تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ميان حق و باطل جز كم عقلى فاصله نيست. عرض شد: چگونه، اى فرزند رسول خدا؟ فرمود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817251322




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقشه شوم پزشک پوست قلابی ناکام ماند


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک:  آشنایی پزشک پوست قلابی با زن جوان در نمایشگاه کتاب پایان خوبی نداشت.

به گزارش همشهری، مدتي قبل سرنشينان خودروهاي عبوري در غرب تهران متوجه حركات مارپيچ خودروي مدل بالايي شدند. داخل خودرو به جز راننده، زن جواني در صندلي جلو نشسته بود و مدام در ماشين را باز مي‌كرد تا خود را به بيرون پرتاب كند. شاهدان با ديدن اين صحنه احتمال دادند كه راننده، زن جوان را ربوده و او قصد دارد هرطورشده خودش را نجات بدهد. در چنين شرايطي شاهدان به تعقيب راننده مرموز پرداختند تا اينكه او وارد يك خيابان فرعي شد. وقتي سرعتش كم شد، زن جوان خود را از خودرو به بيرون پرتاب كرد و راننده از محل گريخت.

    يك ساعت بعد

زن جوان روبه‌روي افسر پليس نشسته بود تا برگه شكايت را پر كند. او گفت:ساعتي قبل‌ به نمايشگاه كتاب رفته بودم و مقابل غرفه كتاب‌هاي پزشكي ايستاده بودم. همان موقع مرد جوان و شيك پوشي پيش من آمد و درخصوص چند كتاب پزشكي از من سؤال پرسيد. به‌نظر مي‌رسيد اطلاعات عمومي بالايي درخصوص علم پزشكي دارد حتي اصطلاحات آن را هم مي‌دانست. همين شد كه به او اعتماد كردم و اصلا فكرش را نمي‌كردم كه او پزشك نيست و قصد فريبم را دارد.

وي ادامه داد: مرد جوان مدعي شد كه متخصص پوست است و گفت مي‌توانم به مطبش بروم تا براي پوست من دارو و كرم خارجي تجويز كند. او وقتي ديد كتاب‌هاي زيادي خريده‌ام و وسايل همراهم است پيشنهاد داد تا مرا به خانه‌ام برساند. من هم به خيال اينكه او پزشك است پذيرفتم. همراه او به مقابل در نمايشگاه رفتيم و سوار تاكسي شديم تا به پاركينگ برويم.

از آنجا ماشينش را برداشت تا مرا به خانه‌ام در مركز تهران برساند. اما در بين راه تغيير مسير داد و وارد اتوباني شد تا به غرب تهران برود. به او اعتراض كردم اما مرد جوان مدعي شد كه براي برداشتن وسايلش به خانه مي‌رود و دوباره برمي‌گردد. در بين راه چندبار از او خواستم توقف كند اما او اهميتي نداد.

حتي مي‌خواستم در ماشين را باز كنم و پياده شوم اما او با سرعت بالا در حال حركت بود و مي‌ترسيدم اگر خودم را به بيرون پرتاب كنم جانم به خطر بيفتد. تا اينكه وارد يك خيابان فرعي شد و آنجا بود كه در را باز كردم و مي‌خواستم خود را پرت كنم او كيف كوله مرا گرفته بود و اجازه نمي‌داد، بروم. با وجود اين بالاخره توانستم از دستش خلاص شوم و بيرون بپرم. هرچند كيفم و تمام وسايلم داخل ماشين او جا ماند.

    ادعاي بيگناهي

با اعلام اين شكايت، پرونده پيش روي قاضي محسن مديرروستا قرار گرفت و با دستور وي، تيمي از مأموران پليس آگاهي تهران تحقيقات خود را آغاز كردند تا اينكه چند روز پيش متهم تحت تعقيب را به دام انداختند. مرد 40ساله ديروز وقتي در برابر قاضي جنايي قرار گرفت، خود را بي‌گناه دانست و داستان عجيبي مطرح كرد.

او گفت: آن روز با زن جوان در نمايشگاه كتاب آشنا شدم و اصلا خودم را پزشك جا نزدم. من ليسانس پرستاري دارم و چون كتاب‌هاي پزشكي مطالعه مي‌كنم، اكثر اصطلاحات پزشكي را مي‌دانم. وي ادامه داد: پس از آشنايي و گپ با زن جوان، به او پيشنهاد دادم تا از سر دلسوزي و نيت خيري كه داشتم او را به خانه‌اش برسانم.

اما در بين راه چند پيامك مشكوك به موبايل زن جوان فرستاده شد و حتي زنگ‌هاي مرموزي داشت كه او را به‌شدت بهم ريخت. نمي‌دانم متن پيامك‌ها چه بود كه زن جوان يك دفعه دچار جنون شده و مي‌خواست خودش را در اتوبان به پايين پرت كند. از او خواستم تا آرام باشد و وقتي وارد خيابان فرعي شدم سرعتم را كم كردم و او پياده شد. حتي كيفش را هم از پنجره به بيرون پرتاب كردم و راه خودم را رفتم. حالا اما مدعي شده كه من قصد ربودن او را داشتم.به گزارش همشهري، قاضي جنايي براي اين متهم قرار قانوني را صادر كرد و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.

۱۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن