تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1817141837
خاطره «بهمن فرسی» از غلامحسین ساعدی و دیگران/ ساعدی زیر بال آلاحمد از همهجا بیشتر چاق شد
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: خاطره «بهمن فرسی» از غلامحسین ساعدی و دیگران/ ساعدی زیر بال آلاحمد از همهجا بیشتر چاق شد
بهمن فرسی میگوید: «یک روز یکی از کارکنان مسافرخانه آمد و گفت که یک آقایی آمده اصرار دارد که من را ببیند. حاجی گفت بگیم بیاد ببینیم کیه. چند دقیقه بعد یک جوان مربعِ مستطیل آمد به اتاق ما. گفت که او غولامسِن ساعیدی (غلامحسین ساعدی) است؛ اسم مستعارش هم گوهرمراد است.» به گزارش خبرنگار ایلنا، ماهنامه هویت که در حوزه علوم انسانی، ادبیات و هنر در تبریز منتشر میشود در جدیدترین شماره خود پروندهای درباره بهمن فرسی (نویسنده، نمیاشنامهنویس و بازیگر مطرح ایرانی) منتشر کرده است که برای آن یادداشتی هم از این هنرمند ساکن لندن گرفته است. در این پرونده گفتگوهایی هم با علی نصیریان، جعفر والی، اکبر زنجانپور، محمدرضا خاکی و اسماعیل شنگله درباره بهمن فرسی و فعالیتهای تئاتری او آمده همچنین مروری بر آثار و فعالیتهای فرسی انجام گرفته و یادداشتهایی نیز درباره او منتشر شده است. جواد عاطفه، پری اشتری و حسین اصلعبدالهی در این پرونده یادداشت و گزارشهایی را نوشتهاند. یادداشتی که بهمن فرسی درباره تبریز و آشنایی و دیدارش با غلامحسین ساعدی نوشته سرشار از طنز و ادبیات خاص اوست؛ بخشی از این یادداشت را که با عنوان «تشری به یک خاطره» منتشر شده، میخوانید: «تبریز، زادگاه من. خطهایی که من زبان نوشته و چاپیاش را "اگر به خط نسخ باشد" میدانم و میتوانم بخوانم. سندش هم ترجمهیی که از سلام به حیدر بابای شهریار کردهام. و سربلند است در میان یازده ترجمه که دیگران کردهاند، تعارف نداریم با کسی. دیگر؟ من یک بچه محل داشتم به اسم قاسم حاجی طرخانی. در اواخر نوجوانی و مقدمات جوانی. حاجی صداش می کردم. در دبیرستان پیرنیا هم گمان میکنم همشاگردی بودیم. نه مطمئنم که نبودیم. چون نمیشد من به علی نصیریان در تیارت جشن آخر سال مدرسه رل داده باشم و به او نداده باشم. او هم ویر بازی کردن داشت. بعد نمیدانم چه شد که مدرسه را ول کردیم. با هم نکردیم این کار را. من برای خودم کرده بودم. او هم برای خودش. و نمیدانم کی و چه طور شد که او پیش پیراهن دوز محله کارگر شد. روزی هر چند تا پیراهن که میدوخت دستمزد طی شدهاش را میگرفت. من هم شده بودم نویسندۀ مجلۀ فردوسی. اولین پولی هم که بابت نوشتههایم گرفتم هشتصد و خردهیی تومن بود. که به قول بیسوادها کلی ما را احیاء کرد. اما خیلی وقتها هم میدیدم که نشستهام ور دل حاجی، توی دکان پیران دوزی عباس آقا. و هیچ کار بخصوصی نمیکنیم. دنیا را هم نمیخواهیم فتح کنیم. اما تاریخ با سرعت خودش ورق میخورد. حاجی شد کارمند چاپخانه. من شدم کارمند بیمه. یک وقتی هم او مأمور شد که برود تبریز برای یک کار اداری. مرا هم مهمان کرد که همراهش بروم. چون زادۀ تبریز بودم. اما تبریز را ندیده بودم. نمیدانم حاجی چه تحقیقاتی باید صورت میداد، و داد یا نداد. کارش اما با آقای عبدالعلی کارنگ، مدیر فرانکلین تبریز بود. آهان، پیش از این سفر من نمایشنامۀ گلدان خودم را نوشته بودم. رل پسر را هم توی نمایشنامه داده بودم به حاجی. وگلدان جنجال بپا کرده بود. بعدا هم معلوم شد که سروصدا تا تبریز هم رفته است. یک روز هم در خانۀ کارنگ من و حاجی به ناهار مهمان بودیم. در آن خانه غیر از خود کارنگ کسی را ندیدیم. من در آن خانه معنی نامحرم را درک کردم. لای در اتاق باز میشد، یک دست، با سینی غذا میآمد تو. کارنگ سینی را میگرفت. دست غیب میشد. مرد نیکنفسی بود کارنگ. با رعایتها و سلیقههای کلاسیک خودش. من مختصری دربارۀ حیدربابا با او حرف زدم. اما هیچ یادم نیست چه گفتم و چه گفت. بعد از کارنگ فقط با دوست یکزمانیِ لندنیام دکتر تورخان گنجهای دربارۀ حیدربابا حرف زدهام. حیدربابا را اصلا قبول نداشت. اصلا با این منظومه قهر بود. خیال میکنم من کمی واسطه شدم تا قهرش را کنار بگذارد. ترجمۀ مرا هم تأیید میکرد. چه پایان ناگواری داشتند تورخان و همسرش. و چه ناسپاس و حق ناشناس بدرقه شد آن خزانۀ دانش و فرهنگ. من اولین بار بود که تبریز را میدیدم. تا امروز هم تنها بار است که آن شهر را دیدهام. به من گفتهاند که در آنجا به دنیا آمدهام و همین. عکسهای سیاه و سفید و تاری با یک دوربین تکان خورده، از یک خانۀ قدیمی در حافظهام هست. اما در تبریز که بودم، جسم و جان واقعی آن عکسها را پیدا نکردم. حتی حوسین دای اوغلی پسردایی پدرم را که وقتی میآمد تهران حتما در دو اتاق کرایهای ما میماند، و کاریکاتوریست به سبک روزنامۀ ملانصرالدین بود، یا پسرش فیروز را در بازار «شیشهگرخانۀ» تبریز ندیدم. من و حاجی در تبریز، در مسافرخانۀ متروپل بودیم. گمان نکنم آن وقتها تبریز هتل داشت. اتاق ما در طبیق اول، بزرگ و دلباز و چسبیده به یک ایوان دراز بود، و برِ خیابان. شاید هم ایوان را اشتباه میکنم. شاید اسم مسافرخانه را هم اشتباه میکنم. شاید هم اسم مسافرخانه و هم ایوان دراز مال یک جایی بوده در خرمشهر. یک روز یکی از کارکنان مسافرخانه آمد و به حاجی گفت که یک آقایی آمده اصرار دارد که میخواهد دوست شما، ایشون، یعنی من را ببیند. حاجی گفت بگیم بیاد ببینیم کیه. چند دقیقه بعد یک جوان مربعِ مستطیل آمد به اتاق ما. گفت که او غولامسِن ساعیدی است. اسم مستعارش هم گوهرمراد است. زیر گوهرمراد برای مجلههای تهران چیز میفرستد که گاهاً چاپ هم شده است. و خیلی از دیدار ما خوشوقت است. مخصوصا آقای فرسی که استاد همۀ ما هستند. من هیچ باد نکردم و بادی به غبغب نیانداختم. چون چرت میگفت. او داستان و نمایشنامه مینویسد. تا امروز هم یک مجموعۀ داستان چاپ شده دارد با عنوان شبنشینی باشکوه. با دو تا نمایشنامه به نام های کاربافکها در سنگر و کلاته گل. در مورد نقش افکت در نمایشنامۀ گلدان هم سؤال داشت. که در بیش از چند کلمه، یعنی تا جایی که حس میکردم گیرندهاش موضوع را میگیرد به طریقۀ چهچه برایش تلاوت کردم. تا امروز و معمولا از افکت برای تقویت سخن در تآتر استفاده کردهاند. توی صحنه کسی گفته است که الان توفان میشود، آنوقت از پشت صحنه صدای آسمان قرمبه پخش کردهاند. اما من خیال میکنم افکت خودش زبان دارد و میتواند بیانگر باشد. طرف! خوشحال و ذوق زده به نظر میآمد. گفت درسش به زودی تمام میشود. و بلافاصله باید برود سربازی. ترتیباتی هم داده که دوران خدمت سربازیاش بیفتد به تهران. یک قصه هم از بچههای علیموسیو مشروطهخواه معروف دارد. و سیر تا پیاز آن را برایم تعریف کرد. گفتم اگر با دقت و بیشتابزدگی نوشته شود، میتواند چیزی به داغی مونسررا از کار درآید. قصههای ساعدی پر از مالیخولیا و پریشانی روح و روان، و عجولانه بود. و من باهاش دعوا میکردم که خیلی چیزها را این عجله حیف میکند و از دست میروند. و پنج شش ماه بعد غولامسن در تهران آفتابی شد. ترتیبات کارساز و مؤثر داده بود که خدمتاش در تهران و در بیمارستان روانی لقمان ادهم باشد. تیارت بچههای علیموسیو را هم نوشته بود. اسمش را هم گذاشته بود «بامها و زیربامها». بیخود و بیجهت کلی هم افکت تنگ کارش زده بود. گمان نمیکنم اجرا شده باشد. و تقدیم کرده بود نمایشنامه را به بهمن فرسی و فرج صبا، دوست و همشهریاش که در مجلۀ روشنفکر کار میکرد و جوان جدی معقولی بود. برادرش اکبر یک آپارتمان اجاره کرد در شهناز پنج جاده قدیم شمران. هر پنجشنبه که خلاص میشد، یکراست می آمد سراغ من در بیمۀ ملی. به زور مرا میبرد به آپارتمان شهناز پنج. و بعد از ناهار قصهای را که در حین خدمت، پشت میز لقمان ادهم نوشته بود برایم میخواند. قصههایش پر از مالیخولیا و پریشانی روح و روان، و عجولانه بود. و من باهاش دعوا میکردم که خیلی چیزها را این عجله حیف میکند و از دست میروند. بعد از من خواست که او را به شاملو و بعد نصیریان و انتظامی و نامدارهای دیگر تهران معرفی کنم. و کردم. و زیر بال حضرت آل احمد از همه جا بیشتر چاق شد. و من دیگر او را ندیدم. یا خیلی کم و گهگاه میدیدم. حضرت خوار و بار فروشی دو نبش دونبش صداش میکرد. خیال میکنم به اندازۀ کافی در تهران فتوحات کرد. دیگر بماند. من پشت سر مرده به همان اندازۀ رو در رویش حرف میزنم، اما بماند.»
۱۳۹۵/۰۶/۲۴ ۰۸:۲۱:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]
صفحات پیشنهادی
چرا بهمن کیارستمی از پیگیری پرونده پدرش منصرف نمیشود؟/ به دنبال انتقامجویی نیستیم
فرهنگ > سینما - بهمن کیارستمی دلیل منصرف نشدن از پیگیری پرونده پزشکی پدر را لزوم آگاهی از جزئیات روند درمانی طی شده اعلام کرد نه انتقامچویی به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین فرزنده زندهیاد عباس کیارستمی در یادداشتی که روز یکشنبه هفتم شهریور در روزنامه «شرق&rوزیر ارشاد: ما گفتیم «50 کیلو آلبالو» اشکال دارد، اما فیلم را از پرده پایین نکشیدیم
فرهنگ > سینما - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تازهترین اظهارنظر خود در مورد موضوعات حوزه فرهنگ و هنر به ماجرای اکران 50 کیلو آلبالو اشاره کرد و گفت اکران فیلم به دلیل رای شخصی او پایان نیافت به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یکشنبه شاستقبال وزیر ارشاد از پیشنهاد اسکاری «جامجم»
وقتی روزنامه جامجم چندی پیش در گزارشی با عنوان اسکار فرصتی برای رهایی اسطوره با ذکر دلایلی پیشنهاد ارائه فیلم ایستاده در غبار را به اسکار داد برخی رسانهها موضع تند و مخالفی گرفتند و فروشنده را در مقابل آن پیشنهاد دادند و فیلم اصغر فرهادی را شایستهترین نماینده برای سیخاطره ۴۹ کبوتر خونین بال منا در شبکه «افق»
خاطره ۴۹ کبوتر خونین بال منا در شبکه افق شناسهٔ خبر 3759633 - شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۴ ۱۰ هنر > رادیو و تلویزیون jwplayer display inline-block; سومین قسمت برنامه مهاجر الی الله ویژه پخش زنده حضور کاروان بیت عتیق به مناسبت سالروز فاجعه منا شنبه ۱۳ شهریور از بندر ترمکانهای ممنوعه در داستانهای ایرانی/جدال هدایت، گلشیری و ساعدی با فصیح، محمود و دانشور بر سر لوکیشن
مکانهای ممنوعه در داستانهای ایرانی جدال هدایت گلشیری و ساعدی با فصیح محمود و دانشور بر سر لوکیشن تنوع مکانهای داستانی در ادبیات فارسی چه نمرهای میگیرد داستانهای ایرانی بیشتر در کدام مکانها خیابانها و شهرها میگذرد و علت بیتوجهی به برخی مکانها و لوکیشنها در داستان فانتظارمان از استقبال «ژاندارک در آتش» بیشتر بود/ مخاطب راضی است
مهسا گنجی به مهر گفت انتظارمان از استقبال ژاندارک در آتش بیشتر بود مخاطب راضی است شناسهٔ خبر 3761639 - سهشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۹ ۰۷ هنر > تئاتر jwplayer display inline-block; کارگردان نمایش ژاندارک در آتش بیان کرد که با وجود رضایت تماشاگران از دیدن این اجرا انتظاوزیر ارشاد: دنبال دفع هنرمندان نیستیم
وزیر ارشاد دنبال دفع هنرمندان نیستیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه برپایی اختتامیه جشنواره هنر ایران که عصر امروز ۱۵ شهریور در موزه هنرهای معاصر برگزار شد در جمع خبرنگاران حاضر شد و به برخی از پرسش های آنها پاسخ داد به گزارش فرهنگ نیوز علی جنتی در پاسخ به پرسشی پیوزیر ارشاد: در مسئله کنسرت عقب نشینی نکردم/ تیم سازنده «رستاخیز» بدنبال مسائل مادی موضوع است تا مسائل معنوی
وزیر ارشاد در مسئله کنسرت عقب نشینی نکردم تیم سازنده رستاخیز بدنبال مسائل مادی موضوع است تا مسائل معنوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت علیرغم اینکه فیلم رستاخیز از نظر برخی از جمله حوزه علمیه ۲۵ اشکال دارد ما یک اشکال را مورد توجه قرار دادیم تیم سازنده از ابتدا به ما گفتنوزیر کشور: دولت در شرایط سختی کشور را اداره میکند /مدیران دولتی دنبال حاشیهسازی نباشند
سیاست > دولت - ایرنا نوشت وزیر کشور گفت تمامی مدیران باید بر مبنای مشی اعتدالی دولت حرکت کنند و از افراط و تفریط پرهیز داشته باشند «عبدالرضا رحمانی فضلی» در جلسه شورای اداری شهرستان های مینودشت گالیکش کلاله و مراوه تپه با تاکید بر اینکه همه مدیران باای کاش وزیر ورزش فوتبالیست بود
استانها > سمنان - استادیوم پانزده هزار نفری سمنان را نجات دهید بیش از چهل میلیارد تومان به اتش ریخته شده است مرتضی دهرویه-استادیوم پانزده هزار نفری سمنان در سفر رئیس جمهور دولت تدبیر و امید به سمنان با افتتاح شد و وزیر ورزش از این استادیوم به عنوان یکی از زیباترین-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها