تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797590779




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت‌الله قرهی نتیجه‌ سوءاستفاده کردن از کرامت خدا چیست


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت‌الله قرهینتیجه‌ سوءاستفاده کردن از کرامت خدا چیست
خبرگزاری فارس: نتیجه‌ سوءاستفاده کردن از کرامت خدا چیست
پروردگار عالم برای همین کرامتش را قرار داد که اولاً انسان بفهمد که بزرگواری خدا این است که گناهانمان را نه به رخ ما و نه به رخ خودش نمی‌کشد، ثانیاً اگر هم عذاب می‌شویم، معلوم است که یک مواقعی ما از کرامت خدا سوء‌استفاده می‌کنیم که این هم خیلی بد است.

به گزارش خبرگزاری فارس، جلسه شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی‌(عج) در مهدیه القائم المنتظر(عج) حکیمیه آغاز شده است که مشروح پانزدهمین روز آن در پی می‌آید: «أَدْعُوکَ یَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِیاً خَائِفاً إِذَا رَأَیْتُ مَوْلَایَ ذُنُوبِی فَزِعْت  وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَإِنْ عَفَوْتَ‏فَخَیْرُ رَاحِمٍ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ » *آیا عذاب شدن بندگان، با کرامت خدا تناقض ندارد؟! بیان کردیم: پروردگار عالم که کریم است، کرامتش متعلّق به کسی است که در مرحله‌ی أولی، بیش از همه، متوجّه کرامت حضرت حقّ است. معانی کرامت در لغت را هم بیان کردیم و گفتیم که بالاترین معنی آن، بزرگواری است که خدا چنان بزرگوار است که نه تنها گناهانمان را به روی ما نمی‌آورد، بلکه به روی خودش هم نمی‌آورد. این، عجیب است! کریم، آن کسی است که اگر خطایی از کسی دید، هر چقدر هم تکرار شد، به روی طرف نمی‌آورد. چون می‌خواهد او به بزرگواری حضرت حقّ برسد. شاید یک سؤال ایجاد شود که اگر این‌گونه است، پس چرا عذاب است؟ همان‌طور که در آیات الهی و رویان شریفه داریم: عذاب، عکس‌العمل عمل ماست. هر عملی، عکس‌العملی دارد. عالم، عالم اثر و مؤثّر است. اثر عمل زشت ما، خودش باعث عذاب می‌شود. لذا این فرازی هم که فرمودند: وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ، یعنی اگر عذاب هم کنی، از روی ظلم نیست و این، اثر عمل خود من است. به هر حال، عالم، عالم اثر و مؤثّر است. *آیا عدم قابلیت رشد فرزند از انعقاد نطفه حرام با عدالت خدا سازگار است؟ در مثال مناقشه نیست، اگر کسی، جه زن و چه مرد، در باب انعقاد نطفه، رعایت کردند، اعمالی را انجام دادند و صده گرفتند و دعاهایی خواندند و اذکاری را گفتند و روزی یک جزء قرآن خواندند و لقمه و مطالب را رعایت کردند، حالا انعقاد نطفه صورت می‌گیرد؛ خوب معلوم است این نطفه، نطفه طاهری در می‌آید. حتّی داریم که در چه شب‌هایی بهتر است که انعقاد نطفه صورت گیرد، چه وقت‌هایی بهترین وقت است و ... . چون عالم، حساب و کتاب دارد. کدام ساعات، ساعات خوبی برای انعقاد نطفه است و .... همه‌ این مطالب را رعایت می‌کنند، لطف خدا هم شامل حالشان می‌شود. امّا نعوذبالله کسی در مجلس گناه، شرب خمر کرد و در حال مستی، با نامحرم خود همبستر شد و انعقاد نطفه شد، معلوم است که بر نطفه اثر می‌گذارد. عقل سلیم هم می‌گوید که این دو فرزند باید با هم فرق کنند. اصلاً عدالت خدا هم همین است. شاید یک کسی بگوید: آن طفل چه گناهی دارد، او که خودش نمی‌خواست. می‌گوییم: چنین کسی که انعقاد نطفه حرام به وجود آمده، در این دنیا رشد نمی‌کند، امّا اگر به سمت گناه نرود - که معمولاً زمینه به سمت گناه رفتن برای او زیاد است - و در همان حدّ بماند، پروردگار عالم یکی از اسمائش، جبّار است و برای او در عالم آخرت جبران می‌کند. چون این دنیا، عالم اثر و مؤثّر است و پروردگار عالم اختیارش را هم دست من و شما داده است. امّا در آن دنیا برای او جبران می‌کند و وضعیّت را برایش تغییر می‌دهد. حدّ اعلای او در این دنیا این است که با گناه مقابله کند، امّا دیگر نمی‌تواند پیشرفت کند و به یک عارف بالله برسد. امّا همین حدّی که مبارزه می‌کند تا گناه نکند، برای او مانند عارف بالله است. چون نطفه‌ی او خراب بوده، امّا آن که صده گرفته و اعمال انجام داده و حتّی شبش را هم می‌دانسته چه شبی است، یک شب‌هایی، شب‌های علم است، مطالب ساعات داریم، وقت اهمیّت دارد و ...، آن فرزندی که این‌گونه متولّد شده، عارف بالله شده و مطالبی داشته است. امّا اینجا این فرزندی که از نطفه حرام به وجود آمده، با نفسش مبارزه کرد و نگذاشت که مبتلا شود، پروردگار عالم که جبّار است، در آن‌جا جبران می‌کند، امّا در این‌جا عدالت اقتضا می‌کند که او بالا نرود. این یک قاعده است. پس ظلم نیست و عین عدالت است. وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ، اگر تو عذاب هم بکنی، از روی ظلم نیست. عذاب، گرفتاری ما به اعمال خودمان است. یک نمونه‌اش همان است که در بالا بیان کردیم که مثلاً در باب انعقاد نطفه این‌گونه است و ما خودمان باعث شدیم و عذابی نبوده است. ما خودمان ظلم کردیم، ذوالجلال و الاکرام، ظلم نکرده است. آن طرف هم نمی‌تواند بیان کند: نطفه‌ای که آن‌گونه انعقاد پیدا کرده، بیاید و به خدا اعتراض کند: من چه گناهی کردم، این به ظاهر پدر و این نامادر، باعث شدند. پروردگار عالم می‌گوید: چون در این دنیا این‌ها به طریق گناه، انعقاد نطفه کردند، فرزند آن‌ها نمی‌تواند مانند یک عارف بالله رشد کند. رشد این نطفه تا آن‌جاست که فقط از گناه کردن، جلوگیری کند. تا می‌تواند گناه نکند، رشدش همین است. مابقی‌اش چه می‌شود؟ پروردگار عالم جبّار است و فردای قیامت برایش جبران می‌کند. *در زمان امام زمان(عج) معیارهای برتری و فضیلت عوض می‌شود مثلاً راجع به فقر هم چنین مطلبی داریم که اگر صبر کرد و شکوه نکرد، خدا برایش جبران می‌کند. البته خود این فقر هم به واسطه اعمال انسان‌هاست، همان‌طور که در قرآن کریم و مجید الهی داریم: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس»، فساد در این دنیا به دست خود مردم است. اگر اختلاس‌های آن‌چنانی در جامعه نباشد، فقر آن‌چنانی هم در جامعه نیست. همان‌طور که بارها بیان کردیم: در زمان وجود مقدّس آقا جانمان، حضرت حجّت(عج)، دارد که زکات‌دهنده زیاد است و زکات‌گیرنده نیست و یا خیلی کم است. چون دنبال جمع مال نیست. فخر انسانی به این نیست که چقدر مال و ثروت دارد و فلانی را به خاطر این که داراست، تحویل بگیریم. الّذی جمع مالا وعدّده در آن زمان فضیلت نیست. هر کس متخلّق‌تر و متّقی‌تر است، با فضیلت‌تر است. «إنّ اکرمکم عنداللّه أتقاکم». یعنی کسی که آن‌قدر در پله‌های تقوا بالا برود که أتقی شود. عندالحجّه هم همین‌طور است و آرام آرام عندالنّاس هم همین می‌شود. مردم، در زمان امام زمان(روحی له الفداء)، کسی را بافضیلت می‌دانند که تقوایش بیشتر است، نه ثروتش و یا این که نه آن کسی که فلان مقام را دارد و ... . خیلی جالب است، حتّی اگر می‌گویند: شیخنا الاعظم، همه‌کاره امام زمان(روحی له الفداء) است، نه از این باب که چون وزیر اعظم ایشان است، به مقام ایشان غبطه بخورند. می‌گویند: ببینید چقدر در مقام تقوا رشد کرده است که این‌قدر به حضرت حجّت(روحی له الفداء) نزدیک شده است. نه این که چون وزیر است، به پست و مقام او غبطه بخورند. بلکه غبطه می‌خورند که او چقدر در مقام تقوا رشد کرده است که تا این حد، به حضرت نزدیک شده است. پس معیارها در آن زمان عوض می‌شود. *اگر بر فقر، شکوه نشود؛ در آن دنیا به بهترین وجه جبران می‌شود! پس فقر و ثروت، معیار برتری و ... نیست. امّا در روایت داریم: اگر کسی که در این دنیا دچار فقر است، بر این فقر - که خودمان باعث آن شدیم، «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» - صبر کرد، به بهترین وجه جبران می‌شود. تازه اگر در مواردی هم در دنیا شکوه کرده، در آن‌جا می‌فهمد که به واسطه همان شکایت‌ها، مقامش کم شده و می‌گوید: ای کاش در دنیا شکوه نمی‌کردم. *آرزوی مستجاب نشدن دعا! در مورد دعا هم داریم که وقتی انسان در این دنیا، دعایی کرد و به صورت ظاهر به اجابت نرسید (چون بیان کردیم که اجابت حقیقی در خود دعا نهفته شده است، همین که فرمود: ادعونی استجب لکم، یعنی این که اجازه می‌دهند ما دعا کنیم، در همان، اجابت است)، فردای قیامت چنان درجاتی به او می‌دهند که در روایت داریم که آن شخص می‌گوید: ای کاش هیچ‌کدام از دعاهایم در دنیا مستجاب نمی‌شد! این مطلب عین روایت است که ترجمه آن را بیان کردم. چون دنیا که به هر حال گذراست، شصت سال، هفتاد سال، هشتاد سال، نهایتاً صد سال طول می‌کشد. ماه مبارک رمضان که می‌گفتیم: روزهایش این‌قدر طولانی است، تمام شد و امشب، شب بیست و هفتم است. عمر هم همین است، وقتی انسان به اواخر عمرش می‌رسد، یک لحظه مرور می‌کند و می‌بیند که عجب! چه به سرعت گذشت. اصلاً باورش نمی‌شود مثلاً صد سال عمر کرده است. لذا کسانی هم که طول عمر داشتند و هزاران سال عمر کردند، می‌گویند: مانند این بود که از سایه درخت، آن طرف‌تر برویم و یا از زیر آفتاب به سمت سایه‌ی درخت بیاییم. عمر، این‌گونه می‌گذرد، «و الآخرة خیر و أبقی». آخرت هم بهتر است و هم همیشگی است. طرف وقتی می‌بینید مزد صبرش را که دعایش مستجاب نشده، این‌طور دادند، بیان می‌کند: ای کاش هیچ‌کدام از دعاهایم در دنیا مستجاب نمی‌شد! البته این، یک مقام معرفتی بالا می‌خواهد و من و شما این حوصله را نداریم. *عذاب شدن، نتیجه‌ سوءاستفاده کردن از کرامت خداست پس خدا جبّار است و جبران می‌کند. امّا علی ایّ حال اصل قضیّه اسن است که اگر عذابی صورت می‌گیرد، خدا ظلم نمی‌کند، بلکه من خودم کردم وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ. پروردگار عالم برای همین کرامتش را قرار داد که اوّلاً انسان بفهمد که بزرگواری خدا این است که گناهانمان را نه به رخ ما و نه به رخ خودش نمی‌کشد، ثانیاً اگر هم عذاب می‌شویم، معلوم است که یک مواقعی ما از کرامت و بزرگواری خدا سوء استفاده می‌کنیم که این هم خیلی بد است. *تمام عالم در بستر رحمت خدا قرار گرفته است وقتی فرمود: فَإِنْ عَفَوْتَ‏فَخَیْرُ رَاحِمٍ، اگر تو عفو کنی، پس به تحقیق بهترین رحم کننده هستی. عفو تو به خاطر کرامت و بزرگواری توست. این نکته هم خیلی مهم است که چرا نفرمود: فَإِنْ عَفَوْتَ‏فَخَیْرُ جوادٍ، پس به تحقیق اگر تو عفو کنی، پس تحقیقاً بهترین جودکننده هستی؟ بارها بیان کردم و کدی را دادم که همیشه در ذهنتان باشد و آن، این است: همه‌ی عالم در بستر رحمت خدا قرار گرفته است. اللّهم إنّی أسئلک برحمتک الّتی وسعت کلّ شیء، فلذا بیان کردم: همه سور قرآن به جز سوره‌ی برائت با بسم اللّه الرّحمن الرّحیم آغاز می‌شود. بهترین لفظ برای این سوره هم برائت است و توبه غلط است. البته توبه هم می‌نویسند، ولی فرمودند: وقتی حضرت بیایند، می‌فرمایند که اصلاً توبه نگویید، همان سوره‌ی برائت است. چون اگر توبه باشد، رحمت خدا در آن است. لذا همه‌ سور با بسم اللّه الرّحمن الرّحیم شروع شده است. در یک جا که خیلی راجع به عظمت پروردگار عالم صحبت شده، نفرموده: بسم اللّه العلی العظیم، یا وقتی راجع به علم و حکمت خداوند خیلی صحبت شده، نفرموده: بسم اللّه العلیم الحکیم. در حالی که به صورت ظاهر یک نوآوری هم هست و بشر به دنبال چیزی است که جدید و قشنگ باشد. امّا پروردگار عالم، همه‌ی سور را با بسم اللّه الرّحمن الرّحیم آغاز می‌کند، جز سوره‌ی برائت که در آن‌جا اصلاً شروع نمی‌کند. حتّی در آنجا هم نمی‌فرماید که در آنجا هم به نام خدا شروع می‌کنیم، ولی می‌گوییم: بسم اللّه القاصم الجبّارین. بلکه می‌فرماید: کسی تا بسم الله گفت، بهترین مطلب این است که الرّحمن الرّحیم بگوید؛ چون خلقت خدا بر روی رحمت است و حتّی کرامتش هم رحمت است. لذا فرمود: فَإِنْ عَفَوْتَ‏فَخَیْرُ رَاحِمٍ (پس به تحقیق اگر تو بخواهی ببخشی، برای این است که تو بهترین رحم کننده‌ای). پس این که در این‌جا هم فخیر راحم می‌فرماید، برای این است که اصلاً همه‌ خلقت در بستر رحمت است. این بزرگواری و کرامتت هم که به روی ما نمی‌آوری، برای این است که تو به تحقیق بهترین رحم کننده هستی و کسی مانند تو رحم نمی‌کند. چه کسی در عالم مانند پروردگار عالم، رحم‌کننده است؟ هیچ کس! ما هم یک بار، دو بار، پنج بار، ده بار، صبر کنیم. امّا در مواقعی دیگر نمی‌توانیم گذشت کنیم. البته پیامبر را هم فرمودند: رحمة للعالمین هستند، لذا آن خصلت را پیامبر هم دارند. پیامبر، القاب زیادی دارند، امّا بهترین توصیف پیامبر هم همین پیامبر رحمت بودنشان است. امّا یک جاهایی می‌رسد که خود پیامبر ‌هم بفرمایند: بس کنید، دیگر چه خبر است. امّا پروردگار عالم بهترین رحم کننده است. در همین دعایی که هر شب می‌خوانیم، بیان می‌کنیم: خدایا! اگر تو ما را نیامرزی، دیگر کسی نمی‌تواند. اللهم ربّ شهر رمضان ... و اغفر لی تلک الذنوب العظام، فإنّه لا یغفرها غیرک. دیگر اصلاً غیر از تو کس دیگری نمی‌تواند بیامرزد. خدایا! ما گناهانی داریم که خیلی بزرگ است و ما را بیچاره کرده است، امّا هیچ کس جز تو نمی‌تواند آن‌ها را بیامرزد. چون پروردگار عالم رحمان است و همه‌ی خلقت در بستر رحمت اوست، در آخر دعا هم می‌گوییم: یا رحمان یا علّام. اتّفاقاً در روایت هم داریم که حتّی در باب غذا، چهار هزار ملک دور سفره‌ای که پهن شود می‌آیند و وقتی کسی بسم الله الرّحمن الرّحیم بگوید و دعا کند، آن‌ها هم آمین می‌گویند، تا شیطان برود. چون اگر بدون بسم الله الرحمن الرحیم غذا را شروع کنیم، شیطان بر غذای انسان شریک می‌شود. معلوم می‌شود خدای متعال دوست دارد اگر کسی می‌خواهد او را یاد کند، رحمتش را که همه چیز براساس آن است، به رخ خدا بکشد که خدایا! تو رحمت داری، اگر کرامت و بزرگواری هم داری و عفو می‌کنی، فقط و فقط به این خاطر است که تو بهترین رحم‌کننده هستی فَإِنْ عَفَوْتَ‏فَخَیْرُ رَاحِمٍ. إِذَا رَأَیْتُ مَوْلَایَ ذُنُوبِی فَزِعْت وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ، کرم تو را که می‌بینم، طمعم بیشتر می‌‌شود. دلیل طمع را هم بیان کردیم، گفتیم: وقتی انسان بزرگواری را می‌بیند و می‌فهمد خدا به روی ما که نمی‌آورد هیچ، به روی خودش هم نمی‌آورد که تو گناه کردی و طوری انسان را تحویل می‌گیرد کأنّ اصلاً من گناهی نکردم، تازه وقتی توبه هم می‌کنی و راستی راستی سراغ گناه نمی‌روی، یبدّل اللّه سیئاتهم حسنات می‌شود. این دیگر از آن مطالب عجیب و غریب است که نشان می‌دهد چقدر رحمت خدا زیاد است و بزرگوار است. اگر در مقابل ما کسی دو بار، سه بار، ده بار خطا کند، نمی‌توانیم تحمّل کنیم، بعد چند بار چشم‌پوشی دیگر می‌گوییم: بس کن، خجالت نمی‌کشی؟ من این همه گذشت می‌کنم، تو پررو شدی! به رویش می‌آوریم و می‌گوییم: فلان جا این کار را کردی، من گذشتم. آن موقع اصلاً ندید گرفتم. بعد این‌طور کردم، بعد این‌طور کردم و ... . یعنی همه را بیان می‌کنیم و می‌گوییم: تو چقدر پررویی، دست‌‌بردار نیستی، رها کن دیگر. تو همه جا خراب‌کاری می‌کنی و پشت سر من حرف می‌زنی و زیرآب من را می‌زنی، بعد وقتی من را می‌بینی خیلی هم خوب برخورد می‌کنی و فکر می‌کنی من نمی‌فهمم. یعنی همه چیز را می‌گوید. امّا پروردگار عالم این‌گونه نیست. *خدا حتی نمی‌خواست شمر، شمر شود لذا به همین خاطر است که طمع ما هم زیاد می‌شود. وقتی می‌بینم کرامت تو زیاد است، طمع من هم زیاد می‌شود. حالا چرا پروردگار عالم این کرامت را می‌کند که ما هم طمع کنیم؟ پیامبر رحمت هم این‌گونه بود، شاید شما بگویید: چرا پیامبر اصلاً به روی منافقین نمی‌آورد؛ همان‌طور که می‌دانید پیامبر متوجّه شد که می‌خواستند ایشان را ترور کنند و حتّی جرقّه‌ای زد و ایشان دیدند که چه کسانی بودند. امّا چرا به رویشان نمی‌آورد؟ چون پیامبر دلش می‌خواست این‌ها یک روزی برگردند و آدم شوند. حالا به طریق أولی خداوند هم این‌گونه است. لذا پیامبر دلش می‌خواهد حتّی منافق هم برگردد و درست شود. امّا حالا به خاطر اعمال خبیث خودش برنمی‌گردد و عذاب می‌شود، این دیگر از روی ظلم نیست، وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ . پروردگار عالم هم اگر می‌بیند بزرگواری می‌کند که این هم در بستر رحمتش هست و عفو و گذشت می‌کند، طوری که اگر صد بار هم خطایی ببیند، باز هم می‌گوید: برگرد، گر کافر و گبر و بت‌پرستی بازآی، برای این است که اوّلاً خودش، خالق ماست. ما خالق یکدیگر نیستیم و برای همین است که نمی‌توانیم از هم بگذریم. مَثل آن هم مانند پدر و مادری است که بچّه‌ ناخلف داشته باشند. صورت ظاهر او را نفرین هم می‌کنند، امّا وقتی می‌رود، منتظر هستند که چه زمانی برمی‌گردد و آدم می‌شود. اگر نعوذبالله در گناه هم از دنیا برود، باز همان پدر و مادر سر قبر او می‌روند و گریه و ناله می‌کنند و می‌گویند: چرا این کار را کردی، ای کاش نمی‌کردی و ... . مدام خودشان را به این در و آن در می‌زنند و سراغ فلان عالم و عارف می‌روند که ببینند چه کار کنند تا فرزندشان آمرزیده شود، با این که در مجلس گناه از دنیا رفته و مثلاً شرب خمر بیش از حد داشته و کبدش خراب شده و از دنیا رفته است. می‌گویند: حالا چه کار کنیم که عذابش در آن دنیا کم باشد؟ با این که می‌دانند بچّه ناخلفی بود و خراب کرد و همه چیز را به هم زد. امّا باز هم دنبالش هستند. تازه این‌ها پدر و مادر هستند که ودیعه‌ الهی در صلب پدر آمد و درون رحم، لقاحی صورت گرفت و رشد کرد و ... و إلّا اصلش برای خداست. همه‌ی ما، اصلمان برای خداست و خدا ما را خلق کرده و در عالم ذر بودیم. در آن‌جا هم فرمود: أ لست بربّکم و ما هم گفتیم: بلی. پس پروردگار عالم دلش می‌سوزد و هدایت تمام بندگانش را می‌خواهد. من بارها بیان کردم که باور کنید پروردگار عالم نمی‌خواست شمر، شمر شود، یزید، یزد شود. یا حتّی نمی‌خواست بوش و ریگان و موشه‌دایان و مناخین بگین و اوباما و ... این‌گونه باشند. این‌ها خودشان این‌گونه کردند. خداوند قبل از هبوط فرمود: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏»، آنجا هم باز پروردگار عالم تذکار داد که هر کس از هدایت من تبعیّت کند، خوف و حزنی نخواهد داشت. پس پروردگار عالم نمی‌خواست ما بد شویم. آیا او می‌خواهد تقسیم کند و بگوید: یک سری آدم‌های خوب و یک سری آدم‌های بد؟! این که اصلاً دور از عدالت پروردگار عالم است. بعد هم اگر خداوند بخواهد یک عدّه بد باشند، خوب خودش خواسته و اگر عذاب شوند، این هم یک علامت سؤال بزرگی است که تو خودت خواستی این‌ها بد باشند، حالا می‌خواهی این‌ها را عذاب هم کنی؟! خودت خواستی ابن ملجم، ابن ملجم باشد و بعد هم می‌خواهی او را عذاب کنی؟! این که اصلاً دور از شأن ذوالجلال و الاکرام است. یک انسان عادی هم این را می‌فهمد. آن‌وقت ذوالجلال و الاکرام که علیم و حکیم است چنین چیزی بخواهد؟! این‌گونه نیست و پروردگار عالم نمی‌خواهد. اشتباه از ماست، گرفتاری و بیچارگی از ماست. امّا خداوند متعال یک مطلب هم قرار داد و فرمود: عالم دنیا، عالم اختیار است. جبر نیست. هادی الهی می‌فرستم و آن‌ها هم بشیر و نذیر هستند. حالا این که خودتان به سراغ آن‌ها نرفتید، اشتباه از خودتان است. *رحم خدا در عذاب بندگانش! در اینجا هم همین‌طور است، پروردگار عالم عفو و کرامتش را دارد، دلیلش هم این است بهترین رحم کننده است، فَإِنْ عَفَوْ تَ‏فَخَیْرُ رَاحِمٍ. وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظَالِمٍ، چون عذاب هم از عمل خود ماست و إلّا خدا نعوذبالله ظلم نمی‌کند. خدا عادل است و تازه خیلی از گناهان ما را هم می‌آمرزد و از آن‌ها می‌گذرد.   مطالبی هست که باورش برای ما سنگین است، امّا از اولیاء خدا شنیده‌ایم که حتّی در مورد حقّ النّاس هم پروردگار عالم در آن دنیا می‌فرماید: از اعمال خوب این کم کنید و به آن بدهید تا راضی شود. البته در روایت داریم که اگر کسی خیلی زیاد به بنده‌اش فشار بیاورد، خدا این‌قدر بنده‌اش را دوست دارد که می‌گوید: اگر تو راستی راستی از این نمی‌گذری، حالا من هم از تو نمی‌گذرم. تا دیگر دست بردارد؛ چون طمع انسان در آن‌جا زیاد می‌شود. می‌بیند خودش چیزی ندارد، مدام می‌خواهد از کسانی که کوچکترین حقّی از آن‌ها طلب دارد، عمل بگیرد. قضیّه شیشه‌ی شیر امانتی که یکی از اولیاء خدا را معطّل کرده بود، برایتان تعریف کردم. مگر یک شیشه شیر چقدر ارزش دارد؟! الآن در این‌جا می‌گوییم قابل شما را ندارد، امّا در آنجا می‌گوییم: خیر، من عمل می‌خواهم. می‌گویند: راضی شدی؟ می‌گوید: نه. در روایت داریم: پروردگار عالم می‌گوید دیگر بس است، اگر بخواهی زیادی جلو بروی و به بنده من رحم نکنی، من هم به تو رحم نمی‌کنم و از تو نمی‌گذرم. آن‌وقت در این‌جا توقّف می‌کند. آن مطلبی که گفتم، خیلی سنگین است، این است که اعاظم ما فرمودند: این پروردگار عالم در مقابل اکثر کسانی که ظلم کردند، شاید یک سوم عذاب حقیقی‌شان را به آن‌ها بدهد. یعنی باز در آن‌جا هم رحم می‌کند. منتها در این‌جا دیگر خودشان کردند فَغَیْرُ ظَالِمٍ، باید این فَغَیْرُ ظَالِمٍ در آن‌جا چشیده شود که خودت کردی. یک اصطلاح عامیانه داریم که خودم کردم که لعنت بر خودم باد! پروردگار عالم می‌فرماید: من در دنیا اختیار را به خودت دادم، حالا خودت با خودت این‌چنین کردی و مستحقّ عذاب شدی. لذا نفرمود: فسادبه واسطه جریان‌های دنیاست، بلکه فرمود: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس»، هر آنچه فساد در دنیا (خشکی و دریا) ظاهر شود، به دست خود انسان‌هاست. ما هستیم که می‌زنیم و همه چیز را خراب می‌کنیم و إلّا همان‌طور که خدا داده بود، گلستان بود. کما اینکه حضرت حجّت بیایند، مجدّد گلستان و مدینه‌ی فاضله می‌شود. انسان‌ها هم حالشان، حال خوبی می‌شود. لذا حداقل عمر در آن زمان، صد سال است. چون حال انسان‌ها هم مجدّد حال خوبی می‌شود. وقتی خراب کردیم، خدا ما را عذاب می‌کند و إلّا او ظالم نیست، فَغَیْرُ ظَالِمٍ. بلکه برعکس، او راحم است، فَخَیْرُ رَاحِمٍ. *کرامت، از رحمت و عذاب، از اعمال خود بندگان! پس کرامت و بزرگواری خدا هم که عامل می‌شود که حتّی گناهان ما را به روی خودش هم نیاورد، به این واسطه است که راحم است. عفو او هم به همین دلیل است که بهترین رحم کننده است، فَخَیْرُ رَاحِمٍ. الهی العفو که می‌گوییم، چون او همه چیز را در بستر رحمت قرار داده، با رحمت خود با ما برخورد می‌کند. اگر عذابی هم هست، فَغَیْرُ ظَالِمٍ است. یعنی عذاب عکس العمل اعمال خودمان است و عالم، عالم اثر و مؤثّر است. اثر داشته که این‌طور شده است و إلّا پروردگار عالم ظالم نیست. خدایا! به حق این ماه مبارک رمضان، تو که به هیچ عنوان کوچکترین ظلمی نمی‌کنی، این رحمتت را بیشتر به ما بچشان. ما را از این ماه رحمت که فرمودند: «بالبرکة و الرحمة و المغفرة»، بهره‌مند بگردان. ماه مبارک رمضان را ماه رحمت فرمودند، چون باب آمدن به سمت عفو خدا در همین ماه است. بینی و بین الله اگر تأمّلی کنیم، ما چه زمانی غیر از ماه مبارک رمضان هر شب می‌توانیم دور هم جمع شویم و در دل شب الهی العفو بگوییم و ناله و فغان کنیم. این هم از لطف و رحمت خداست. این هم همان بزرگواری خداست که راه را باز کرد تا ما بیاییم. خدایا! این ماه مبارک را آخرین ماه رحمت، ماه مبارک، ماه مغفرت عمر ما قرار مده. انتهای پیام/

95/04/14 :: 12:12





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن