و افرادی که بر اساس نظریه‌های مارکسیستی و نظریه نظام جهانی والرشتاین مطلب می‌نویسند، جست‌وجو کرد.
تأکید بر عوامل روان‌شناختی نظیر نقش فرایندهای ذهنی و روانی و رفتار انقلابیون
در آثاری نظیر شکست شاهانه، اثر ماروین زونیس یا افرادی که بر مبانی نظریه محرومیت نسبی تد‌رابرت‌گر مطلب نوشته‌اند مانند کتاب دولت و انقلاب اجتماعی در ایران، فرخ مشیری بر این دسته از عوامل تأکید شده است.
تأکید بر عوامل سیاسی نظیر عدم مشارکت سیاسی مردم در رژیم پهلوی و... .
در آثاری مانند علل ساختاری انقلاب ایران، تألیف ایرواند آبراهامیان، بر مبنای نظریه انقلاب هانتینگتون؛ اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، حمید عنایت؛ انقلاب و بسیج سیاسی، حسین بشیریه؛ ریشه‌های اجتماعی انقلاب، میثاق پارسا بر مبنای نظریه بسیج منابع چارلز تیلی و نظایر آن، بر این دسته عوامل توجه بیشتری شده است.
تأکید بر عوامل فرهنگی نظیر رهبری و ایدئولوژی
در آثاری همچون؛ نهضت روحانیون در ایران، تألیف علی دوانی؛ ریشه‌های انقلاب اسلامی، اثر حامد الگار؛ ایران اسلامی، انقلاب و ضد آن، از آصف حسین؛ ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟ اثر میشل فوکو و... این دسته از عوامل مورد بررسی بوده‌اند. این رهیافت قرابت بیشتری با هستی‌شناسی اصیل انقلاب دارد.
رهیافت‌های چند علیتی به انقلاب
در آثاری نظیر؛ ایران از اختلاف مذهبی تا انقلاب، مایکل فیشر؛ ریشه‌های انقلاب ایران، نیکی‌کدی؛ انقلاب ایران توسعه ناموزون و مردم‌گرایی مذهبی، فرد هالیدی؛ مقاومت شکننده، جان فوران و نظایر آن، به رویکردهای چند علیتی توجه شده است (ملکوتیان، 1386).
در مطالعه دیگری، شجاعیان چهار نوع بسط را در نظریات انقلاب با وقوع انقلاب اسلامی ایران در پایان دهه هفتاد میلادی مطرح می‌کند و با اشاره به نقطه عجز نظریات موجود انقلاب، پیرامون تبیین دقیق و جامع انقلاب اسلامی، به‌رغم بسط‌یافتگی و جرح و تعدیل این نظریات، رهیافت فرهنگی را با تأکید بر سویه مذهبی آن، به عنوان اصلی‌ترین رهیافت در این مسیر تبیین می‌کند (برای مطالعه بیشتر، نک: شجاعیان، 1382: 97 -216):
اولین تغییر را در تعدیل و توسعه نظریه‌های ساختاری نسل سوم انقلاب، نظیر بازنگری اسکاچپل در نظریه معروف خود مشاهده می‌کنیم. ساخت‌گرایان با مطالعه انقلاب اسلامی ضمن آن‌که رهیافت ساختاری خود را در باره انقلاب و تحولات اجتماعی حفظ کردند، اما نقش فرهنگ و نظام‌های عقاید و ایدئولوژی در ایجاد انقلابات اجتماعی را پذیرفتند ولو آن‌که تبیینی ساختاری برای آن ارائه ندادند.
علاوه بر تعدیل نظریات نسل سوم، شاهد شکل‌گیری نسل چهارم نظریات انقلاب مانند نظریه جان فوران (برای مطالعه بیشتر، نک: فوران، 1375) هستیم. این نظریه‌پردازان به ساختار اجتماعی و نیز جایگاه کشورهای جهان سوم در نظام جهانی توجه خاص دارند.
