واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: از ابتدا که جامعه ملل تشکیل شد و بعد از آن نام و ساختارش به سازمان ملل متحد تغییر کرد، اهداف سازمان هم دگرگون شد چرا که در کنار مجمع عمومی، نهادهای دیگری تاسیس شد که مهمترین آن شورای امنیت است.
شورای امنیت با این هدف تشکیل شد که پنج قدرت جهانی بتوانند جهان را براساس منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود مدیریت کنند. این مساله باعث شد سازمان ملل از مسیر اصلی خود منحرف شود. هیچ بحرانی در دنیا بعد از جنگ جهانی دوم مشاهده نمیشود که بدون درنظر گرفتن منافع یکی از قدرتهای جهانی حل و فصل شده باشد. تصمیمات سازمان ملل براساس منافع کشورهای عضو شورای امنیت جهتدهی میشود. سازمان ملل در چند دهه اخیر دچار بحرانهای جهانی مانند فقر، بیکاری، جنگ، تبعیض و تجاوز قدرتهای بزرگ به کشورهای کوچک، تقسیم ناعادلانه قدرت و ثروت و... بوده که هیچکدام حل نشده و هر روز این فشار بر ملتها بیشتر شده است که نشان از ضعف ساختار این سازمان دارد. متاسفانه برخی دبیران کل سازمان ملل بخصوص دبیر فعلی، افرادی ضعیف و کمقدرتاند. دبیرکل سازمان ملل باید شخصیتی کاریزماتیک و قوی داشته باشد که آقای بان کی مون با عملکرد خود نشان داد عاری از این صفات است. ضعف دبیرکل باعث میشود سازمان ملل نتواند به وظیفه خود که همانا رصد رفتار کشورهای متجاوز و برقراری عدالت است، عمل کند. آشوبها و تحولات سالهای گذشته خاورمیانه نشان داد کشورهای عضو شورای امنیت، خود از حامیان و مروجین تروریسم هستند. برای همین است که سازمان ملل عملا نمیتواند کاری انجام بدهد. چرا که وقتی خود قاضی مساله دارد پس شکایت پیش چه کسی باید برد. این امور ضرورت تغییر و نوسازی ساختار سازمان ملل و شورای امنیت را نشان میدهد. با توجه به تجربه شخصی، ادعا میکنم دبیرکل فعلی، آقای بان کی مون کاملا تحت تاثیر لابیهای مختلف است. یادم است اولین بار که قرار بود ایشان به دبیرکلی سازمان ملل متحد انتخاب شود با لابی ایپک در آمریکا دیدار کرد و تقریبا چراغ سبز را به اسرائیلیها نشان داد لذا در این دو دوره، هیچ گاه علیه اسرائیل یک حرف، تصمیم و اقدام جدی انجام نداده است. هیچگاه در مقابل عربستان یا آمریکا اقدام جدی انجام نداد. چراکه دو علت داشت؛ یکی اینکه منافع شخصی او ایجاب نمیکرد و دوم اینکه نوع تفکر او تفکری نبود که در جهت دفاع از ملتها و قوانین بینالمللی باشد. بدیهی است در کنار تبعیض در شورای امنیت و سازمان ملل، کمکاری دبیرکل هم به بیاعتباری سازمان ملل افزوده است. به نظر من سازمان ملل به یک کلوب بینالمللی تبدیل شده که همه کشورها پول حق عضویت خود را میدهند، ولی اهداف قدرتهای جهانی پیش میرود. سوال این است که با توجه به اینکه سازمان ملل یک زمین بازی به نفع قدرتهای جهانی است، آیا ما باید در این زمین بازی کنیم یا نه؟ اگر بازی کنیم باید در زمین آنها و با قواعد آنها بازی کنیم که البته میتوانیم قواعد خود را هم تا حدودی داشته باشیم. اما اگر در زمین آنها بازی نکنیم و در سازمان ملل نباشیم بدتر است و خود را در دنیا منزوی کردهایم. آنها شرایط را طوری ایجاد کردهاند که هرملتی در مجمع عمومی سازمان ملل فعال نباشد، منزوی میشود. اگر هم بخواهد بازی کند باید در زمین آنها بازی کند. این چه سازمانی است که 192 کشور تصمیمی را اتخاذ میکنند، اما ضمانت اجرایی ندارد و تنها تصمیمات شورای امنیت قدرت اجرایی دارد. برای نمونه وقتی بحث حقوق بشر میشود، چون حکام جنایتکار عربستان و بحرین تحت حمایت آمریکا و انگلیس است و از سازمان ملل حمایت مالی میکند هیچ اتفاقی نمیافتد، اما کشورهای دیگر همیشه چوب حقوق بشر را بالای سر خود میبینند. مرتضی غرقی - مدیر و خبرنگار اسبق دفتر خبری رسانه ملی در نیویورک ضمیمه جام سیاست
سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت 12:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]