واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه شرق: این کارگردان 57 ساله سمنانی که به تازگی کارگردانی چند اپیزود از مجموعه تلویزیونی «چرخ و فلک» را به عهده داشته و برای اولین بار کار در تلویزیون را تجربه کرده است، مهمترین دلیل دوری از سینما را فضای تنگ و غیر متعارف این سال های سینما میداندو میگوید: «سینمایی که من پیگیرش بودم «هور در آتش» و قبل از آن مستند «زندگی در ارتفاعات» درواقع با تکیه بر روابط انسانی و در جغرافیای جنگ به تصویر کشیده میشد که تا حدودی تا «اشک سرما» آن را ادامه دادم. اگر آن شرایط فراهم میشد قطعا فیلمهای زیادی در آن فضا و با آن آدمها میساختم.
درواقع روزبهروز فضا تنگتر و غیرمتعارفتر و باعث شد از آن ژانر فاصله بگیرم هنوز هم آن فیلمهایی که ساختم را دوست دارم و معتقدم بهموقع ساخته شد و به آنها اعتقاد داشتم و دارم.»
حمیدنژاد معتقد است اگر نگاه فرهنگی جاری در دهههای ٦٠ یا ٧٠ به سینمای دفاع مقدس هنوز هم وجود داشت و ادامه پیدا میکرد دهها فیلم مثل «هور در آتش» ساخته میشد و او فیلمهای زیادی در این حوزه می ساخت اما از یک جایی به بعد فضا در این زمینه تغییر کرد: «اعمال نظرها، تنگنظریها و دشواریها باعث شد من پسزده و از آن فضا دور شوم. فضا بهگونهای شد که دیگر نمیتوانستم «اشک سرما» یا «هور در آتش» بسازم.
باید فیلمهایی میساختم که آدمهای محدودی که مدیریت فرهنگی کشور را بر عهده گرفته بودند، را راضی میکرد، طبیعتا من کسی نبودم که باب میل چنین کسانی باشم و فقط برای آنها فیلم بسازم و مشخص بود فیلم را باید با دیدگاه خودم بسازم ولو اینکه برخی بدشان بیاید.»
او در ادامه همچون بسیاری از فیلم سازان موفق و قابل اعتنای سینمای دفاع مقدس به متولیان فعلی سینمای دفاع مقدس انتقادهای تند و تیزی میکند: «متأسفم از اینکه سینمای جنگ به دست متولیانی افتاد که افق فرهنگی غنی و پرباری نداشتند و درواقع افق محدود و فرمایشی بر ذهنهای آنها حاکم بود و باعث شد سینمای دفاع مقدس زمین بخورد و متوقف شود. سالهاست فیلم دفاع مقدسی قابلقبولی نداریم. بههرحال، من سعی خودم را کردم.»
کارگردان «اشک سرما» معتقد است از آنجا که در دوران معاصر هر ایده و آرمانی که فیلمساز مدنظر دارد، اجراشدنی است و دیگر هیچچیز در سینما غیرممکن نیست به این نکته اشاره میکند که فضای فرهنگی کشور باید خودش را با ایدهها و آرمان فیلمسازان هماهنگ کند اما در شرایط فعلی اوضاع پیچیده و سیاسی شده است
و در این اوضاع و احوال فیلم سازی اگر بخواهد مؤلفههای خودش را حفظ کند تحت فشار قرار میگیرد و کمتر میتواند فیلم بسازد: «من در دوره آقایان شمقدری و ایوبی نتوانستم فیلم بسازم و همیشه میگویم بگذار این افتخاری برای آقایان شمقدری و ایوبی باشد که نه حمیدنژاد، بلکه کارگردان «اشک سرما» نتوانست در مدیریت این دوستان فیلم بسازد. آنقدر فضا آلوده است که تحلیلکردن درباره اینکه این مدیریت خوب است یا بد، بیهوده است. مسئله ریشهایتر از این حرفهاست.»
او در ادامه توضیح میدهد: «در دهههای ٦٠ و ٧٠ مدیریت منسجمی نداشتیم اما انگیزههای انقلابی قوی بر همه حاکم بود و خودانگیخته کار میکردند و فیلمهایی که در آن زمان ساخته شده، پر از انگیزه و انرژی است؛ پلانبهپلان فیلمها پر از علاقه و شیفتگی به سینما است. چیزی که الان وجود ندارد.
فیلمهای میلیاردی ساخته شده و میشود، اما هیچکدام تأثیرگذار نبوده است. آدمهای زیادی با بودجههای کلان فیلم ساختند و فیلمهای گرانقیمتی ساخته شده، اما هیچکدام نتوانستند دل مخاطب را بلرزانند و این جای تأسف دارد. خیلی امیدی به بهبودی این شرایط ندارم و اگر بتوانم مؤلفههای خودم را حفظ کنم و فیلم بسازم، این کار را انجام میدهم و اگر نه، فیلم نمیسازم.»
اما حمیدنژاد در سال 1387 فیلم «آناهیتا» را با حضور شهاب حسینی و میترا حجار کارگردانی کرد که هیچ شباهتی از لحاظ فرم و محتوا با آثار قبلی این کارگردان نداشت، او دلیل ساخت این فیلم متفاوت را چنین عنوان میکند: «موضوع «آناهیتا» برایم جذاب بود و قصد داشتم به این موضوع ادامه دهم، منتها باز هم از آن مقولههایی بود که درصد ریسکش بالا بود.
طبیعتا شاید اگر دو، سه فیلم در آن فضا ساخته میشد، جا میافتاد، شاید باید در بعد نگارش فیلمنامه کمی چکشکاری میشد که بتواند مخاطب را جذب کند. بههرحال، ساخت موضوع علمی با تم عرفانی که مخاطبپسند هم باشد، ساده نیست، ولی به عقیده من شدنی است. میتوان موضوعاتی مثل چیزی که در «آناهیتا» به آن پرداخته شد را کار کرد و مخاطب عام را هم جذب کرد.
بیشتر تحقیق کرد و روی متن کار کرد و فضایی را برای مخاطب ساخت که اشتیاق دیدن فیلمهای متفاوت را داشته باشد و همین موضوع باعث میشود طیف فیلمهای متفاوت در سینمای ما بیشتر شود. «آناهیتا» تجربهای بود که اگر ادامه پیدا میکرد، میتوانست فضای جدیدی را در سینمای کشور رقم بزند.»
او در پایان به رونق گرفتن بخش خصوصی در سینمای ایران اشاره میکند و میگوید اگر بخواهد فعالیتی دوباره در حوزه سینما داشته باشد قطعا به دنبال بخش خصوصی خواهد رفت: «به نظر من، این بخش درحالحاضر جدیتر از بخش دولتی است.
درواقع در بخش دولتی همه راکد هستند و فکر میکنند همهچیز تضمین شده است، اما سینما هیچچیز را تضمین نمیکند. فیلمساز موظف است فیلمی بسازد که مخاطب دوست داشته باشد، منتها برخی حاضر هستند به هر قیمتی به این جذب مخاطب تن دهند و برخی دیگر حاضر نیستند باج دهند، جذابیت یکی از ارکان اصولی فیلمسازی است و فرقی نمیکند فیلم در بخش خصوصی تولید شود یا دولتی. قطعا من هم در نگارش فیلمنامههایم به جذب سرمایهگذار بخش خصوصی فکر کردم و دنبالش هستم.»
۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]