علاوه بر ظهور نظریات نسل چهارم انقلاب، برخی از اندیشمندان پست مدرن نظیر فوکو معتقد بودند انقلاب اسلامی، تحولی است که خارج از چارچوب‌ها و ساختار‌های مدرنیته به وقوع پیوسته و نمی‌توان با تأکید بر دیدگاه‌های مدرن آن را تحلیل کرد و با تحلیل‌های فرا ساختاری به مطالعه آن پرداختند. ایشان انقلاب اسلامی را اولین انقلاب پست مدرن در جهان می‌دانند.
نظریات ساختاری، نسل چهارمی و پست مدرنی هیچ کدام فرهنگ را و به‌ویژه فرهنگ مذهبی را در مرکز تحلیل علّی از انقلاب خود قرار نداده‌اند. در ورای تعدیل نظریات نسل سومی و شکل‌گیری نظریات نسل چهارمی و همین‌طور نظریات پست مدرنی، رهیافت فرهنگی به عنوان مهم‌ترین تأثیر و افزوده انقلاب اسلامی بر نظریات انقلاب شکل گرفت. پیش‌فرض اساسی رهیافت فرهنگی، آن است که اوضاع روحی و نفسانی و به عبارت دیگر، باور‌های انسانی، سرمنشأ تحول فردی و سپس تحول اجتماعی است. بر این اساس الگوهای فرهنگی تحلیل انقلاب اسلامی، به دنبال عاملی می‌گردند که در دهه‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، موجد تحول اساسی در اوضاع روحی و باورهای اساسی مردم ایران شده بود.
در تحلیل دیگری پیرامون انقلاب اسلامی و نظریات انقلاب، سعید‌رضا عاملی (1390: 651-652) معتقد است غالب نظریه‌پردازان پیرامون انقلاب اسلامی، از بنیان‌های دینی آن غفلت کرده و همواره انقلاب اسلامی را در درون سیستم‌های چپ سوسیالیستی یا تحلیل‌های نظام سرمایه‌داری مورد بحث قرار داده‌اند. این نوع نگاه که اساساً توجهی به عوامل غیرمادی ندارد، ظرفیت فهم انقلاب دینی را ندارد. در ایران، دین به منزله مهم‌ترین نیروی اجتماعی موجب تحقق انقلاب شد. تحقق انقلاب ایران، الگوی جدیدی از نظریه انقلاب را با عنوان نظریه انقلاب دینی مطرح کرد که مرجع و الگوی اجتماعی تحولات بعدی در جهان اسلام شد.
براین اساس، ماندن در سطح تحلیل و تبیین انقلاب اسلامی، مبتنی بر نظریات اجتماعی اگرچه مسیرهای جدیدی را می‌گشاید، اما به علت عدم هستی‌شناسی متناسب با شأن و جایگاه انقلاب اسلامی، مسیرهای گشوده شده ناهموار و ابتر هستند. نظریات مبتنی بر رهیافت فرهنگی، نقطه شروع مناسبی هستند تا عجز نظریات موجود انقلاب در هستی‌شناسی اجتماعی، پیرامون انقلاب اسلامی ایران را توضیح دهند، اما در برزخی از هستی‌شناسی اجتماعی تا هستی‌شناسی فرااجتماعی و الهی گرفتار هستند و از عهده تمام وجوه شکل‌گیری، تثبیت و تداوم انقلاب بر نمی‌آیند، بلکه بیشتر بر کارکردهای اجتماعی عناصر فرهنگ دینی در جهت تأمین یک خواست اجتماعی تأکید می‌کنند.  به نظر می‌رسد، اگرچه در این رهیافت، گذار از انگیزه‌های منفعت‌مدارانه اجتماعی، به انگیختار‌های دین‌مدارانه اجتماعی ارتقا یافته است، اما نظیر دیگر رهیافت‌های موجود در هستی‌شناسی اجتماعی، بسندگی سه‌بخشی به؛ انباشت‌های اجتماعی و فرهنگی منجمله انباشت‌های فرهنگ دینی(1)، برای تأمین خواست‌های اجتماعی(2) و اثربخشی بلامنازع آن در شکل‌گیری انقلاب اسلامی(3)، فراتر از هر عامل دیگری ‌است. وجه تعلل و غفلت این رهیافت، موضوعیت و اصلیت ولایت الهی، فراتر و اولی‌تر از انباشت‌ها و خواست‌های اجتماعی مردم دین‌دار، در پیوستار نیازآفرینی وقیام‌سازی دینی- اجتماعی تا برپادارندگی و شکل‌گیری، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی، به عنوان اصلی‌ترین عامل موجده انقلاب است و مبتنی بر این ماهیت ولایی، عناصر فرهنگی و اجتماعی، در ساحتی‌ ثانوی، امکان اثر پیدا می‌کنند.
هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی الهی _ ولایی انقلاب اسلامی
آن‌که انقلاب اسلامی را یک انقلاب بزرگ الهی و توحیدی بدانیم که در نظام الهی عالم هستی، با ولایت ولی الله الاعظم امام زمان(عج)، از مجرای رهبری یک بزرگ مرد الهی، در امتداد درگیری جبهه حق و باطل برپا گردید و عوامل اجتماعی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی نقش و جایگاه ثانویه ایفا نمودند. هم از این حیث، انقلاب اسلامی دارای جایگاه، جهت‌گیری و اهداف مشخص در تداوم جریان حق در نظام الهی است و نقش جامعه و کارگزاران آن، در شناخت و انطباق صحیح‌تر و بیشتر با این جریان و نظام‌مندی و اهداف و مأموریت‌های اصیل و الهی آن است.
هستی‌شناسی الهی انقلاب، منطبق بر مبانی قرانی و روایی از سویی، تبیین رهبران انقلاب اسلامی و استنادات تاریخی‌اش (برای مطالعه بیشتر، نک: همایون، 1390) _ دست‌کم در تطبیق الگوی انقلاب اسلامی با آن _ در چهار سطح، الگویی نوینی را در دوگانه ولایی _ دینی با رابطه‌مندی ارتفاعی و طولی توضیح می‌دهد. در سطح نخست، ضمن آن‌که رفتار دینی و فرهنگی جامعه را در یک سطح پیشینی و مقدماتی مورد توجه قرار می‌دهد، اما تمام گستره این رفتار دینی و فرهنگی، از نیازآفرینی اجتماعی تا انگیزش و بروز رفتار در مقابل ظلم، فساد و طاغوتی‌گری، مبتنی بر ولایت الهی سامان می‌یابد. در سطح دوم و فراتر از سطح نخست، قرار گرفتن رهبری الهی و قدرت‌مند در راس حرکت و قیام اجتماعی، شکل‌گیری ابتلائات و امتحانات الهی برای تربیت اجتماعی و گذار از آن‌ها نیز با دست ولایت الهی محقق می‌شود. اما در سطوح سوم الگوی الهی انقلاب اسلامی، واضح‌ترین لایه ولایی انقلاب بروز می‌یابد. در این سطح، با گذار از منطق سطحی و زمینی حرکت‌های اجتماعی، وجه ابعادی و ارتفاعی این ولایت‌گری الهی، در پیش‌روی نهضت دینی و شکل‌گیری انقلاب و پیروزی آن بر طاغوت و گذار از عمق ظلمانی به سمت اوج نورانی و تغییر و تحول اجتماعی، همراه با رشد و رفعت الهی جامعه تعریف می‌گردد. در سطح چهارم الگوی ولایی-دینی انقلاب اسلامی، وسعت‌بخشی و رفعت‌بخشی به این مولود و موجود ولایی، در سویه تمدنی و برپایی ملک الهی، منوط به پیروی مداوم و فراگیر گروه‌های اجتماعی از ولیّ الهی تعریف می‌گردد.
بررسی رویکرد‌های نظری برآمده از هستی‌شناسی الهی-ولایی انقلاب اسلامی نشان‌می‌دهد صاحب‌نظران این حوزه، بر پایه پاسخ به دو نیاز عمده؛ شامل 1. تبیین علّی انقلاب و 2. تبیین غایی و روشی مسیر پیش روی انقلاب، مباحث خویش را در سه سطح نظام اندیشگی و رهبری انقلاب، نظام دینی و رفتارهای اجتماعی مردم دین‌مدار و بالاخره سطح جایگاه‌شناختی و غایت‌مندی الهی _ ولایی انقلاب ارائه کرده‌اند:
رویکردهای نظری بر مبنای نظام اندیشگی و رهبری الهی انقلاب: نظریه حکمت / نظریه فقاهت
در نظریه حکمت؛ زیرین‌ترین لایه جوهری انقلاب اسلامی، نگرش خاص و طولی به عالم و آدم منطبق با نگرش مطروحه در حکمت متعالیه ملا صدراست و نگرش صدرایی امام، به شکل‌گیری و برپایی انقلاب اسلامی انجامیده است (افروغ، 1385: 85).
