واضح آرشیو وب فارسی:الف: بیکاری، قوی ترین عامل فروپاشی جوامع
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۱۱
امروزه چراغ قرمز جوامع که به حد هشدار رسیده، بیکاری است.به گزارش تسنیم، بیکاری، یکی از قویترین عوامل در فروپاشی جوامع و دفع معنویّات و جذب شیاطین انسی وجنّی است. آنچه اکنون در جامعهی ما و حتی جوامع دیگر مدّعی پیشرفت وتمدن به حدّ هشدار و چراغ قرمز رسیده است مقولهی کار و بیکاری است ،موضوع کار که در صورت عدم وجود آن نبض جامعه به بینظمی و در نهایت به ایستایی میرسد وقطعا انحلال کلی اجتماع و یا منحرف شدن از مسیر اصلی سعادت و پیشرفت که توسط رهبران جامعه مصوّر شده است را در پی دارد.در این میان اسلام که کاملترین ادیان و آخرین برنامهی پیشرفته و تکامل یافتهی بشر است ، مقولهی کار و بیکاری را در انواع الحان و اقسام بیان ، مورد تحلیل و بررسی قرار داده است . در اسلام بیکاری مردود و مطرود شمرده شده است و کار را به عنوان یک امر مقدّس شناختهاند . وقتی در زبان دین بخواهند تقدّس چیزی را بیان کنند میگویند این مطلب محبوب باری تعالی است و در روایت اینگونه زیبا آمده است که : «انّ الله یحبّ المومن المحترف »خداوند مومنی را که حرفهای داشته و بدان اشتغال دارد را دوست میدارد و یا اینکه شخصی را که برای کسب درآمد، تلاش نماید در اخبار معصومین « کالمجاهد فی سبیل الله»دانستهاند.شاید بتوان گفت یکی از علل بسیار واضح و محسوس اینکه کار و اشتغال این مقدار مورد تجلیل است توجه به این موضوع میباشد که وقتی انسانی دارای برنامهای روزانه شد و خود را برای کسب و کار موظّف دید ، خود بخود تمرکزی در قوّهی خیال پیدا کرده و آن قوه را کنترل میکند چرا که همین خیال است که انسان را به هزاران نوع گناه و فساد میکشاند و لذا کار ، جلوگیری از گناه و مفاسد اخلاقی و اجتماعی را در پی دارد و امروزه جوامعی که درصد بیکاری آنها بیشتر است ، درصد قتل، جنایت و مفاسد اخلاقی ، اجتماعی آنها هم سر به فلک گزارده است.البته باید گفت که انتخاب کار و استعداد یابی در آن هم بسیار مهم است که کاری مورد علاقه را پیشهی خود قرار دهد و الّا شاید این آثار تربیتی را نداشته و بالعکس موجب فساد روح نیز شود.در کتب حدیثی معتبر نقل کردهاند که : در محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وقتی صحبت از شخصی میکردند که فلانی چنین و چنان است ، حضرت میپرسیدند آیا شغل، کار و حرفه ای دارد ؟ اگر میگفتند کار ندارد ، می فرمود : « سقط من عینی » یعنی از چشمم افتاد و دیگر نزد من ارزشی ندارد ، چرا که آن پیک رحمت خوب میدانست چه عاقبت شومی در انتظار این فرد میباشد، و از این قبیل داستانها فهمیده میشود چه اندازه کاردر نظر پیشوایان اسلام مقدّس است و این درست برعکس چیزی است که در میان برخی متصوفه و زاهد نمایان و احیانا در ذهن خودمان رسوخ داشته که کار فقط در صورت بیچارگی و ناچاری است .در صورتی که اصلا مساله نیاز و بی نیازی مطرح نیست.منقول است که فردی گدا ودرمانده و در عسرت مادی به محضر پیامبر مکرّم اسلام شرفیاب شده و اظهار در ماندگی و درخواست کمک کرد ، پیامبر در جواب فرمود : « هرکس چیزی از ما بخواهد به او میدهیم اما اگر از خدا بخواهد بی نیاز میشود »واین موضوع تا سه بار مراجعه شخص و گفتن همین جمله توسط پیامبرتکرار شد تا اینکه فرد دریافت که راه چیزی دیگری است ، لذا به خارکنی و هیزم شکنی مشغول شده و درآمدی برای خویش دست و پا کرد، بعدها در ملاقاتی پیامبر به او فرمود:«تو آن روز که چیزی از من میخواستی میدادم، امّا تا آخر عمر گدا بودی ، امّا توکّل کرده و به دنبال کار رفتی و خدا تو را بی نیاز کرد ».و این اهمیّت کار را بزرگان و اندیشمندان غرب نیز بهخوبی فهمیدهاند ، آنجا که پاستور دانشمند معروف میگوید : « بهداشت روانی انسان در لابراتور و کتابخانه است »، منظور این است که بهداشت روح و روان در گرو کار میباشد و یا آنجا که از بنیامین فرانکلین نقل میکنند:«عروس زندگی کار نام دارد و اگر شما بخواهید داماد این عروس شوید فرزند شما سعادت نام خواهد داشت» و در آخر پاسکال که اینگونه ریشه یابی کرده است که :«مصدر کلیّهی مفاسد فکری و اخلاقی بیکاری است !»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]