واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: انتقاد پرویز پرستویی از مراسم تشییع داوود رشیدی/ کسی عزادارنبود، همه عکس می گرفتند!
پرویز پرستویی که در مراسم ترحیم داود رشیدی حاضر شده بود، با انتقاد از برخی حاضران در مراسم تشییع این هنرمند، گله کرد که در این مراسم کسی داغدار او نبود و همه مشغول گرفتن عکس و فیلم بودند.
به گزارش ایسنا،پرویز پرستویی به عنوان یکی از هنرمندان حاضر در مراسم ترحیم داود رشیدی، ضمن تسلیت به حضار بابت درگذشت این هنرمند، مطالبی را که از پیش یادداشت کرده بود برای حاضران قرائت کرد. او گفت: به نام خدایی که همه ما دیر یا زود راهی ضیافت نورش هستیم. به من گفتند از عزیز سفر کرده بگو. از همسر، پدر و رفیق داود رشیدی. اطاعت امر کردم و با پای سر آمدم اما دریغ و درد که نمیدانم چه بگویم که حق مطلب ادا شود که لااقل اندکی از داود رشیدی را گفته باشم که دلهای گرگرفته را تسلی دهم. پرستویی ادامه داد: ما در سینما پنج تن داشتیم که میتوانستیم با خاطری آسوده در بازیگری در عین نقش شدن، در از وجود مایه گذاشتن، در حرفهای بودن و از همه مهمتر در انسانبودن به آنها اقتدا کنیم. حال چهار تن شدهاند و یکی از آنها بار سفر بسته است و راهی ضیافت عشق و نور شده است. وی که این مطالب را با احساس و در نهایت غم یادآوری میکرد، بیان کرد: میگفتند این اواخر دچار آلزایمر شده بود. کدام اواخر؟ چه کسی؟ من که باور نمیکنم و دلیل هم دارم برای این ناباوری. پنج ماه با او در «آوای فاخته» که نقش پدرم را داشت، زندگی کردم و به قدر یک پدر از او آموختم و زوایای وجود نازنینش را شناختم. همان بخشی که هرگز آلزایمر نمی گیرد. در آستانه عید هم به دیدارش رفتم و همچنان روح بزرگ او را دیدم. آدم بودن مهم است نه مطرح بودن؛ البته که باور نمیکنم و آلزایمری در کار نبود. پرستویی در ادامه یادآور شد: بانو احترام برومند، باورش فرو ریخت زمانی که در تلویزیون از شنیدن صدای داود رشیدی یکی از ۵ تن تکرارنشدنی تاریخ سینمای ایران را شنید که از او یاد میکند و چه قابلی داشت که جایزه جشنواره برای پیشکش به این عزیزان داده میشد. این هنرمند سپس با انتقاد از اینکه در مراسم تشییع داود رشیدی کسی داغدار او نبود و همه مشغول عکس و فیلم گرفتن بودند، یادآور شد: پاهایم به فرمان مغزم عمل نکردند که به مراسم تشییع بیایم. در عوض نشستم و عکسها و فیلمهایی که با او خاطره داشتم نگاه و نگاه کردم. در مراسم تشییع استاد چنان دلم به درد آمد، از حرمت غریب بازماندگان داود رشیدی که نماندم و مجلس را ترک کردم اما امروز آمدم که به عزاداریمان برسیم و از بزرگمردی یاد کنیم که خیلی برایمان عزیز بود و هرگز کسی مثل او را نخواهیم داشت. آمدم که به خودِ خودش بگویم که باور نمیکنم آلزایمر داشتی مرد. سقوط خودخواسته شاید ولی فراموشی مطلق هرگز. آمدم تا او را به آغوش خدایی پر مهر بسپاریم.
شنبه, 13 شهریور 1395 ساعت 08:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]