در نظریه فقاهت؛ هم مبنای شکل‌گیری و هم مبنای روشی و مدیریتی مسیر انقلاب مورد توجه است و نظریه ولایت فقیه امام خمینی(ره) و تبیین آن توسط دیگر صاحب نظران، از این حیث قابل درک است و این‌که در زمان غیبت کبرا، ولایت امور مسلمین و برپایی حکومت، به عهده نایب عام امام است که دانشمند‌ترین فقیه روز است( نیازمند، 1383: 515)، تا ان‌شاءالله در عهد ظهور، این امانت را به صاحب اصلی آن امام زمان(ع) برساند.
رویکردهای نظری که بر مبنای جامعه و رفتار الهی در آن شکل گرفته‌اند، نظریه فطرت و نظریه عدالت هستند.
در نظریه فطرت؛ ماهیت نهضت اسلامی ایران، برخاسته از خود آگاهی الهی جامعه در قبال تذکری پیامبرانه است؛ که این خودآگاهی ریشه‌اش در اعماق فطرت بشر هست. وجدان اسلامی بیدار شده جامعه، او را در جست‌وجوی ارزش‌های اسلامی برانگیخته است و این وجدان مشترک و روح جمعی جوشان جامعه است که طبقات مختلف و احیانا متضاد را در یک حرکت هماهنگ به راه انداخته است (مطهری، 1377: 65).
در نظریه عدالت؛ هدفمندی انقلاب و جهت‌گیری روشی و رفتاری مورد دعوی آن در قبال جامعه اسلامی و مستضعفان عالم، رهایی از نظام‌های سلطه و برپایی عدالت است. بر اساس این نظریه، امام خمینی(ره) با توجه به برداشت سوء از مفهوم عدالت در تفکر مادی، به نقد آن پرداخته و در بخش نظری و مکتبی بر ضد اندیشه مادی مبارزه می‌کنند و توجه خود را به بعد بیداری فکری در این زمینه معطوف می‌دارند (دانشیار و اترک، 1390: 237).
رویکردهای نظری که بر مبنای جایگاه‌شناختی و غایت‌شناختی انقلاب اسلامی در مسیر تکاملی جریان حق تعریف شده‌اند، عبارت‌اند از نظریه ولایت و نظریه امانت.
در نظریه ولایت؛ انقلاب اسلامی با تثبیت تئوری مؤمنانه ولایت فقیه توانست پای ولایت خدای متعال و اولیای معصومش را به عرصه مدیریت کلان اجتماعی باز کند و حرکت جامعه شیعه در مقیاس حکومت را، در جهت تکامل تاریخ قرار دهد و به تعبیر دیگر انقلاب سیاسی در جهت عصر ظهور انجام دهد (محمدی، 1391: 38). بر اساس این رویکرد نظری، رهبری و به پیروزی رساندن چنین جریان عمیق، گسترده و بزرگی‍[انقلاب اسلامی]، بدون ارتباط جدی و صاف با خداوند متعال و اولیای الهی و به ویژه وجود مقدس امام عصر(عج) ممکن نیست (همایون، 1390: 604).
