تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روز قيامت محبوب‏ترين آدميان نزد خداوند فرمان‏برترينِ آنها از او است
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817101396




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سلام و خداحافظی دو سر باخت


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
سلام و خداحافظی دو سر باخت
سلام و خداحافظی دو سر باخت بعد از هیچستان المپیک جایی برای ماندن نبود.


به گزارش فرهنگ نیوز؛ این پایان یک درام دو سر باخت بود. یک درام قابل پیش بینی، با یک سلام ناگهانی و غیرقابل پیش بینی و البته خداحافظی محتوم و قابل پیش بینی. مردی که آمده بود رویا بسازد اما آنچه درو کرد تنها یک کابوس وحشتناک بود. کابوسی که حتی خود او هم آن را باور نداشت. وقتی سرداران بی ستاره اش یکی پس از دیگری به خاک می افتادند و به پروژکتورهای سالن کاریوکا آرنا 2 زل می زدند، او بود که ریزش یک باره بنای آرزوهایش را به چشم دید. بنایی که 4 سال پیش آن را در لندن با جلال و جبروت خیره کننده ای برپا ساخته بود اما ساحل کوپاکاپانا آنقدر سست بود که این بنا را یکجا با همه سردارانش و آرزوهایش ببلعد. شکستی تمام عیار که آوار آن به اندازه ای مهیب و سنگین بود که بزرگمرد کشتی را وادار کرد در غربت به میله هایی چنگ بزند که هیچ تقدسی نداشت. میله هایی که ضریح نبود و قرار نبود ماوا و مونس کسی باشد. قرار نبود کسی را سبک کند اما او بی پناه و خسته از جور ناکامی به ملجایی پناه برد که مونس منفور پلیس های سبزپوش ریو محسوب می شد. چند میله فلزی بی هویت و یک دیوار بتنی بی خاصیت خلوتی شدند تا معمار نوین کشتی فرنگی تمام بغض های فرو خورده را آنجا خالی کند و بر این فرجام نحس زار بزند. فرجامی که نتیجه یک بی تدبیری محض بود. مردی که باد کاشت و لاجرم توفان درو کرد تا تاوان یک سلام بی موقع را بدهد.

وقتی 9 ماه پیش و بعد از ناکامی های مسلسل وار المپیک سلامی دوباره به کشتی داد، مشخص بود که این سلام برای او تاوانی سخت خواهد داشت. مردی که پس از ناکامی های مسلسل وار کشتی فرنگی در روزهای حزن انگیز بعد از المپیک لندن و با فشارهای بیرونی با سلام و صلوات بازگشت تا کشتی فرنگی را از گرداب ناکامی ها نجات دهد غافل از اینکه این گرداب به اندازه ای هولناک است که خود او را هم می بلعد.

سریال اشتباهات درست از همان روز آغاز شد. اشتباهاتی که یکی پس از دیگری رخ داد تا نتیجه اش را در ریو ببنیم. وقتی رسول خادم برخلاف مکنونات قلبی اش و بر پایه فشارهای درونی و بیرونی زیر پای محمد بنا فرش قرمز انداخت تا او را همچون یک سردار فاتح بازگرداند، فونداسیون این ناکامی ریخته شد. مردی که در ظاهر و باطن با بنا و ایده ها و انگاره هایش تضاد و زاویه ای اساسی داشت و قلبا مایل به بازگشت او نبود اما در برابر هجمه فزاینده و فشارهای بیرونی تسلیم شد و پذیرفت با کسی کار کند که با او سر سوزنی همراه و همدل نبود. نتیجه این تضاد البته در تمام این 9 ماه به شکل زیرپوستی ملموس به نظر می رسید اما بی تردید اوج آن در ریو به چشم آمد. وقتی در ریو بنا و ستاره های کم فروغش تک و تنها در سالن کاریوکا آرنا 2 به خاک می افتادند اما رئیس فدراسیون در یک بی اعتنایی آشکار حتی به خود زحمت نداد تا سالن بیاید و کشتی ها را تماشا کند و ترجیح داد بیشتر سرگرم تیم آزاد باشد. گویی تیم کشتی فرنگی و بنا یک بچه سرراهی بودند که مستحق هیچ دلگرمی و دلداری نیستند. این بی اعتنایی البته دیروز به اوج رسید زمانی که رنجنامه خداحافظی محمد بنا گوش فلک را پر کرده بود اما آقارسول بی تفاوت به این خداحافظی قدم زدن در شانزلیزه پاریس را ترجیح داد!

در این خداحافظی قابل پیش بینی البته سهم محمد بنا هم محفوظ است. همو که پذیرفت تا بیاید و تیم ورشکسته ای را تحویل بگیرد که سرداران طلایی لندنش در تمام روزهای بعد از المپیک خوردن و خوابیدن را به تمرین ترجیح داده بودند و بدتر اینکه با همان روش منحصر بفرد دیکتاتورمابانه خود بی اعتنا به انتخابی به همان ها دوباره اعتماد کرد در حالیکه پسران های دوست داشتنی بنا، در آستانه دهه چهارم زندگی شان فرتوت تر و کم نفس تر از آنی بودند که بتوانند حریف ستاره های قبراق و جوان این روزهای کشتی فرنگی شوند.

پایان این قصه البته از قبل قابل پیش بینی بود. قصه ای با یک زخم عمیق که حتی کمپین شبکه های مجازی در حمایت از اول شخص تیم ملی کشتی فرنگی نیز مرهی بر این زخم ناسور نگذاشت تا بنا بنای رفتن را بگذارد. بعد از هیچستان المپیک جایی برای ماندن نبود. یک خداحافظی بی موقع که نتیجه یک سلام بی موقع بود. یک سلام و خداحافظی دو سر باخت.

منبع: فارس


95/6/14 - 09:38 - 2016-9-4 09:38:39





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


ورزش

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن