واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رگ خواب نهادهای فرهنگی در دست تهیهکنندههای سینما
رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي هيئت دولت باز هم نسبت به مسئله فرهنگ هشدار دادند و از وضعيت فرهنگي چه در بحث آفند و چه پدافند انتقاد كردند.
نویسنده : محمدصادق عابديني
رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي هيئت دولت باز هم نسبت به مسئله فرهنگ هشدار دادند و از وضعيت فرهنگي چه در بحث آفند و چه پدافند انتقاد كردند. ايشان پيش از اين نيز دستگاههاي فرهنگي را به ولنگاري فرهنگي متهم كرده بودند. وضعيت فرهنگي كشور و توليدات فرهنگي ما به خوبي نشانگر اين است كه رهبري نسبت به آن نگران هستند. اين روزها سينما بزرگترين و استراتژيكترين كالاي فرهنگي در جهان شناخته ميشود. آنچه در سينماي ايران رخ ميدهد، همه مصاديق رفتارهاي دستگاهها را در زمينه ولنگاري فرهنگي، آفند فرهنگي و پدافند فرهنگي به خوبي به نمايش ميگذارد.
دستگاههاي متعدد فرهنگي به اندازه يك تهيهكننده تأثير ندارند!
ساختار سينماي ايران ساختاري به شدت فردگرا است و همين مسئله باعث شده است كه با وجود يك قرن حضور سينما در كشورمان ما حتي گامهاي نخستين را در رسيدن به يك سيستم منسجم مانند هاليوود برنداريم. در كشورمان دستگاههاي متعددي در مسائل فرهنگي تصميمگيرنده هستند. شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مجلس شوراي اسلامي، دولت و وزارت ارشاد، سازمان صداوسيما، سازمان تبليغات اسلامي و چندين نهاد مستقل يا وابسته به دولت كه همگي هر سال رديفهاي بودجه دريافت ميكنند.
با وجود اين تأثيرگذاري اين دستگاهها و نهادها اكثراً در عمل قابل مشاهده نيست. براي نمونه در سينما علاوه بر سازمان سينمايي، حوزه هنري، صداوسيما، شهرداري، حوزههاي علميه و نهاد صنفي خانه سينما دخيل هستند، ولي مهمترين فيلمهاي سينمايي را تهيهكنندگاني ميسازند كه مستقل عمل ميكنند و صرفاً براي تأمين هزينههاي توليد فيلم است كه سراغ نهادها ميروند. براي همين ديده ميشود كه اين نهادها بعضاً از فيلمهايي حمايت كردهاند كه محتواي آن قابل دفاع نيست. اين قضيه به خوبي در مورد فيلم «يك خانواده محترم» قابل مشاهده است كه صداوسيما هزينه ساخت آن را داد، اما نتيجهاش چيزي شد كه تهيهكننده ميخواست و در آخر صداوسيما فقط اعلاميه اعلام برائت صادر كرد و خود را كنار كشيد. حوزه هنري هم چندين فيلم توقيفي دارد. حتي فارابي نيز كه كاملاً دولتي است از چنين وضعيتي مستثني نيست.
كل اين دستگاههاي به ظاهر عظيم در حد يك تهيهكننده سينما تأثيرگذار نيستند و اين تهيهكنندهها هستند كه به سينما خط و ربط ميدهند؛ تهيهكنندگاني مانند منوچهر محمدي در سينماي ايران داراي امضا هستند و فيلمهايي كه ميسازند داراي خط فكري است. ولي كداميك از دستگاههاي فرهنگي ميتوانند ادعا كنند فيلمهايي را كه ساخته يا از آنها حمايت كردهاند، داراي چنين خط فكري مشخصي است؟!
تفاوتهاي ما و هاليوود وقتي نميتوانيم نه دفاع كنيم و نه حمله
رئيس سازمان سينمايي در يزد سينما را به دو بخش ايران و هاليوود تقسيم كرد. تقسيمبندي كه ايرادهاي زيادي به آن گرفته شده و خيليها آن را به سخره گرفتند. ولي همين كه ما متوجه شديم كه در سينماي جهان تنها با سينماي امريكا روبهرو هستيم، نكته مهمي است. امريكا از همان سالهاي راهاندازي كمپانيهاي فيلمسازي، سينما را در راستاي اهداف سياسي نظام حاكميتياش به كار گرفته است. هژموني امريكايي به خوبي در فيلمهاي هاليوودي ديده ميشود و فيلمسازاني كه نميخواهند در اين دايره كار كنند، مجبور ميشوند در شرايط سخت، سينماي مستقل امريكا را پيش ببرند كه در زير تبليغات گسترده هاليوود خيلي سخت مجال خودنمايي به آنها ميرسد.
در ايران بعد از انقلاب قرار شد، سينما بخشي از دستگاه تبليغي انقلاب باشد، وظيفهاي كه اگر درست انجام ميشد، بحث آفند فرهنگي را كه رهبري در ديدار با اعضاي هيئت دولت به آن اشاره كرد، از 30 سال پيش جلو ميبرد؛ نه اينكه هنوز هم ما درباره اينكه آيا سينما ميتواند سفير فرهنگي جمهوري اسلامي باشد، دچار شك و شبهه هستيم و فيلمهايي از ايران در فستيوالهاي خارجي به نمايش در ميآيد كه نهتنها حاوي پيامهاي حاكميتي نيست، بلكه بر اينكه اصلاً حاكميت ملي را در لايههاي زيرين مفاهيم فيلم قبول ندارد، تأكيد ميشود. امسال فيلم «فروشنده» از ايران در كن به نمايش در آمد. فيلم حضور موفقي نيز داشت و دو جايزه مهم اين جشنواره را گرفت، ولي محتواي فيلم در داخل كشور بحثهاي زيادي را در پي داشته و حتي تلاش ميشود به دليل اين محتواي غيرقابل دفاع از اكران عمومي آن در ايران جلوگيري شود.
سازمان سينمايي از فيلم حمايت ميكند، حوزه هنري به خاطر منافع مالي به دنبال اكران آن در سينماهايش است، صداوسيما ابتدا از «فروشنده» استقبال ميكند، ولي اكنون با احتياط بيشتري از آن حرف ميزند. رسانهها ولي انتقادهاي جدي نسبت به آن دارند. همين يك فيلم نشان ميدهد كه چقدر در ميان نهادهاي تأثيرگذار حوزه سينما ميتوان انشقاق ديد، اما در هاليوود كمپانيها استراتژيهاي مشخصي را دنبال ميكنند. تهيهكنندهها ايدهها را به فيلمنامهنويسان ارائه ميدهند، فيلمنامهها اكثراً گروهي نوشته میشود و يك سر تيم نويسندگي روي آن نظارت دارد.
تهيهكننده بر اساس خواستههاي كمپاني كارگرداني فيلم را انتخاب ميكند و همه چيز براي رسيدن به هدف فيلم كه اتفاقاً خيلي ساده و راحت و در اولين لايه يا دومين لايه مفهومي آن حضور دارد، به كار گرفته ميشود. سينماداري در امريكا نيز وابسته به يك سيستم است. قوانين مميزي را همه ميدانند و كمتر پيش ميآيد كه يك فيلمساز هاليوودي به مميزيها اعتراض كند. سينماها فيلمهاي امريكايي پخش ميكنند و فيلمهاي خارجي كمترين فضا و بيشترين محدوديت را در اكران دارند. آن وقت در ايران پرديسهاي سينمايي براي سود بيشتر فيلمهاي هاليوودي را دانلود و پخش ميكنند. مسئله پدافند فرهنگي در مورد اكرانهاي بيقاعده فيلمهاي خارجي اصلاً مطرح نميشود كه بخواهند آن را بسط و گسترش دهند.
در اكرانهاي عمومي فيلمهايي اكران ميشوند كه صاحب آن لابي بيشتري داشته باشد و يك فيلم سطحي ميتواند شانس ديده شدن بيشتري نسبت به يك فيلم استراتژيك را دارا باشد. فيلمسازها از هر فرصتي براي حمله به مميزي استفاده ميكنند و دورزدن مميزي به افتخار فيلمسازان ايراني تبديل شده است. مديرها خود نماد قانون هستند و با عوض شدن هر مدير قانون نيز عوض ميشود. به همين دليل است كه حتي رويكرد سازمان سينمايي با تغيير هر مدير دگرگون ميشود.
اين سيستم هيچوقت توانايي برنامهريزي بلندمدت را ندارد. نگاههاي مقطعي به سينما باعث ميشود كه سينماي ايران را با تك ستارههايش بشناسند نه با سيستم آن؛ فيلمسازاني كه بدون در نظر گرفتن فضاي فكريشان نام ايران را در جهان مطرح ميكنند يا مانند مرحوم كيارستمي جهان وطن هستند يا مثل اصغر فرهادي در حال طعنه زدن به داخل كشور و مشق كردن حضور خارجي و فيلمسازي در آن سوي مرزها هستند. آيا با اين وضعيت فرهنگي ميتوان انتظار داشت چيزي بيش از ولنگاري از اين سينما خارج شود؟!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 170]