در نظریه امانت؛ انقلاب اسلامی زمینه‌ساز آگاهی و خیزش عموم مردم و مسلمانان کل عالم در جهت حرکت به سمت تحقق جامعه ظهور است .تأکید ایشان بر این‌که انقلاب اسلامی، انقلابی جهانی است و به کشور ایران منحصر نیست و ندای همه مظلومان عالم است و صدور انقلاب، یکی از اولویت‌های پیش روی انقلاب اسلامی است، بیان‌گر نوع نگاه امام به حکومت جهانی عدل یعنی همان حکومت حضرت حجت(عج) است (خمینی، 1378: ج21، 327). از دیدگاه حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی، امانتی الهی است که برای تحقق هدفی والاتر یعنی تشکیل حکومت جهانی حضرت ولی عصر(عج) شکل گرفته است (افتخاری و همکاران، 1389: 81-86). گزاره‌های راهبردی نظریه امانت عبارت‌اند از: 1. امام زمان(عج) صاحب اصلی انقلاب هستند؛ 2. انقلاب اسلامی به مثابه مقدمه و نه هدف، نقطه آغاز و مقدمه برپایی حکومت اهل‌بیت؛ 3. هدف و افق انقلاب اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی به رهبری امام زمان(عج). بر این اساس الزامات عملی نظریه امانت عبارت‌اند از: الف) زمینه‌سازی امر ظهور؛ ب) صدور انقلاب اسلامی؛ ج) استقلال و اقتدار ایمانی؛ د) کسب رضایت امام زمان(عج).
ماتریس رویکردهای نظری در هستی‌شناسی انقلاب اسلامی
سطوح و گونه‌های نظری رویکردهای نظری در تبیین علّی انقلاب اسلامی رویکردهای نظری در تبیین روشی و غایتی مسیر انقلاب رویکردهای نظری بر مبنای نظام اندیشگی و رهبری الهی انقلاب نظریه حکمت نظریه فقاهت رویکردهای نظری بر مبنای جامعه و رفتار الهی در آن نظریه فطرت نظریه عدالت
رویکردهای نظری که بر مبنای جایگاه‌شناختی و غایت‌شناختی انقلاب اسلامی در مسیر تکاملی جریان حق نظریه ولایت نظریه امانت خلاصه آن‌که در رویکردی مقایسه‌ای، تفاوت‌های کلی دو نوع هستی‌شناسی انقلاب اسلامی مشخص می‌گردد.
اولین تفاوت آن‌که در هستی‌شناسی اجتماعی، نگرش به انقلاب اسلامی، نگرشی محدود، مقطعی و تاریخی، منطقه‌ای و نسلی است که مبتنی بر اصل نهاد‌گرایی، غایت آن در تأسیس نهاد سیاسی (نظام جمهوری اسلامی ایران) و تغییرات ساختاری قدرت پایان یافته است. گویا انقلاب یک پروژه تمام شده است (افروغ، 1385: 105) و از همین حیث پس از بر پایی آن، به سمت الگوهای توسعه‌ای غربی می‌روند که مبنای آن سکولاریستی است و از بیگانگی مبانی معرفتی انقلاب اسلامی غفلت می‌ورزند (همو: 105)؛ حال آن‌که در هستی‌شناسی الهی، انقلاب اسلامی، به عنوان یک جریان تکاملی، پیوسته، فرانسلی، فراقومیتی، تحول‌گرا و تعالی یابنده، تعریف می‌گردد که در تداوم تکامل تاریخی جریان حق و مواجهه مستمر آن با جریان باطل، با ولایت و هدایت انوار الهی، شکل گرفته و فراتر از مقطع تاریخی و منطقه جغرافیایی و گروه اجتماعی مشخص، هدفمندی و مأموریت مشخص غایت‌گرایانه و جهانی دارد و یک پروژه تمام شده نیست، بلکه یک پروسه زنده و مستمر و رو به رفعت است و هم از این حیث است که برای اندیشمندان و کارگزاران سیاسی و مدیریتی و نیز گروه‌های مختلف اجتماعی نسل‌های دیروز، امروز و فردای ایران و جهان، پیام دار و مسئولیت‌آفرین است.
دومین تفاوت عمده، به جایگاه دین نسبت به دیگر عوامل برپایی انقلاب در این دو نوع هستی‌شناسی باز می‌گردد. در هستی‌شناسی اجتماعی، این نسبت و رابطه، در شکل‌گیری انقلاب ونیز در تداوم آن یک رابطه عرضی است، حال آن‌که در هستی‌شناسی الهی این رابطه‌مندی طولی است. نتیجه رابطه‌مندی عرضی دین و دیگر عوامل اجتماعی، به پذیرش رویکردهای التقاطی و سکولار در امر مطالعاتی، سیاست ورزی و رابطه دین با علم و فرهنگ و سیاست و تمدن می‌انجامد، حال آن‌که نتیجه رابطه‌مندی طولی آن‌ها، ضمن آن‌که امکان مطالعه نظام‌مند، تکاملی و پیوسته جریان حق و جریان باطل را در گذشته و آینده فراهم می‌کند، منجر به نگرش ولایی نیز می‌گردد.
دیگر آن‌که در صورت پذیرش رابطه عرضی بین دین و دیگر عوامل اجتماعی، جایگاه دین ازسطحِ دست اراده الهی و و لایتِ تحول در اقشار اجتماعی (میرباقری، 1391) در هستی‌شناسی الهی، به سطح روشنفکری دینی، ترجمه فرهنگی دین (سروش، 1377: 42) و دین فرهنگی (پهلوان، 1377) تقلیل می‌یابد.
دین فرهنگی، آن مقدار از معارف، احکام و آداب دینی است که به طور طبیعی و تاریخی در جامعه پذیرفته شده است و از طریق مکانیسم‌های مرسوم انتقال فرهنگی از نسلی به نسل دیگر، به میراث رسیده است و در واقع به عنوان فرهنگ جامعه تجلی کرده است (آشنا، 1384: 717). در این رویکردهای تقلیل‌گرایانه، قرار گرفتن در چارچوب عصری‌گری، نسبیت‌گرایی، تجربه دینی، هرمنوتیک، مکان‌مندی، قومیت مداری و حزبی‌گری از ملزومات و لوازم مطالعه دین و انقلاب دینی، در مواجهه با انواع شکلی‌گری و فرم‌گرایی دینی می‌گردد. منابع _ آشنا، حسام‌الدین، «از ترجمه فرهنگی دین تا دین فرهنگی»، مجموعه مقالات مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384ش.
_ آقابیگی کلاکی، محمد، چرایی فقدان تولید علوم اجتماعی اسلامی در حوزه‌های علمیه، دانش‌نامه دکتری، گروه جامعه‌شناسی فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی، مقاله ارائه شده در همایش علوم انسانی، 1392ش.
_ اسکاچپل، تدا، دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی، ترجمه: سید مجید روئین‌تن، تهران، انتشارات سروش، 1376ش.
_ اشتریان، کیومرث، مقدمه‌ای بر روش سیاست‌گذاری فرهنگی، تهران، انتشارات جامعه‌شناسان، 1391ش.
_ افتخاری، اصغر و همکاران، «نظریه امانت امام خمینی و چشم‌انداز انقلاب اسلامی در پرتو اندیشه مهدویت»، فصل‌نامه علمی _ پژوهشی مشرق موعود، ش15، قم، مؤسسه آینده روشن، 1389ش.
_ افروغ، عماد، گفتار‌های انتقادی، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، چاپ اول، 1385ش.
_ بابایی، حبیب‌الله، کاوش‌های نظری در الهیات تمدن، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1393ش.
_ بشیریه، حسین، انقلاب و بسیج سیاسی، نشر پگاه، تهران، 1372ش.
_ پایا، علی، «مدل‌ها و تجویزها: رابطه میان برداشت‌های تازه از چیستی و ظرفیت‌های علوم انسانی با سیاست‌گذاری‌ها»، علوم انسانی و ماهیت تمدن‌سازی آن، به اهتمام علی خورسندی طاسکوه، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1388ش.
_ پهلوان، چنگیز، «دین فقهی، روشن‌فکری دینی، دین فرهنگی»، هفته‌نامه راه‌نو، خرداد 1377ش.
_ تافلر، الوین، موج سوم، ترجمه: شهین‌دخت خوارزمی، تهران، نشر فاخته، چاپ دهم، 1374ش.
_ جانسون، چالمرز، تحول انقلابی، ترجمه: حمید الیاسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1363ش.
_ خاتمی، سید محمد، نظریه گفتگوی تمدن‌ها، تهران، طرح نو، 1377ش.
_ خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، 1378ش.
_ دانشیار، علی‌رضا؛ حسین اترک، «عدالت جهانی در اندیشه امام خمینی»، فصل‌نامه مطالعات انقلاب اسلامی، ش27، 1390ش.
_ سروش، عبدالکریم، «ذاتی و عرضی در دین»، مجله کیان،ش42، 1377ش.
_ _________________ ، تشیع و چالش مردم‌سالاری، جوابیه حجت‌الاسلام بهمن‌پور، 1384ش.
_ _________________ ، قبض و بسط تئوریک شریعت، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، 1379ش.
_ سلیمی، حسین، مقدمه بر کتاب آینده پساانسانی ما، فرانسیس فوکویاما، تهران، مؤسسه انتشاراتی ایران، 1384ش.
_ شجاعیان، محمد، انقلاب اسلامی و رهیافت فرهنگی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382ش.
_ عاملی، سعیدرضا، (تمدن‌سازی علوم انسانی: تحول در مفهوم تمدن و بازخوانی "ما"ی ایرانی)، علوم انسانی و ماهیت تمدن‌سازی آن، به اهتمام علی خورسندی طاسکوه، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1388ش.
_ ________________ ، میراث تمدنی ایران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1390ش.
_ فوران، جان، «نظریه‌ای در خصوص انقلاب های اجتماعی جهان سوم؛ مقایسه‌ای بین چین، ایران، نیکاراگوئه و السالوادور»، ترجمه: مینو آقایی خوزانی، فصل‌نامه راهبرد، ش9، بهار 1375ش.
_ فوکو، میشل، ایران روح یک جهان بی‌روح، ترجمه: نیکو سرخوش و افشین جهان‌دیده، تهران، نشر نی، 1379ش.
_ فوکویاما، فرانسیس، آینده پساانسانی ما، ترجمه: حبیب‌الله فقیهی‌نژاد، تهران، مؤسسه انتشاراتی ایران، چاپ اول، 1384ش.
_ کرم‌‌اللهی، نعمت‌الله، «علوم انسانی: از هست تا باید»، خردنامه همشهری، ش111، خرداد و تیر 1392ش.
_ گلدستون، جک، مطالعاتی نظری، تطبیقی و تاریخی در باب انقلاب‌ها، ترجمه: محمدتقی دل‌فروز، تهران، کویر، 1387ش.
_ لوئیس، برنارد، برخورد فرهنگ‌ها، ترجمه: نادر شیخ‌زادگان، تهران، نشر مرکز، 1381ش.
_ محمدی، علی، تحول در علوم انسانی، تهران، فرهنگستان علوم اسلامی، 1391ش.
_ محمودی بختیاری، علی‌قلی، زمینه فرهنگ و تمدن ایران، چاپ افست، 1358ش.
_ مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، 1377ش.
_ ملکوتیان و همکاران، انقلاب اسلامی ایران، نشر معارف، 1386ش.
_ میرباقری، سید محمدمهدی، تحول در علوم انسانی، فرهنگستان علوم اسلامی، 1391ش.
_ نامدار، مظفر، «علوم انسانی: از هست تا باید»، خردنامه همشهری، ش111، خرداد و تیر 1392ش.
_ هانتر، شیرین، آینده اسلام و غرب، ترجمه: همایون مجد، تهران، نشر و پژوهش فروزان‌روز، 1380ش.
_ هانتینگتون، ساموئل، نظریه برخورد تمدن‌ها، ترجمه: مجتبی امیری، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1384ش.
_ هدایتی، ابوالفضل، مهدویت در منظر امام خمینی;، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، 1387ش.
_ همایون، محمدهادی، تاریخ تمدن ملک مهدوی، تهران، دانشگاه امام صادق7، 1390ش.
_ Gill, S, Constitutionalizing Inequality and the Clash of Globalizations, in International Studies Review, Vol. 4(2), 2002.
_ Huntington, Samule, Summer, "The Clash of Civilizathons", in Foreign Affairs, 1993.
_ Fukuyama, Fransis, The End of History and Last Man, New York, Priofle Book, 1992. نویسندگان: سعید خزایی، سیدمجید مطهری‌نژاد فصلنامه مشرق موعود شماره 34 ادامه دارد...

95/04/16 :: 14:27





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن