واضح آرشیو وب فارسی:الف: قاتل تعرض را رد كرد و قتل را گردن مشروب انداخت/ خانواده ستايش: فقط قصاص!
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۴۰
پسري نوجوان كه متهم است، ستايش، دختر شش ساله افغان را پس از تعرض به قتل رسانده و جسدش را با اسيد و آتش سوزانده است، در جلسه دادگاه منكر تعرض شد اما ارتكاب به قتل را در شرايط «سياه مستي» پذيرفت. جلسه رسيدگي به اين پرونده به عنوان جنجاليترين حادثه سال، از «بيهوش شدن مادر مقتول» تا «انكار متهم به تعرض» را در برداشت و در تمام طول مدت رسيدگي، سه مامور پشت در شعبه ايستاده بودند تا از ورود افراد غير جلوگيري كنند.به گزارش اعتماد، متهم، پسري ۱۷ ساله است كه با درخواست قصاص از سوي اولياي دم، در آستانه حكمي سنگين قرار گرفته است. جلسه رسيدگي به اتهامات او نيز كه صبح ديروز در شعبه هفتم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي خازني برگزار شد، در حالي دو بخش علني درباره جرايم «قتل و جنايت بر ميت» و غيرعلني پيرامون جرم «زناي به عنف» را در بر ميگرفت كه ارتباط جرايم رخ داده با يكديگر، متهم را وا داشت تا بخشي از دفاعيات خود درباره تعرض را نيز بر زبان بياورد. در ابتداي جلسه، در حالي كه پدر و مادر ستايش در سكوت كامل به قضات خيره شده بودند، نماينده دادستان متن كيفرخواست را قرائت كرد. در آن آمده بود: «متهم، اميرحسين [...] متولد ۲۵/۹/۷۸، فاقد سابقه كيفري، ۲۲ فروردين امسال همراه پدرش به كلانتري خيرآباد مراجعه كرد و گفت: «وقتي ساعت ۱۲:۳۰ ديروز ستايش براي بازي با خواهرزادهام به خانهمان آمده بود، به قصد برقراري آزار و اذيت، با بهانه نشان دادن چند جوجه قناري او را به اتاقم در طبقه سوم كشاندم و به پشت سرش زدم. وقتي روي زمين افتاد، او را مورد تعرض قرار دادم. سپس كشتمش و جسدش را با اسيد و آتش سوزاندم. » گوشها به متن كيفرخواست تيز شده بود كه ناگهان صداي زمين خوردن شديدي نگاهها را به سمت اولياي دم چرخاند؛ مادر ستايش بيهوش شده و از روي صندلي به زمين افتاده بود. همسرش سعي داشت او را از زمين بلند كند اما زن، براي ثانيهاي، كاملا از حال رفته بود. با درخواست يكي از قضات، زني ديگر به كمكش شتافت و او را به بيرون منتقل كرد. نماينده دادستان ادامه داد: «متهم اعتراف كرده، وقتي تعرض كردم، در اتاق را بستم و در پشت بام سيگار بكشم. ناگهان صداي زنگ خانه آمد. مادر ستايش بود. از صداي جيغ ستايش ترسيدم براي همين او را به آشپزخانه كشاندم و با چاقو دو بار به گردنش زدم. وقتي مرد، خون روي زمين را با روزنامه پاك كردم، جسد را در جعبه (باند اكو) گذاشتم و سپس با اسيد و آتش آن را سوزاندم. » قرائت كيفرخواست كه با تاكيد نماينده دادستان بر «سلامت عقلي متهم» پايان يافت، پدر ستايش خواستار قصاص متهم شد و گفت: «او بچه مرا كشته براي همين تقاضاي قصاص دارم، به خاطر تعرض هم بايد اعدام شود.»منشي دادگاه، تازه درخواست پدر ستايش را در برگهاي صورتجلسه ثبت كرده بود كه وكيل متهم، پروندهاي در دست گرفت و با آن موكل خود را باد زد. پسر نوجوان دستش را روي قفسه سينهاش گذاشته و نفسهاي عميق، طوري كه از آنها سير نميشد، ميكشيد. وكيلش گفت: «اميرحسين بيماري قلبي و كمي تپش قلب دارد. قرصهايش را هم نخورده، اگر اجازه دهيد نشسته دفاع كند. » با موافقت رييس دادگاه و نوشيدن آب، متهم آماده دفاع شد. او با انكار دوباره تعرض، قتل در شرايط «سياه مستي» را پذيرفت و گفت: «من فقط لحظه بريدن سر يادم است اما اگر مصرف مشروب نبود، هيچ كدام از اين اتفاقات نميافتاد. من مست بودم. » هنوز كلام متهم در زبانش خشك نشده بود كه مادر ستايش به سختي وارد جلسه شد و با انگشت اشاره قاتل را نشان داد و با صداي بلند گفت: «براي چه اين را (متهم