محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844399539
دلایل مهاجرت نویسندگان و شاعران ارمنی از ایران
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛ دلایل مهاجرت نویسندگان و شاعران ارمنی از ایران
اینکه چرا داستان و شعر ارمنیهای ایران به اندازهی موسیقی یا فیلمهایشان شناخته نشد و نویسندگان ارمنی به اندازهی موزیسینها و فیلمسازان همکیش و همقوم خود بر مردم و ادبیات کشور تاثیر جدی نگذاشتند درکنار مسئله مهاجرت شاعران و نویسندگان ارمنی از جنبههای قابل تاملیست که این گزارش به دنبال پاسخ به آنهاست. ایرانیهای ارمنی یا ارمنیان ایران به عنوان بزرگترین گروه مسیحیان کشور با جمعیتی بالغ بر 120هزار نفر سالهای سال است که در فضای فرهنگی و هنری حضور داشته و دارند. این گروه از شهروندان ایران معمولا در هنرهایی مثل موسیقی، سینما یا حتی تئاتر نقش پررنگی را بازی میکنند. در حوزهی فرهنگ و ادب نیز میتوان گفت ارمنیها هرچند رل حاشیهایتر در هنرهای یاد شده را به نمایش میگذارند، اما نقش غیرقابلانکاری در صنعت نشر و چاپ داشتهاند و اصولا نخستین بار این ارامنه بودند که به دستور و پیگیری خلیفه وقت ارامنه جلفای اصفهان با اطلاع از اختراع دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ، دست به ساخت دستگاه چاپ زدند. ازسوی دیگر، ادبیات ارمنی و کتابهای نویسندگان و شاعران ارمنی نیز بخش قابل توجهی از ادبیات کشور را تشکیل میدهد که میتواند از منظرهای گوناگون مورد بررسی و نقد قرار بگیرد. اینکه چرا داستان و شعر ارمنیهای ایران به اندازهی موسیقی یا فیلمهای آنها در بطن جامعه شناخته شده نیست و نویسندگان ارمنی به اندازهی موزیسینها و فیلمسازانِ همکیش خود بر ادبیات کشورمان تاثیرات جدی از خود به جای نگذاشتهاند؛ سوال مهمیست. مسئلهی مهاجرت و ادبیات مهاجرت برای شاعران و نویسندگان ارمنی و میزان تیراژهای کتابهای ادبی آنها در مقایسه با کتب دینی و مذهبیشان از جنبههای قابل تاملی است که در این گزارش به دنبال پاسخی برای آنها هستیم. آغاز نوگرایی در ادبیات ارمنی با گروهی به نام نور ِاج فعالیتهای فرهنگی ارمنیهای ایران از چندین قرن قبل آغاز شده، اما میتوان گفت که ادبیات ارمنیهای ایران از سال ۱۹۲۰ میلادی شروع به رشد و همهگیر شدن کرده که با تشکیل گروههای ادبی و سازمانهای نشر کتاب نیز همزمان بوده است. در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم ادبیات ارمنی ایران؛ راه نو و مدرن کردن شعر و داستان را دنبال کرد که منجر به تولید و معرفی ادبیات ترجمهای قابل تاملی شد. در این دوران مترجمان مشهوری چون هوهانس خانماسحیان و هوسپ میرزایان فعالیت میکردند. ماسحیان در ادبیات این دوره از نظر ترجمه آثار ویلیام شکسپیر به زبان ارمنی مشهور است و هنوز هم پس از گذشت حدود یک سده ترجمههای او بیشترین خواهان را برای خوانندگان ارمنی دارد. ترجمههای هوسپ میرزایان نماینده ارمنیان در مجلس شورای ملی نیز در در سده نوزدهم به جامعه معرفی شد. او کتابهایی از والتر اسکات، میخائیل لرمونتوف، مولیر و لرد بایرون را به ارمنی ترجمه کرد و از سال ۱۹۱۲م به ترجمه آثار برگزیده ادبیات ایران نیز پرداخت و آثاری از سعدی، حافظ، باباطاهر و رباعیات عمر خیام را به ارمنی برگرداند. از دیگر فعالان ادبی ارمنی آن دوران نیز میتوان به روبن آوانسیان (متولد ۱۹۱۶ میلادی تهران)، خالق آثار «بردارید بخورید» و «حکایتی دربارهٔ ناخلف»، آشوت اصلانیان (متولد ۱۸۹۷ میلادی تهران)، با کتابهای «اگر زندگی کند» و «شب مهربان است» و گالوست خانیان (متولد ۱۹۱۰ میلادی تهران)، نویسندهی «مجموعه اشعار با تمام وجود» و «کتاب سلام بر تو ای انسان» اشاره کرد. البته میرزا ملکم خان ناظمالدوله هم یکی از مردان ادبی مهم این سالها به شمار میآید. یقیشه چارنّتّس نیز شاعر مشهور در دورهی شوروی (زمانی که ارمنستان یکی از جمهوریهای این تحادیه بود) بود که قربانی تصفیههای استالینی شد و در چهل سالگی در بیمارستان زندان ایروان به طرز مشکوکی درگذشت (کشته شد). همزمان با موج نوگرایی در شعر و ادب ایران در سال ۱۹۳۵ اولین گروه ادبی ارمنی به نام نور ِاج (صفحه نو) نیز توسط عده ای از شعرا و نویسندگان ارمنی در تهران راهاندازی شد که یک جنگ ادبی به همان نام را منتشر میکردند. پایهگذاران محفل «نور اج» مارکار قارابگیان و هراند فالیان بودند که کمی بعد آرا درهوانسیان، آشوت اصلان، گیغام مگردیچیان، گالوست خاننتس، آرشاویر مگردیچ و بعدتر ر.بِن، زورایر میرزایانس، آرمن گِس، و بالاخره سونیا بالاسانیان نیز به آنها پیوستند. البته بنیانگذاران این گروه ادبی کوچکترین تمایلات مدرنیستی نداشتند، ولی با اضافه شدن اعضای جدید، نور اج در مدت کوتاهی به یک محفل ادبیات مدرنیستی مبدل شد و شاعرانی مثل آشوت اصلان، زورایر میرزایانس و دیگران سعی کردند با اتکا به تجربیات اروپاییها، ادبیات ارمنی ایران را متحول کنند. این گروه در این مسیر ارتباط نزدیکی هم با نویسندگان شناخته شدهی فارسی زبان معاصر همچون صادق هدایت، احمد شاملو، نادرپور، فروغ فرخزاد و دیگران برقرار کرد و علاوه بر چاپ آثار اعضای خود برای ترجمه و معرفی شاعران و نویسندگان غیرارمنی هم دورهی خود و همچنین آثار بزرگان ادبیات کلاسیک فارسی (سعدی، حافظ، خیام، صائب و ...) نیز برنامهریزی و فعالیت کرد. در این میان، زورایر میرزایان به واسطهی آشنایی و احاطهی کاملش به ادبیات ایران؛ تدوین تاریخ ادبیات ایران به زبان ارمنی را هم آغاز کرد ولی به دلیل مرگ زودهنگام؛ کتابش امکان چاپ و انتشار را نیافت. البته نویسندگان این گروه به ویژه آرا درهوانسیان، همزمان بهترین آثار نویسندگان ارمنی را هم به فارسی ترجمه میکردند. جُنگ نور اج همچنین به معرفی و ترجمه آثار شعرا و نویسندگان نام آور جهان معاصر، اعم از اروپایی و آمریکای شمالی و جنوبی نیز توجه نشان میداد و سعی داشت از این طریق نگرش و افق ادبی خوانندگان خود را وسیعتر کند.
طرد نور اجیها با اتهام چپگرایی و علاقمندی به ارمنستان گروه ادبی نور اج کمکم بنا بر فعالیتهایی مثل همکاری شعرا و نویسندگان آن با روزنامه ورازنونند به اتهام علاقمندی به ارمنستان شوروی با برچسب چپگرای از طرف عناصر راستگرا طرد شد. جالبتر آنکه در ارمنستان شوروی نیز با اتکا با این نظر که واقعگرایی اجتماعی تنها شیوهی هنر ادبی مقبول است، نشریه نور اج به اتهام مدرنیسم در ادبیات ممنوعه اعلام شد. در هر صورت گروه نور اج تا اواخر دهه هفتاد میلادی به موجودیت خود ادامه داد و در این مدت حدود بیست دفتر شعر و نثر و ترجمه منتشر کرد. جهش اساسی در ادبیات ارمنی به اوایل قرن نوزده برمیگردد. تا آن زمان زبان نوشتاری ارمنیها یک زبان کلیسایی (مثل زبان لاتین) بوده که خیلی هم برای مردم عامی مورد استفاده واقع نمیشد. خاچاطور آبوویان نقطه آغاز ادبیات نوین ارمنی خاچاطور آبوویان برای اولینبار رمانی مینویسند که به زبان محاوره نزدیک است و این رمان را نقطهی آغاز ادبیات نوین ارمنی مینامند. در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 هم نویسندههای ارمنی بیشتری به سبک نوشتاری نوین روی آورند. آثار این دوره بیشتر به زبانهای غیرارمنی ازجمله فارسی ترجمه شدهاند. حتی کتاب شعری از تومانیان به فارسی ترجمه شد که نادر نادرپور هم در چاپ و انتشار آن مشارکت داشت. در سال ۱۹۶۱ میلادی نیز «انجمن نویسندگان ایرانی ارمنی» در تهران تأسیس شد تا نویسندگان گروه نور اج در کنار گروه بزرگتری از نویسندگان در قالب یک تشکل دور هم جمع شوند. این انجمن اگرچه هنوز فعالیتهایی دارد ولی نتوانست به عنوان یک تشکل کارآمد ادبی معرفی شود و چاپ مجموعه نویسندگان معاصر ارمنی ایرانی ازجمله انتشار آثار ۴۲ نویسنده (که بیشتر هم شاعر بودند) بلافاصه بعد از اعلام موجودیت عمده اقدامات آنها را تشکیل میداد. جایگاه آزاد ماتیان، کارو دردریا، یوریک کریممسیحی، روبرت صافاریان، زویا پیرزاد و واهه آرمن آزاد ماتیان، کارو دردریا، یوریک کریممسیحی، روبرت صافاریان و زویا پیرزاد به همراه واهه آرمن و ... از شاعران و نویسندگان معاصر و امروزی ادبیات ارمنی هستند. البته در ادبیات ارمنی هم مثل زبان فارسی شعر جایگاه ویژهای دارد. یعنی چنانچه از جامعهی ارمنه بخواهیم دو ادیب مشهور را نام ببرند، هوانس تومانیان و یقیشه چارنّتّس را که هر دو شاعر هستند؛ در ردیفهای ابتدایی تمامی لیستها دیده میشوند و داستاننویسان و رماننویسان در ردههای بعدی قرار میگیرند. درواقع ارمنیها از دوران کودکی و در کتابهای درسی آموزشی و درسی خود تعداد زیادی شعر ازجمله شعرهای تومانیان را میخوانند. اصولا شعر کودک هم بخش قابل توجهی از ادبیات ارمنی به ویژه ادبیات کودک و نوجوان را تشکیل میدهد و البته هنوز هم نقش اصلی را در تربیت کودکان ارمنی بازی میکنند. انتشارات نائیری (که با سرمایهگذاری مرحوم ساموئل ساروخانیان راهاندازی شد) نیز حدود 70 سال است به عنوان تنها ناشر ارمنیزبان ایران در کنار انتشار فرهنگهای لغت، کتابهای مردمشناسی، هنری و تاریخی و حتی آثار کودک و نوجوان به زبان ارمنی و سابقهای 62 ساله در چاپ تقویم دیواریهای ویژهای که شامل روایتی از نیمقرن زندگی، فعالیت اجتماعی فرهنگی و تولیدات فکری ارمنیان ایران هستند، فعالیت دارد. ماموریت نماینده خلیفهگری ارمنیان در آلمان چه بود؟ نارک امیرخان (مدیر نشر نائیری) در گفتگویی به حضور 400 سالهی فعالیت چاپ و نشری ارامنه در ایران اشاره کرده و گفته: برجستهترین تاثیر و نقش ارمنیان در صنعت چاپ ایران به سال 1017 هجری شمسی برمیگردد. زمانی که پیشوا و اسقف اعظم خاچادور کساراتسی که خلیفه وقت ارمنیان مقیم در اصفهان بود، پس از حصول اطلاع از اختراع دستگاه چاپ ازسوی یوهانس گوتنبرگ، یکی از روحانیون را جهت اطلاع و تحقیق در مورد این دستگاه به آلمان مامور میکند. پس از بازگشت و وصول گزارش این روحانی، خلیفهگری ارمنیان با همکاری صنعتگران ارمنی شروع به تهیه و ساخت دستگاه و ملزومات چاپ میکنند و در نهایت موفق به ساخت نخستین دستگاه چاپ میشوند. آنها پس از حدود 1.5 سال تلاش موفق به چاپ نخستین کتاب در ایران، که ترجمه ارمنی زبور داوود بود، میشوند. این سرآغاز تاریخ صنعت چاپ در ایران و خاورمیانه بود و پس از آن و تا امروز تجار، روشنفکران و فرهنگدوستان ارمنی، به نوبه خود در واردات صنعت و تجربیات جهانی صنعت چاپ به ایران نقش خود را ایفا کردهاند. نظارت و بررسی کتابهای ارمنی در ایران مدیر انتشارات نائیری در پاسخ به این سوال که کتابهای ارمنی زبان چگونه تحت نظارتهای پیش از چاپ قرار میگیرد، گفته است: فصل مهم در روابط انتشارات نائیری و دوستان گرامی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بهخصوص اداره کل مجامع و تشکلها و اداره اقلیتهای دینی اطمینان است؛ بنابراین اینکه چه کسی کتاب را میخواند و تا چه حد مداقه میکند و امثال آن، در جایگاهی نه چندان مهم قرار میگیرد. مدیران میآیند و میروند. سلیقهها و رویکردهای شخصی مسئولان طی سالها همواره بهتر شده و رضایتبخش، امیدوارکننده، حتی دوستانه و برادرانه بوده است و جای تشکر دارد. شاکه پطروسیان (سردبیر و ویراستارانتشارات ناییری) نیز با اشاره به «سالنامه ناییری» که سه جلد آن به همت امیرخانیان چاپ شد و در آن مجموعه مقالات و ادبیات و فعالیتهای فرهنگی ارامنه در ایران و جهان در یک مجلد دراختیار خوانندگان قرار میگیرد، تاکید کرده: یکی از سیاستهای فرهنگی وزارت ارشاد که کمک شایانی به فروش و پخش آثار ما کرد، خرید سالنامهها و کتابهای دیگر توسط این نهاد و قرار دادن آنها در اختیار سازمانهای ذیربط ارمنی و ایرانی بود. این موضوع در جبران هزینه بالای کاغذ و چاپ بسیار موثر بود، اما متاسفانه این سیاست پس از مدتی، ادامه پیدا نکرد. خچومیان درباره محدودیت و خط قرمزهای احتمالی به خبرنگار ایلنا میگوید: دستکم تجریهی شخصی من موضوع حاد و دستوپاگیری را تداعی نمیکند. البته نویسنده و مترجم هم همیشه یاد میگیرد که فضای اجتماعی و فرهنگی جامعهی خود را درنظر بگیرد و کارهایی را انتخاب و خلق کند که ممنوعیت چاپ و انتشار نداشته باشند. او البته دربارهی نحوهی توزیع کتابهای دینی و مذهبی ویژهی ارامنه میگوید: کتابهای دینی و مذهبی ویژهی ارامنه بیشتر توسط شورای خلیفهگری ارامنه تهیه و تدوین شده و به عنوان کتب درسی در مدارس ویژهی آنها توزیع میشود، یا مثلا در اعیاد مذهبی مثل ژانویه یا عید پاک طبق رسومات کشیشی که برای تبرک به منازل میرود؛ کتاب و ادعیهی مذهبی را هم با خود میبرد و در قالب بستههای کوچک به صاحبخانه هدیه میدهد. کتابهای ارمنی در سراشیبی سقوط در شمارگان خچومیان برای توضیح دربارهی تیراژها و میزان فروش ادبیات ارمنی هم به یک گریز تاریخی استناد میکند و میگوید: واقعیت این است که در دوران شوری ادبیات ارامنه از سطح بالا و قابل قبولی برخوردار بود و میدیدیم که برای یک جمعیت حدود سهونیم میلیون نفری کتابها در تیراژهای 50هزار تا 70هزار جلدی منتشر میشد. رمانها و داستانهای مذکور عمدتا مضمامین و محتواهای خوبی هم داشتند و صد البته که مسائل تاریخی-اجتماعی مرتبط با ارمنیها تاثیر مشهودی در چگونگی روند این داستانها داشت و دارد. بیشتر آشنایی دیگر کشورها با ادبیات ارمنی از همان دوران ناشی میشود. البته در سالهای اخیر با توجه به گسترش فضای مجازی مشکل کاهش کتابخوانی و تیراژ کتاب در مورد ادبیات ارمنی هم صدق میکند و دیگر شاهد تیراژهای بالای کتاب نیستیم. این مترجم ارمنی ادامه میدهد: نمایشنامهای از ژیرار آنانیان تحت عنوات «منم، اومدم« در ارمنستان سه میلیون نفری تا 150هزار نسخه فروخت و در ایران هم با تیراژهای سههزارتایی به چاپ رسید (البته همین تیراژ هم با توجه به جمعیت 60 میلیونی ایران جای تاسف دارد) هرچند این سالها در ارمنستان هم تیراژ کتاب با افت محسوسی همراه بوده و به قول کارشناسان؛ ما در دنیای امروز با دو بحران اساسی روبرو هستیم: یکی بحران آب به دلیل مصرف بیش از اندازه و دیگری بحران کتاب به واسطهی عدم استفادهی به انداره. از سوی دیگر یوریک کریممسیحی ادبیات ارمنی در ایران را تنها به کتاب شعر و داستان محدود نمیداند و با اشاره به مجلات تخصصی ادبی که به زبان ارمنی منتشر میشوند به ایلنا میگوید: ارمنیهای ایران به جز شعر و داستان چندین مجلهی تخصصی ادبی-فرهنگی هم به زبان ارمنی با دو زبانه منتشر میکنند. دو هفتهنامهی «هویس» به معنی امید یکی از این نشریات است که به دو زبان ارمنی و فارسی زیر چاپ میرود. «پیمان» هم مجلهی دیگری است فقط به زبان ارمنی منتشر میشود و هچنین جریدهای به نام «هامسبل» که توسط انجمن ارامنه منتشر و در تیراژی مطلوب حتی به خارج از کشور هم ارسال میشد. روبرت صافاریان نیز میزان تیراژ و کتابهای شعر ارمنی را بیشتر از داستان و رمان عنوان میکند و یادآور میشود: اگر مقایسهای بین آثار ادبیات ارمنی داشته باشیم اصولا هم حجم کتابهای ادبی ارمنی در حوزهی شعر احتمالا بیشتر خواهد بود. البته در مورد تیراژها اگر کتابهای فارسی حال حاضر را هم بررسی کنیم کفهی ترازو به سنگینی سالهای گذشته نیست. به هرحال وضعیت ادبیات ارامنهی ایران در دهههای اخیر چندان تعریفی ندارد و با گشت زدن در شعر و داستانهای ارمنی مطالب چندان دندانگیری نصیب خواننده نمیشود که بخواهیم صحبت از مقایسه تیراژ یا نقد کنیم. البته همین عدم انتشار آثار قوی از نویسندگان و شاعران ارمنی ایرانی دلایل و فاکتورهای خود را دارد که باید مورد واکاوی واقع شود. عناصر غالب در ادبیات ارمنی نور و روشنایی در طیف گستردهی تمامی رنگها پای اصلی اشعار آشوت اصلان هستند. همچنین تقریبا عناصر طبیعت از قبیل اعضای خانواده و آدمهای زندگی شاعر در شعرها او حضوری اساسی دارند. در شعر زوریک میرزائیان اما رنگ و بوی تفکر میپیچد و شاعر در تلاش است میان نور و تاریکی، مرگ و زندگی یا سایه اضطراب آشتی ایجاد کند. گالوست خاننتس هم مستقیما انسان را خطاب قرار میدهد و نسبت به وضعیت فعلی او در جهان معاصر اعتراض میکند. آندرانیک خچومیان المانها و نمادهای نویسندگان ایرانی ارمنی با ارمنستانیها را تا حدود زیادی متفاوت میداند ولی همزمان تاکید میکند برخی سمبلها که به نوعی حکم موضوعات ملی-قومی را دارند (مثل کوه آرارات و ...) در کارهای هر دو گروه دیده میشود. آراز بارسقیان نویسندهی ارمنی-ایرانی دیگری است که نمادها و المانهای ادبیات ارمنی را همزمان مشابه و متفاوت میداند و به خبرنگار ما میگوید: یکسری نمادها و المانها هستند که میان تمام ارامنه مشترک هستند، اما برخی سمبلها نیز بسته به موقعیت منطقهای و جغرافیایی منحصر بهفرد بهشمار میآید. مثلا ارامنهی اصفهان با تبریز با تهران تعداد بالایی اشتراکات دارند اما تفاوتهایی هم میان آنها دیده میشود. یوریک کریممسیحی اما نظر دیگری دارد و اساسا تعریف جدیدی نسبت به مفهوم نماد و المان ارائه میدهد و تصریح میکند: من به عنوان نویسنده یک خاستگاه ارمنی دارم که با توجه به پیشینهی خانواده و مذهبی که در آن به دنیا آمده و رشد کردهام؛ شکل گرفته است. با توجه به همین مسائل در داستانی که مینویسم تجربههای شخصی دخیل هستند که یک غیرارمنی مسلمان نوع متفاوتی از آنها را در یاد دارد. مثلا اولین تجربهی من در پنج سالگی که برای اولین بار با پدربزرگم به کلیسا رفتم در مقایسه با یک کودک همسن مسلمان که به مسجد رفته است؛ ساختارهای متفاوتی دارد. درست است که این تفاوتها وجود دارد (چه میان ارمنیهای ایرانی و غیرایرانی و چه بین ارمنی و غیرارمنی) اما از نظر من ربطی به ماهیت ادبیات ندارند. همانطور که بچهای که در سیستان رشد میکند با همنوع خود در گیلان یا بوشهر متفاوت است در ادبیات هم این گوناگونی خودش را نشان میدهد اما این المانها تنها ناشی از تفاوت در نوع زندگی است و نه چیز دیگر. سایه نسلکشی ارامنه بر اثر مشهور زویا پیرزاد کریم مسیحی در عینحال، مهمترین حادثهی تاریخی-اجتماعی معاصر برای ارامنه که تقریبا تمامی عرصههای زندگی آنها دربرگرفته را «نسلکشی ارامنه» توسط دولت