تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 8 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آن‏كه خدا را شناخت ، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد ، ترس از خدا او را به عم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802473865




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پرده آخر ستم 30ساله مرد افغان در مشهد؛ او همسرش را که سکته مغزی کرده، با کتک از خانه بیرون کرد


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: پرده آخر ستم 30ساله مرد افغان در مشهد؛ او همسرش را که سکته مغزی کرده، با کتک از خانه بیرون کرد
آفتاب‌‌نیوز : روزنامه خراسان زندگی زنی را که سالهای دور با مردی افغانی ازدواج کرده و در طول همه این سالها مورد اذیت واقع شده،گزارش کرد:

همه چیز از یک دفترچه خاطرات شروع شد. خاطراتی تلخ و شیرین، که مربوط به دوران تحصیلم بود. آن روزها معلم خوبی داشتم که او را همانند یک دوست صمیمی می دانستم علاقه زیادم به او موجب شد تا بخش زیادی از دفتر خاطرات روزانه ام را به خاطراتی درباره او اختصاص دهم. در آن دفترچه با جملاتی ادبی و زیبا از عشق و علاقه ام به آن معلم یاد کرده بودم .

مشکلات و بدبختی های من تنها یک ماه پس از ازدواج  و زمانی شروع شد که همسرم دفترچه خاطراتم را مطالعه کرد اما تشابه اسم معلمم با یک نام مردانه همه زندگی ام را به هم ریخت .

زن 47 ساله در حالی که هنوز آثار سکته بر چهره زخمی اش نمایان بود و صدایش از شدت کتک کاری های همسرش می لرزید به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: پدرم را در کودکی از دست دادم به همین خاطر مادرم به تنهایی مسئولیت سنگین زندگی را به دوش کشید تا من و دیگر فرزندانش را بزرگ کند. دیدن رنج ها و غصه های مادرم عذابم می داد اما نمی توانستم برای کاهش دردهای او و هزینه های زندگی کاری انجام بدهم. این بود که در 16 سالگی بدون هیچ گونه تحقیق و پرس و جو با اولین خواستگارم ازدواج کردم تا کمی از مسئولیت مادرم بکاهم. با آن که «جابر» مردی مهاجر بود و ما15 سال با یکدیگر اختلاف سنی داشتیم اما تندخویی و بدبینی هایش زندگی را به کام من تلخ کرده بود. با وجود این مجبور بودم همه رفتارهای او را تحمل کنم تا مادرم متوجه مشکلات زندگی من نشود. در همین روزها بود که «جابر» دفترچه خاطرات دوران تحصیلم را پیدا کرد ولی نام خانم معلمی که از علاقه ام به او نوشته بودم شباهت زیادی به نام های مردانه داشت همین موضوع موجب سوءظن شدید جابر شد چرا که معتقد بود من این مطالب عاشقانه را برای یک مرد نوشته ام و به همین خاطر با تهمت های عجیب و غریبی روبه رو شدم و از شدت استرس سکته کردم به طوری که نیمی از صورتم کج شد از آن روز به بعد همسرم تقریبا مرا زندانی کرده بود و اجازه رفت و آمد به هیچ جایی را نمی داد، به طوری که وقتی مادرم فوت کرد تنها توانستم در تشییع جنازه اش شرکت کنم.

دیگر زندگی برایم بی معنی شده بود با وجود آن که 2 فرزند داشتم اما نمی توانستم حتی به منزل خواهر و برادرانم رفت و آمد کنم. همسرم هیچ کسی را در ایران نداشت و مرا هم از همه دور کرده بود و من تنها در گوشه اتاق به حال خودم می گریستم. دیگر تهمت زدن های او علنی شده بود و همانند سوهان به روح و روانم کشیده می شد با وجود این به خاطر فرزندانم مجبور به سکوت و تحمل بودم و تلاش کردم تا فرزندانم را با همین شرایط سخت زندگی بزرگ کنم. اما اکنون که همه فرزندانم ازدواج کرده و با تلاش خودشان به خانه بخت رفته اند «جابر» با یک سوءظن وحشتناک چنین عنوان می کند که عروس کوچکم ارتباط خیابانی دارد او متاسفانه این تهمت بزرگ را آن قدر در آشکار و پنهان تکرار کرد تا این که شک  و تردید به زندگی مشترک یک ماهه فرزندم راه یافته است و من هر روز شاهد رنج کشیدن عروس پاک و فرزند نازنینم هستم. دیروز هم با وجود آن که به تازگی سکته کرده بودم و حال مناسبی نداشتم به رفتار و گفتار همسرم اعتراض کردم اما او باز هم مرا کتک زد و از خانه بیرون انداخت.




۳۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن