واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
کسی سراغ جنس ایرانی را نمی گیرد!
دوئل جناب خان و باب اسفنجی در بازار اگر قرار است کودکانمان به سمت لوازم التحریر ایرانی تمایل پیدا کنند، باید ببینیم تا چه اندازه با شخصیتها و طرحهای ایرانی آشنا شدهاند و برایشان جذاب است، در طول تابستان از رسانه ملی چه کارتونهایی دیدهاند، سرشان با چه بازیهای گرم بوده است.
گروه اجتماعی فرهنگ نیوز، مریم کمالی نژاد: در آستانهی شروع سال تحصیلی جدید، خرید لوازم التحریر یکی از دغدغههای مهم خانوادههاست و تبلیغات برای لوازم التحریر ایرانی هم شروع شده است، اما آیا استقبال از اجناس ایرانی قابل قبول است؟ تولید ملیبعد از سالهای سال، در آستانهی شروع سال تحصیلی، گذرم به مغازههای لوازم التحریر و کیف و کفش افتاده است. تصمیم دارم لوازم التحریر ایرانی بخرم. به دو دلیل؛ اول بهخاطر حمایت از تولیدات ملی و دوم بخاطر طرحهایی که روی دفتر و کتابها استفاده شدهاند و بومی و ملی هستند و به جای همراهی دانشآموز با باربی و باباسفنجی و کیتی، همنشینی نهماهه با مفاخر ادبی و مذهبی و ملی را نصیباش میکند.فابرکاستل یا پارساولین فروشگاه لوازم التحریر مربوط است به شهر کتاب شیراز، روی کاغذی سفید با فونت تیتر نوشته شده است: «کلیه اجناس با 10 درصد تخفیف عرضه میشود» به نظر میرسد اجناسشان رو به اتمام است، تنوعی که انتظارش را دارم وجود ندارد. کیفها که اغلب دستدوز است و طبعا ایرانی و البته به لحاظ سایز و اندازه و مدل به درد دبستانیها نمیخورد، قیمتشان از 90 هزار تومن شروع میشود. بقیهی اجناس اغلب غیرایرانی هستند. قفسهی مدادرنگیها در قبضهی فابرکاستل است و خودکار و دفترها برندهای غیر ایرانیاند. دفترچهای با سایز بسیار کوچک را که با پارچهای رنگی با گلهای ریز جلد شده است را انتخاب میکنم، قیمتاش هفت هزار تومن است.چین یا ایرانتوی مسیر برگشت، گذرم به یک لوازم التحریر محلی میخورد. از استندهای کتاب قصه و مقوای اشتنباخ و ردیف کاغذکادوهای رنگی که جلوی در مغازه ردیف شدهاند، میتوان فهمید که اینجا فروشگاه لوازم التحریر است و نیازی به خواندن تابلوی نداشتهاش نیست. فروشگاه کوچک است، آنقدری که با حضور پنج نفر آدم بزرگ و دو سه تا بچه، دیگر جایی برای ایستادن ندارد. بچهها روی پنجهپا بلند شدهاند تا قدشان برسد به ویترین جلوی فروشنده و از بین دفترهای ردیف شده یکی را انتخاب کنند. منتظر میمانم و در این فاصله به انتخابهای والدین و بچهها توجه میکنم. به اینکه آیا خرید لوازم التحریر ایرانی برای قشر متوسطه جامعه، دغدغه است یا نه. بچهها معمولا به سمت بنتن، باباسفنجی، کیتی و باربی علاقه نشان میدهند. پدر و مادرها انگار برایشان فرقی نمیکند. معیار انتخاب بچهها طرح است و رنگ و شخصیت، معیار انتخاب بزرگترها، سیمی بودن شیرازهی دفتر، سخت بودن جلد و البته قیمت است. هیچکسی سراغی از لوازم التحریر ایرانی نمیگیرد. اصلا تفاوتی ندارد که اجناس ساخت کدام کشوراند. کافی است قیمتش معقول باشد.از مادری که حدود ده بیست دفتر جلویش چیده و مشغول سروکله زدن با دو پسرش است میپرسم: دفترها ایرانیاند؟ بیحوصله نگاهم میکند و میگوید: نمیدونم! میپرسم: جنس کاغذش خوبه؟ بیحوصله و کلافهتر از قبل میگوید: «خانم چه فرقی میکنه، جنسش از سنگ هم که باشه، خوراک یه هفتهاس. مگه میخوان چیکار کنن با این دفترها؟ موشک بسازن پرتاب کنن به هم تو کلاس و فوقش چهار کلوم مشق بنویسن، قیمتش مهمه» میپرسم: چنده؟ و زن دفترها را حین چشمغره رفتن به کوچکترین پسرش زیر بغل میزند و میگوید: از خودشون بپرس!همهاش ایرانی استبالاخره نوبت به من میرسد، از فروشنده میپرسم: دفتر ایرانی هم دارید؟ معنای نگاهش را درست نمیفهمم. وقتی به زبان میآید میفهمم منظورش چه بوده است: «همهش ایرانیه» هیجانزده میگویم: واقعا؟ پس میشه چند مدل و طرح دفتر به من نشون بدید؟ دفترها را جلویم ردیف میچیند و یکی یکی قیمتها را هم میگوید: هزارتومن، هزاروهشتصد، دوهزاروپانصد، سه و پونصد، پنج تومن، هفت تومن و ...هیچکدامش طرح ایرانی ندارد. باز هم کیتی و باربی و باباسفنجی و ... بهترین دفترها جلدهای تک رنگ یا گلگلی دارند که طبق معمول از باقی دفترها گرانترند. میگویم: اینها که ایرانی نیستند. و فروشنده نگاه تحقیرآمیزی بهم میاندازد و میگوید: «سادهایا خانوم، اینا همهاش ایرانیه، جای خارجی جا میزنن که مردمو فریب بدن»شجاعتم را جمع میکنم و میگویم: «شما هم در این دغلبازی کمکشان میکنید؟» مرد عصبانی شده و دفترها را جمع میکند. از فروشگاه بیرون میزنم.در حالی که مسئولین همین چند وقت پیش اعلام کردند که با فروش لوازم التحریر خارجی برخورد میشود، باز هم شهر در قبضهی لوازم التحریر خارجی است و طبق آمار ارائه شده فقط 30 درصد لوازم التحریرها ایرانی است و تلختر اینکه اگر واقعا خواهان لوازم التحریر ایرانی باشید، باید زمان زیادی را صرف جستجو کنید.یک بام و دو هوابالاخره فروشگاهی را پیدا میکنم با لوازم التحریرهای واقعا ایرانی! فروشنده دفترها را با عکس مدافعین حرم، جنابخان، دیرین دیرین، شکرستان و ... را جلویم میگذارد. دفترهای باربی و کیتی و ... را هم آنطرفتر ردیف میکند. میپرسم: استقبال از لوازم التحریر ایرانی چطور است؟ فروشنده میگوید: «بد نیست، خوب هم نیست. بستگی داره»میپرسم: «به چی بستگی داره؟»فروشنده میخندد و میگوید: «به آدمش!» و ادامه میدهد: «به تعداد بچهها به وضع مالی خانواده، حتی به مذهبی و غیرمذهبی بودنشون»قیمت دفترها را که میگوید میفهمم ربط تعداد بچهها با خرید لوازم التحریر ایرانی چیست. دفترهای ایرانی گرانتر هستند. حداقل از هزار تا پنج هزار تومن گرانتر از دفترهای مشابه هستند. فروشنده میگوید: «کیفیت ایرانیها اغلب بهتره، اما خانوادهای که سه تا بچه مدرسهای داره اینقدری که قیمت براش مهمه کیفیت و کجایی بودنش براش مهم نیست» بعد هم با تأسف میگوید: «بچه ها اینقدری که عاشق مردعنکبوتی هستن و میشناسنش با شکرستان و عروسکاش آشنا نیستن. دخترها اینقدری که دلشون باربی میخواد و این رنگای صورتی جذبشون میکنه به سارا اهمیتی نمیدن»کمیت، کیفیت، رنگ، قیمت ... این که خرید جنس ایرانی تبدیل به یک دغدغهی ملی شود، راه طولانیای میطلبد، طولانی و سخت. درست است که دیر شروع کردهایم اما نباید ناامید شویم. راهش این است که مشکلات را بشناسیم، بین مردم برویم و خواستههایشان را بشنویم و سلایق و علایقشان را درک کنیم. بفهمیم که مشکلات اقتصادی و گرانی واقعا دست و پای قشر متوسط را وقت خرید و انتخاب میبندد. باید بدانیم که واردات، گرانی و تورم و ... تا چه اندازه دارد به اقتصاد ضربه میزند. ضمن اینکه در کنار همین اقتصاد مریض، فرهنگمان هم دارد آسیب میبیند.اگر قرار است کودکانمان به سمت لوازم التحریر ایرانی تمایل پیدا کنند، باید ببینیم تا چه اندازه با شخصیتها و طرحهای ایرانی آشنا شدهاند و برایشان جذاب است، در طول تابستان از رسانه ملی چه کارتونهایی دیدهاند، سرشان با چه بازیهای گرم بوده است. موضوع بیش از آنکه اقتصادی باشد، فرهنگی است.ضمن اینکه در ساخت لوازم التحریر، سلیقه و رنگ بسیار اهمیت دارد. برخی از این اجناس به قدری بیسلیقه و بی کیفیت ساخته و از رنگهای مرده و تیره در ساختشان استفاده شده است که کمتر بچهای را جذب میکند.در کنار همهی اینها باید به خاطر داشت که اگر شما یک دانش آموز کلاس اول ابتدایی با حداقل لوازم التحریر را بخواهید به مدرسه بفرستید، فقط هزینهی دفتر و کتاب و مداد و خودکار و مدادرنگیاش در کمترین حالت بیش از صدو پنجاه هزارتومن میشود. حال تصور کنید یک خانواده معمولی یا ضعیف از لحاظ مالی با دو یا سه فرزند. واضح است که این خانواده به سمت لوازم التحریر با قیمت ارزان گرایش دارد، تا اجناس گرانتر! در چنین وضعیتی باید به حداقلها راضی شد و حق انتخابی برای ایرانی و خارجی نمیماند.
95/6/27 - 11:16 - 2016-9-17 11:16:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]