واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فارغالتحصيلان رشتههاي تاپ هم بيكار ميمانند!
كنكور سراسري، كم و بيش با تغييراتي از سال 1348 در كشور ما در حال برگزاري است. همه ساله خيل عظيمي از داوطلبان جوان، كه ورود به دانشگاه را دروازه آيندهاي متفاوت ميدانند...
كنكور سراسري، كم و بيش با تغييراتي از سال 1348 در كشور ما در حال برگزاري است. همه ساله خيل عظيمي از داوطلبان جوان، كه ورود به دانشگاه را دروازه آيندهاي متفاوت ميدانند در اين آزمون شركت ميكنند. گويي دانشگاه يگانه محيطي است كه انسانهاي مفيد يك جامعه را تربيت ميكند و اگر فردي تصميم دارد كه براي كشور آيندهساز و تأثيرگذار باشد رهگذاري به غير از ورود به دانشگاه ندارد. با اين حال امروزه فراوان شاهد مصاديق به بنبست رسيدن چنين نگرشي هستيم.
در مقابل نگاهي كه مبناي آن اين است كه افراد مفيد لزوماً از دامان آموزش عالي برميخيزند ميتوان نمونههاي متعددي از مثالهاي نقضي آورد كه فارغالتحصيلان رشتههاي به اصطلاح تاپ دانشگاهي، حتي از معتبرترين دانشگاهها هم بيكار ميمانند يا كارشان با بيرغبتي همراه است؛ چراكه اينان نيز از سرايت آفت عنوانهاي دهان پر كن در امان نماندهاند و علاقه شخصي را قرباني كردهاند. پر واضح است كه چنين حالتي تا چه اندازه سطح خلاقيت و رضايت فرد را پايين ميآورد. هرچند در آشفتهبازار اشتغال امروز و در كنار پذيرش دست و دل بازانه دانشگاههاي آزاد و پيام نور و غيرانتفاعي و پرديس و غيره، مثالهاي نقض اين ديدگاه كهنه به مراتب بيشتر ديده ميشود.
پيش از برگزاري كنكور به شكل امروزين آن، دانشگاههاي مختلف كشور، كه تعداد آنها در آن زمان به پرشماري حال حاضر نبود هر يك امتحان ورودي خاص خود را برگزار ميكردند و از اين طريق جذب دانشجو انجام ميشد، شيوهاي كه مدتهاست مجدداً براي گزينش دانشجويان پيشنهاد ميشود اما اجرايي شدن آن هر ساله به تعويق ميافتد چراكه حذف كنكور گره را از يك سر كلاف به سر ديگر منتقل ميكند. با حذف كنكور تعداد زيادي از مشاغل پرسود اين صنعت نيز ديگر به شكل كنوني وجود نخواهد داشت. اين اتفاق همچون هيزمي است بر تنور بيكاري.
از سوي ديگر حجم پولي كه در اين بازار دست به دست ميشود به اندازهاي است كه گاهي در مقايسه، انتخاب دانشگاه آزاد براي تحصيل بهصرفهتر به نظر ميآيد! به طور مثال تنها شهريه دوره چهار ساله برخي دبيرستانهاي ويژه تهران از مرز 60 ميليون تومان هم عبور ميكند؛ البته بدون احتساب ساير هزينههاي جانبي. اين درحالي است كه يك دوره 4 ساله مهندسي در معتبرترين دانشگاه آزاد كشور با هزينهاي به مراتب كمتر از اين مقدار تمام ميشود.
همچنين با توجه به اهميت نقش و حضور اين پديده در مدتي نزديك به نيم قرن در جامعه ما، تأثيرات فرهنگي و اجتماعي آن در سطح كلان قابل تأمل است. اگر بخواهيم به اين پيامدها بپردازيم شايد تصورات كليشهاي ناشي از آن، در رديف بااهميتترين بازآوردههاي كنكور باشد. نگرشهايي كه تأثيري جدي بر جهتدهي اذهان داشته و دارد. كليشهاي چون تعريف جعلي از فرد موفق كه عموماً عبارت است از كسي كه در رشتهاي طلايي مثل حقوق و پزشكي و مهندسي در يك دانشگاه عالي پذيرفته ميشود و مدارج ترقي را يكي پس از ديگري طي ميكند و اينطور به نظر ميرسد كه آينده شغلي تضمينشدهاي نيز در انتظار اوست و شايد تابلو كلي آن هم با سردر دانشگاه تهران و لباس فارغالتحصيلي عجين شده باشد! حال آن كه موفقيت هنگامي به دست ميآيد كه شخص در هر كاري، فارغ از وزن اجتماعي و موقعيت به خصوص، آن كار را به شيوه صحيح، مطلوب و رو به جلو پيش ببرد.
اين كليشه آفتي است كه ذهن و روان خيلي از جوانان و خانوادهها را بيمار كرده است و بدتر اينجاست كه در مقياس بزرگتر جامعه نيز با تأثير از همين آدمهايي كه يك اجتماع را تشكيل ميدهند به اين نگاه در گستره وسيعتري دامن ميزند و منزلت اجتماعياي كه به عنوان مثال براي يك پزشك قائل است براي يك كشاورز، يك نجار يا يك معمار قائل نيست.
حال آن كه جامعه به همه اين تخصصها نياز دارد و حيات جامعه يكسانسازي شده ديري نخواهد پاييد.
با اين طرز فكر غلط تهنشين در ذهن جامعه، خانوادهها گاهي زير بار هزينههاي ميليوني كلاسهاي كنكور و معلمهاي خصوصي و مدارس غيرانتفاعي و غيره و غيره ميروند تا فرزندانشان وارد اين گردونه موفقيت شوند و آينده درخشانشان رقم بخورد! حال آن كه اگر گرايش و علاقه دروني وجود نداشته باشد، فرد احساس رضايت شخصي و به ثمر رسيدگي نميكند و در نهايت خود را خوشبخت نخواهد دانست.
بد نيست به اين نكته اشاره كنيم كه الزامي وجود ندارد كه رشته تحصيلي فرد كه دروس نظري آن را در دانشگاه گذرانده با شغل و حرفهاي كه در نهايت انتخاب ميكند همخواني و هماهنگي كامل داشته باشد. فردي كه رشته خاصي را براي تحصيل در دانشگاه برميگزيند، يا حتي به وي تحميل ميشود، ميتواند براي اشتغال به كار ملاكهاي ديگري از جمله توانايي عملي، استعداد، علاقه و بازار كار آن را در نظر بگيرد و حتي توأمان علاقه نظري خود را در تحصيلات آكادميك پيگيري كند. اين رويكرد به خصوص از اين لحاظ كه معمولاً پس از گرفتن مدرك، تصورات فرد واقعيتر شده و زمان، تجربههاي عيني بيشتري به دست ميدهد، ميتواند راهگشاي انتخاب شغل باشد. از سوي ديگر چه بسا سردرگمي و سرخوردگي افراد از نيافتن كاري متناسب و مرتبط با مدرك تحصيلي، با ورود به حيطه عملي اشتغال در حوزهاي ديگر، كمرنگ يا محو شود.
البته اين طرز فكر مخالفان بسياري دارد و انتقادات جدياي به آن وارد است، از جمله اينكه اين به معني هدررفت سرمايهگذاريهاي بخش آموزش و سبب كاهش تخصص محوري و شايستهسالاري است، كه هرچند تا حدي صحيح است اما در مقابل چنين انتقاداتي ميتوان با استناد به كارنامه درخشان سيستم آموزش عالي كشور(!)، با هزاران فارغالتحصيل بيكار و بدون مهارت و تخصص، در مقام دفاع برآمد يا حداقل اين نگرش را راهي براي دور زدن وانفساي بيكاري دانست.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]