تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815437685
مردی با قامتی بلند پالتوی رنگ و رو رفته وموهای ژولیده - پایگاه خبری و اطلاع رسانی رکنا
واضح آرشیو وب فارسی:رکنا: گلبهار سفید کاسه: برف زمینو سفید کرده.سفیدی برف چشمامو آزار میده.سرده خیلی سرد به سرعت قدمهایم می افزایم نزدیکی خانه رسیده ام کوچه باریکی تا در خانه کشیده شده. زمین یخ زده و لیزه با احتیاط بیشتری قدم برمی دارم دستهایم از سرما سرخ شده و بی حس. طوری که توان گرفتن چادرم را ندارم. می ایستم کنار در در داخل کیفم دنبال کلید می گردم… صدای قدمهایی مردانه از پشت سرم توجه ام را جلب می کند بر می گردم مردی با قامتی بلند پالتوی رنگ و رو رفته وموهای ژولیده. دیدن قیافه اش ترس می ریزه تو دلم.سعی می کنم در رو زودتر بازکنم. هول شدم کلید افتاد ، مرد نزدیک می شود می خواهم جیغ بزنم.مرد خم می شود کلید را برمی دارد و مودبانه به سمت من دراز می کند. با دستی لرزان کلید را ازش می گیرم.با صدای آهسته می گوید: خواهر میشه برای رضای خدا کمکم کنی. چهره ی شکسته ای دارد و در صدایش بغض. بینی اش از سرما سرخ سرخ ؛ نگاهش می کنم دوباره تقاضا می کند .دست در جیب ژاکتم می کنم دستم را بیرون می آورم یک اسکناس پنج هزار تومنی ست.می خواهم دوباره بذارم داخل جیبم و پول خرد بهش بدم اما بی اختیار اسکناس رو دراز می کنم سمتش ، با شرمندگی می گیره و دعا می کنه. با قدمهای بلند دور می شود داخل خانه نور کافی نیست .کلید برق را می زنم. دارم بلند بلند حرف می زنم. از سرما و از شلوغی اتوبوس.صدای سرفه کنار بخاری بیشتر می شود پیرمرد سعی دارد جواب حرفهایم را بدهد.اما سرفه امان نمی دهد. اینقدر لاغر و ضعیفه که از زیر پتو حجم بدنش معلوم نیست. چایی رو که حاضر می کنم می نشینم کنارش. کمکش می کنم تا با تکیه به متکاهای پشتش بنشیند. نعلبکی چایی رو آهسته به لبهای لرزانش نزدیک می کنم جرعه جرعه سر می کشد. ومن تند تند حرف می زنم. حاجی خانم گفت: قراره پانصد هزار تومان کمک کنه.برای بستری شدنت پول بده عمو ، ان شاالله بستریت می کنم حالت خوب میشه ؛تو دلم می دونم که کارش از این حرفها گذشته. پیرمرد با صدای ضعیفی که انگار از ته چاه بالا میاد منو دعا می کنه. بازم تب داره این روزها حالش بدتر شده و سرفه هایش شدیدتر.هرچند دیگه به این سرفه ها عادت کردم. با اینکه پیرمرد مریضه و حال درستی نداره ولی همین بودنش تو این خونه تاریک نمور به هم آرامش میده. از اینکه تنها نیستم راضیم. پیرمرد عرق کرده ولی می لرزه. تب و لرز کرده یک پتوی دیگه رو بالای بخاری گرم می کنم، می اندازم روش. تصمیم می گیرم فردا نرم سرکار ببرمش درمانگاه شاید داروهایی جدید کمی حالش رو بهتر کنه. صبح میرم نون تازه بگیرم مرد ژولیده داره آتیش روشن می کنه معلوم نیست شب رو کجا خوابیده از حالت ایستادنش کنار آتیش معلومه خیلی سردشه. نون که می گیرم میرم بغالی کمی پنیرمی خرم، یک نون اضافه گرفتم با پنیر میدم به مرد ژولیده نگاهم می کنه، آبجی چرا زحمت کشیدین؟ جواب تشکرش رو نمیدم نمی خوام باهاش هم صحبت شم. ساعت ده میام خیابون ماشین می گیرم که پیرمرد رو ببرم درمانگاه. کوچه یخ زده و تنهایی قادر به آوردن پیرمرد نیستم راننده تکیه میزنه به صندلی سیگاری آتیش میزنه با صدای زمختی میگه: دیسک عمل کردم آبجی نمیتونم بار سنگین بلند کنم.میرم سرچهارراه که چند مرد جمع شدن دور آتیش.مرد ژولیده هم هست انگار دوختنش به شعله ها. گمونم اون هیچ وقت گرم نمیشه.چادرمو تنگ می گیرم. آهسته سلام میکنم، مردااز همسایه ها نبودن غریبه بودن.مرد ژولیده جلو میاد .بله آبجی کاری داشتین؟مطلب رو که شنید گفت روی چشم آبجی.تندتند رفتم تا درب خونه رو بازکنم صدامو بلند کردم عمو آمدن ببرنت سوار ماشین شی بریم پیش دکتر. صدای سرفه اش نمی آمد.سرش کج بود به یک سمت انگار برای همیشه از درد ورنج خلاص شده بود چه راحت خوابیده بود. دو دستی زدم تو صورتم صدای گریه ام بلند شد.مرد ژولیده یالله گفت آمد تو اتاق.پیرمرد رو به قبله کرد. رو کرد به من آبجی باباته؟ درحالی که دماغمو با چادرم می گرفتم.گفتم نه پدر شوهرمه. شوهرت کجاست خبرش کن! سکوت می کنم وبا کمی مکث میگم خبر میکنم.مرد میره بیرون سروصدای زنهای همسایه رو می شنوم.انگار مرد ژولیده خبرشون کرده.از اینکه تنها نیستم راضیم. با پولی که حاج خانم داد مراسم ساده ای برای پیرمرد گرفتیم. وحالا دیگه واقعا تنها شده بودم. عکس پیرمرد کنار عکس پسرش. هردو انگار داشتن با نگاههای غمگین با من همدردی می کردن به عکس علی نگاه می کنم اشکم سرازیر میشه. علی جان دیدی دوباره تنها شدم. بی معرفت رفتی منو با این همه غربت و تنهایی رها کردی به حال خودم. صدای هق هق گریه ام فضای ساکت اتاقو پر میکنه. خیلی زود رفته بود و منو رها کرده بود با مصیبت های زندگی ؛ پیرمرد و کنار پسرش خاک کردیم. مرد ژولیده هم آمده بود قبرستان سرخاک قرآن می خواند. بازم بهش پول دادم.سرخاک هم داشت از سرما می لرزید بیچاره هیچ وقت گرمش نمی شد. خدا روشکر کردم من لااقل سرپناهی داشتم. این روزها خیلی احساس تنهایی می کردم به اون هم صحبت مریض قانع بودم شب ها از ترس خوابم نمی برد رادیو رو تا صبح با صدای بلند روشن می گذاشتم و برق اتاق رو هم. فکر کردم از حاج خانم خواهش کنم که اجازه بده شب رو هم به عنوان پرستار کنارش بمونم فکر خوبی بود،هم زن مریض از تنهایی درمی آمد هم من. فردا که رفتم سرکار قضیه رو به حاج خانم گفتم،گفت: از خدامه دخترم.حتما برو وسایل تو جمع کن و بیا. برای شیفت شبت هم به بچه ها میگم دستمزد جداگانه ای بهت بدن.ظهر آمدم خانه، خرت و پرتهای که به دردم می خورد یک ساکو پر کرد. سرکوچه ساکو زمین گذاشتم تا ماشین بگیرم. که نگاهم افتاد به مرد ژولیده داشت داخل سطل زباله بزرگ کنار خیابون رو وارسی می کرد. تصمیم جدیدی گرفتم. رفتم کنارش صدا زدم :ببخشید عمو ! تا منو دید دستپاچه و خجالت زده دستهای کثیفشو تو جیب پالتوش قایم کرد. کلید رو به سمتش دراز کردم. من دارم میرم مسافرت،میخوام زمستونی یکی مواظب خونه باشه که برف و بارون سقفشو نیاره پایین اگه زحمتی نیست مراقب خونه باشین.شاید خدا خواست یک کار مناسبی هم پیدا کردین.به همسایه ها می سپارم که کلید دادم بهتون ایراد نگیرن. در نگاهش تعجب و رضایت موج میزد.با مکث کلید و از دستم گرفت. راه افتادم.سوار ماشین که شدم هنوز مات ومبهوت داشت نگاهم می کرد،خیالم راحت شد اقلا سقفی بالای سرش هست. پایان برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید. آخرین خبر های حاشیه ای المپیک 2016 ریو در رکنا. برای دیدن حوادث روز کلیک کنید.
شنبه ، ۶شهریور۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رکنا]
[مشاهده در: www.tnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]
صفحات پیشنهادی
امام جمعه کنگان: بیکاری جوانان کنگانی آرامش را از خانواده ها و مسئولین گرفته است - پایگاه خبری و تحلیلی جنوب ا
ثلاث- امام جمعه کنگان در جلسه با وزیر کار گفت بیکاری جوانان کنگانی آرامش را از خانواده ها و مسئولین گرفته استعکس فرشته جمالی به گزارش ثلاث حجت الاسلام محمود محمودی در نشست با وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی با مسئولین و نخبگان شهرستان کنگان افزود به رغم حضور ۶۰ درصدی صنعت درمدال المپیک وزنه بردار قرقیزستان پس گرفته شد - پایگاه خبری تحلیلی شلمچه نیوز
وزنه بردار قرقیز به دلیل دوپینگ در المپیک ریو مدال برنزش را از دست داد به گزارش شلمچه نیوز دادگاه عالی ورزش اعلام کرد عزت آرتیکف وزنه بردار قرقیزستانی که در وزن ۶۹ کیلوگرم موفق به کسب مدال برنز شد دوپینگ کرده است و به همین خاطر باید مدالش را پس بدهد و به این ترتیب مدال برنز اینحضور کم رنگ جوانان در مساجد، بزرگترین زمینه آسیب گلپایگان است - پایگاه خبری تحلیلی استان اصفهان
به گزارش صاحب نیوز به نقل از دیار عالمان امام جمعه گلپایگان در خطبه های نماز جمعه امروز که در مصلی این شهر برگزار شد ضمن بزرگداشت هفته مساجد اظهار کرد یکی از مهم ترین آسیب های شهرستان حضور کم رنگ جوانان در مساجد است حجت الاسلام محمدرضا اسماعیلی با تاکید بر اهتمام ایجاد فضای جقیمت خودروهای شاسی بلند در بازار - پایگاه خبری - تحلیلی قدس آنلاین
قیمت برخی انواع خودروهای شاسی بلند موجود در بازار را می توانید در جدول زیرمشاهده کنید منبع اقتصادنیوزجمعه ۲۹مرداد۱۳۹۵هئیت مدیره جدید خانه خبرنگاران جم مشخص شد - پایگاه خبری تحلیلی نوا جنوب
نواجنوب دومین نشست مجمع عمومی خانه خبرنگاران شهرستان جم جهت تعیین اعضای هئیت مدیر در سالن کنفرانس شهرداری جم برگزار شد نواجنوب به نقل از آوای جم در این نشست پس از کاندید شدن چند تن از مدیران خبرنگاران و نماینده های خبرگزاری ها رای گیری آغاز شد که 7 عضو منتخب به ترتیب آرابرادر رئیس جمهور قانونی در دانشگاه پذیرفته شده/ فریدون آزمون جامع داده است - پایگاه خبری تحلیلی منبری ها
وزیر علوم تحقیقات و فناوری گفت آنچه که اسناد و مدارک ما می گوید برادر رئیس جمهور در آزمون جامع شرکت کرده است به گزارش "منبری ها" محمد فرهادی اظهار داشت پاسخ مجلس را نیز درباره موضوع تحصیل برادر رئیس جمهور در مقطع دکتری داده ایم وی با اشاره به اینکه حسین فریدون فرآیهمه بازیگرانی که به شبکه جم رفته اند از رابعه اسکویی تا صدف طاهریان - پایگاه خبری اوشیدا
در این چند ماه اخیر هنرمندان و بازیگران زیادی به خارج از کشور رفته و به همکاری با شبکه جم پرداخته اند در ادامه به تمام بازیگرانی که به شبکه جم پیوسته اند اشاره می کنیم به گزارش پایگاه خبری اوشیدا بیکاری در ایران و یا تمایل به کار در فضایی متفاوت همگی از مواردی اند که به عنوان دپیرمردی با 256 سال سن و 23 زن و 180 نوه (+عکس) - پایگاه خبری تحلیلی نوا جنوب
نواجنوب مشاور لی چینگ یون راز داشتن یک زندگی طولانی را به او آموخته است نداشتن استرس آرام راه رفتن و خوب خوابیدن لی چینگ یون یک مرد چینی است که بعد از ۲۵۶ سال زندگی ۲۳ زن و ۱۸۰ نوه دارد لی چینگ یون از دنیا رفته اما بر اساس آخرین امار ها او مسن ترین انسان روی زمین بوده است خیلسفر زیارتی خبرنگاران به مشهد مقدس/1 - پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا
بیرجندرسا- به مناسبت روز خبرنگار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه مطبوعات خراسان جنوبی در یک کار مبتکران و معنوی که توسط خبرنگاران پیشنهاد شده بود بیش از 400 نفر اهالی رسانه و خانواد شان را به سفر زیارتی و معنویی مشهد مقدس اعزام کردبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا یکشنبسیج عراق، پهپاد داعش را سرنگون کرد - پایگاه خبری تحلیلی صراط
صراط بسیج عراق پهپاد داعش را در منطقۀ تپه های حمرین که در عمق اراضی تحت اشغال داعش است سرنگون کرد به گزارش العالم "عدی الخدران" از فرماندهان بسیج عراق گفت مبارزان تیپ نهم بسیج موفق شدند پهپادِ گروه داعش را در عمق تپه های حمرین که در آن سوی مرزهای استان صلاح الدی-
گوناگون
پربازدیدترینها