واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: این روزها بحث رابطه ایران با روسیه در محافل سیاسی و مطبوعاتی از منظری مورد توجه قرار گرفته است که می تواند یکی از شعارهای محوری جمهوری اسلامی را در عرصه سیاست خارجی مخدوش کند و آن را بی معنا جلوه دهد. در واقع منتقدان گسترش رابطه میان ایران و روسیه بر این باورند که نوع رابطه و تعامل و همکاری میان ایران با یکی از دو ابرقدرت جهانی، در تعارض با شعار «نه شرقی، نه غربی» جمهوری اسلامی قرار دارد. در این نوشته بر این نکته تاکید می شود که با دقت در مفهوم این شعار مطروحه در چهار دهه گذشته، گسترش رابطه جمهوری اسلامی با روسیه اشکال مبنایی ندارد. اول- تعابیر به کار رفته در این شعار، مربوط به دوران حاکمیت نظام دوقطبی در جهان است. در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی جهان میان دو قطب شرق و غرب تقسیم شده بود و کشورهای غیرمتعهد هم به نوعی به یکی از دو ابرقدرت متعهد بودند و به همین دلیل، هر نهضت و حرکتی در جهان علیه یکی از طرفین محسوب می شد و از حمایت یکی دیگر از ابرقدرت ها برخوردار بود. در آن شرایط حرکت مردم ایران بدون وابستگی به یکی از ابرقدرت های شرقی و غربی به پیروزی رسید و بنابراین هدف از انتخاب این شعار، تاکید بر مستقل بودن انقلاب اسلامی و وابسته نبودن به یکی از ابرقدرت ها بوده است. دوم- تا قبل از سقوط شوروی، ایران بیشتر در تعارض با امریکا و منافع آن کشور قرار داشت و کشور شوروی از جهاتی خود را همسو با ایران می دید و حتی رهبران کمونیست این کشور از اینکه در یکی از مهم ترین مناطق تحت نفوذ امریکا، یک انقلاب ضدامپریالیستی به پیروزی رسیده است، خوشحال بودند. البته بعدها با اعلام موضع ایران در قبال لشکرکشی ارتش سرخ به افغانستان و حمایت جمهوری اسلامی از مجاهدین ضداشغال و نیز بعد از برخورد با حزب کمونیست توده در ایران، آنان هم فهمیدند که مواضع جمهوری اسلامی مستقل است و صرفا به خاطر ضدیت ایران با امریکا نمی توان امید همسویی با تهران را داشت. سوم- در نظام دوقطبی حاکم بر جهان، طرح این شعار به معنای برخورد مشابه با هر دو کشور امریکا و شوروی نبود زیرا منافع جمهوری اسلامی در آن شرایط هم اقتضای دیگری داشت. ما در آن وضعیت امریکا را دشمن اصلی می دیدیم ولی به شوروی هم اعتماد نداشتیم و در بخشی از مسائل، احساس تعارض در منافع ملی و اعتقادی هم می کردیم. در عین حال اقتضای تامین منافع ملی ما این بود که با شوروی رابطه داشته باشیم و اساسا برداشت ما این نبود که چون با امریکا رابطه نداریم، با شوروی هم قطع رابطه کنیم. واقعیت مناسبات ایران و شوروی هم بهتر از وضعیت رابطه ایران و امریکا بود و متحدان شوروی هم با ایران روابط خوبی داشتند. چهارم- بعد از سقوط شوروی، نظام دوقطبی از هم پاشید و نظم سیالی بر جهان حاکم شد. در این وضعیت جدید، امریکا خودش را تنها برنده جنگ سرد می دانست و خواستار حاکم کردن نظم نوین جهانی بود. در مقابل، کشورهایی مثل چین و روسیه و اروپای متحد مانع از این بودند که نظم تک قطبی پدید آید. طبعا برای کشورهایی مانند ایران، نظم تک قطبی اصلا مطلوب نیست و بهتر است که همین وضعیت چندقطبی یا سیال باقی بماند. از طرفی همگان می دانند که روسیه مانند قبل یک ابرقدرت مطلق در مقابل امریکا محسوب نمی شود و بخش زیادی از قدرت سابق خودش را از دست داده است و توان سلطه گری گذشته را ندارد. روسیه در جهان امروز یکی از کشورهای قدرتمندی است که با توجه به جایگاهش در شورای امنیت سازمان ملل و برخورداری از حق وتو، می تواند از یک دست شدن دنیا به نفع امریکا جلوگیری کند اما قادر نیست خودش قدرت برتر دنیا شود یا مانند شوروی سابق برای خودش دایره نفوذ بزرگی را در میان کشورهای جهان بسازد. در این وضعیت میزان هراس از مداخله روسیه قابل مقایسه با میزان نگرانی از اقدامات امریکا نیست که همچنان هم انگیزه مداخله در جاهای دیگر جهان را دارد و هم قدرت آن را. پنجم- جمهوری اسلامی در شرایط جدید منطقه و جهان، باید از همه امکانات دیگر کشورها برای تامین امنیت و منافع ملی خود بهره بگیرد. در این وضعیت استفاده از تعارض منافع امریکا با دیگر کشورهای جهان از جمله روسیه و چین و حتی اروپا و دیگر دولت های منطقه هم باید در دستور کار ایران باشد. ما و روسیه در بسیاری از مسائل منطقه و جهان دارای منافع مشترک هستیم و باید از این امر به سود ایجاد وحدت رویه بهره بگیریم. این اشتباه بزرگی است که ماهیت روسیه جدید را با شوروی سابق یکی فرض کنیم. قطعا روسیه در جست وجوی منافع ملی خودش است و مثلا نذر نکرده است که از ایران در مقابل سیاست های امریکا دفاع کند. حرف ما این است که منافعی که روسیه مورد نظر دارد، در مواردی با ما مشابه است و می توانیم در این زمینه با هم همکاری کنیم و این نقض شعار «نه شرقی، نه غربی» نیست چرا که استقلال ما را خدشه دار نمی کند. ششم- از مسائل مهمی که در منطقه در حال شکل گیری است، تاسیس یک دولت جدید در بخشی از عراق و سوریه است. ظاهرا غربی ها هم با این امر مخالفند اما در لایه های پنهان تر سیاست امریکا، نوعی همکاری برای به هم زدن جغرافیای سیاسی منطقه مشاهده می شود. روسیه با ایران هم عقیده است که این جغرافیای سیاسی نباید تغییر کند و به همین دلیل، جلوگیری از تاسیس یک دولت از سوی داعش هدف مشترک ایران و روسیه می تواند باشد. همکاری تاکتیکی برای جنگ با داعش و دیگر گروه های سلفی تکفیری در منطقه با همین منطق قابل توجیه است.
دوشنبه ، ۱شهریور۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]