را) زنده نگه داشته ايد؟» همسرش، او را در آغوش گرفت اما زن، توان حضور در جلسه را نداشت و بار ديگر بيرون رفت. همزمان، پدر و مادر متهم نيز وارد جلسه شدند تا شنواي اعترافات پسرشان باشند. متهم ادامه داد: «از مدتي قبل براي دختر موردعلاقهام خواستگار آمده و اعصابم خرد شده بود. براي همين وقتي ساعت ۱۲:۱۰ دقيقه روز حادثه از مدرسه برگشتم، يكراست به طبقه سوم كه در اختيار خودم بود رفتم و مشروب دستسازي خوردم. تقريبا چهار ليوان شد. از حالت عادي خارج شده بودم و همه جا را بنفش و سياه ميديدم. همان موقع، طرفهاي ۱۲:۳۰، ستايش را در حياط خانهمان ديدم.» پسر ۱۷ ساله با تاكيد بر اينكه تعرض را قبول ندارد، درباره آنچه در بازجوييها اعتراف كرده بود گفت: «در كلانتري تحت فشار گفتم به بهانه نشان دادن جوجه قناري، ستايش را به طبقه بالا بردم، بعد (مكث) تجاوز كردم (مكث و تكرار دوباره) تجاوز كردم.»اعترافات متهم به سمت جرم تعرض پيش ميرفت، موضوعي كه اعتراض وكيل او را در پي داشت. او گفت: «اين بخش ايراد دارد، قرار بود جرم تعرض غيرعلني برگزار شود.» يكي از قضات اما با رد اين ايراد، تاكيد كرد: «شما با پريدن در حرف موكلتان، جلسه را قطع كردي و اين ممنوع است. بگذاريد ما كارمان را انجام دهيم.» و متهم ادامه داد: «بعد از تعرض، ستايش هنوز در اتاق بود. در خراب بود و نميتوانست آن را باز كند. يكهو صداي زنگ خانه را شنيدم. {مادرش بود} از ترس اينكه بفهمند بچه شش ساله را آوردم خانه، چاقويي كه روي آبگرمكن بود را برداشتم و با آن دوبار به گردنش زدم.»رييس دادگاه ميان حرف متهم آمد و چاقوي دستهقرمز كوچك، بدون اينكه لكهاي خون روي آن باشد را به متهم نشان داد و گفت: «همين چاقو بود؟» متهم با تكان سر پاسخ مثبت داد و اعترافاتش را پي گرفت: «آن لحظه در حالت عادي نبودم و فقط ميخواستم ستايش را ساكت كنم، اگر مقداري چسب آنجا بود {دهانش را با آن ميبستم} اما جز چاقو، چيز ديگري جلوي چشمانم نيامد. بعد رفتم كمي آهنگ گوش دادم و با گوشي با دختر موردعلاقهام حرف زدم. فردا در مدرسه، براي دوستم ماجرا را تعريف كردم كه گفت اسيد بريزم. ميخواستم اثر انگشتم از بين برود.» اين اعتراف متهم در حالي است كه براساس محتويات پرونده، او بخشي از جسد را نيز آتش زده است. با تذكر اين بخش از سوي قاضي، متهم گفت: «شلنگ شعله پخش كن كوتاه بود و به جسد نميرسيد. من فقط اسپند آتش زدم تا بوي اسيد از بين برود.»پسر ۱۷ ساله، تاكيد چندبارهاي بر مست بودن خود داشت: «من تقريبا در دو سال گذشته هر روز مشروب ميخوردم اما اين مشروب فرق داشت و نميدانم چه چيزي در آن قاطي كرده بودند. » پدر متهم با شنيدن اين حرف از زبان پسرش، سرش را پايين گرفت و تكاني داد، چهره مادر پسر نوجوان نيز همچنان پر از يأس بود و يك آن نياز داشت تا اشكهايش سرازير شود. يك ساعت پس از آغاز رسيدگي، يكي از قضات پرسيد: «آيا ميدانستي اگر آدم بكشي، تو را ميگيرند و اعدام ميكنند؟ آيا ميدانستي ارتكاب قتل حرام و گناه است؟» كه متهم گفت: «مي دانستم گناه است اما حرام نه، در حالت عادي كسي دلش نميآيد آدم بكشد. چند بار در فيلمها ديده بودم كه قاتلها را ميگيرند و فهميده بودم كه جدي است و اگر آدم بكشي، آدم را ميكشند.»با پايان دفاعيات متهم، وكيلش پشت جايگاه ايستاد و با تاكيد بر «عدم رشد و كمال عقلي متهم» و «مست بودن او در روز حادثه» خواستار توجه به اين دو عامل شد. پس از او رييس دادگاه، جلسه را غيرعلني اعلام كرد تا رسيدگي به جرم تعرض را آغاز كنند. سه مامور پشت در شعبه ايستاده بودند و اجازه ورود نميدادند تا ۱۵ دقيقه بعد كه جلسه به پايان رسيد؛ متهم بار ديگر تعرض را رد كرد و از اولياي دم خواستار بخشش شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]