عثمانی میداند و به ایلنا میگوید: این واقعه که امسال صدمین سالگرد آن در ایران و چند کشور ارمنینشین گرامی داشته شد در بیشتر شئونات زندگی ارامنه رخنه کرده و از آن صحبت میشود. حالا اینکه آیا واقعهی نسلکشی در ادبیات ارمنیهای ایران هم نمود داشته یا نه جای خود دارد. اصولا ادبیات ارمنی-ایرانی چندان کارهای قوی را ندارد که بخواهیم از منظر نماد و المان هم مورد بازبینی و واکاوی قرارش بدهیم. البته حتی در رمان «من چراغها را خاموش میکنم» زویا پیرزاد هم سایهی این اتفاق بر داستان احساس میشود و نسلکشی ارامنه با حضوری هرچند نسبی و از گوشه دیده میشود. هرچند پیرزاد با دید انتقادی به این مسئله پرداخته و به نوعی این مسئله را در ذهن ارمنیها بزرگنمایی شده عنوان میکند که با انتقادهایی از سوی جامعهی ارامنه هم مواجه شد. دردهای ملت ما نشانی از کینه ندارد آرداشس تومانیان (سفیر جمهوری ارمنستان در ایران) نیز در شب نویسندگان ارمنی با اشاره به کتاب «پچپچه نامه» گفته است: واروژان وسکانیان در کتابش (رمان «پچپچهنامه») به دردهای ملت ما پرداخته است، نکتهای که میتوانیم در اهمیت این کتاب به آن اشاره کنیم این است که در این کتاب هیچ نشانی از کینه وجود ندارد و کتاب در کل مرثیهایست بر حوادثی که بر ملت ارمنستان گذشته است. در کتاب یکی از شخصیتهای داستان توصیفی که از وضعیت دارد این است که «سرنوشت ملتها را شاعران میسازند» و خود من هم بر این عقیده هستم. چرا ارمنیها مهاجرت میکنند؟ روبرت صافاریان در نوشتهای که روی وبلاگش منتشر کرده، «رفتن یا ماندن» را از زمان آشنایی ما با غرب و رفت و آمدهای ایرانیها به دیگر کشورها و با فراهم شدن شرایط اقامت در فرنگ مسئلهی روشنفکر و هنرمند ایرانی دانسته و در تحلیل جامعی به شرایط هنرمند ارمنی ایران بعد از خروج از کشور پرداخته است. جامعه روشنفکری نسبت به اقلیتها و قومیتها کور است از دید صافاریان جامعه روشنفکری ما اصولاً نسبت به مسأله اقلیتها و قومیتها کور است و تنها بزرگوارانه با بیان اینکه «همهمان ایرانی هستیم» از نزدیک شدن به ویژگیهای گروههای متنوع قومی و دینی و … پرهیز میکند. حالا با تمام دلایل و فاکتورهایی که میتوان دربارهی مهاجرت هنرمند، نویسندهی ایرانی بهویژه ارمنی-ایرانی نام برد باید دید ادبیات مهاجرت برای ارمنی زبانها چه آثاری را به همراه داشته و دغدغه یک نویسنده مهاجر ارمنی چیست؟ خاچومیان برای پاسخ به سوالی درمورد ادبیات مهاجرت نویسندگان ارمنی از تشکیلاتی به نام «هایاس» مثال میآورد و متذکر میشود: تشکیلات یهودی به نام «هایاس» چند سالی میشود که تلاش دارد با وعدههای مالی گزاف تعداد بیشتری از ارمنیهای ایران را راهی آمریکا کند (تعداد محدودی از این افراد اقلیت نیز به ارمنستان میروند)، بر همین اساس شاهد شکلگیری نوع جدیدی از ادبیات در زبان ارمنی هستیم بهنام «ادبیات مهاجرت». اصولا از سال 1946 و بعد از پایان جنگ جهانی دوم که راه حضور بیشتر ارامنه در جهان باز شد و افراد بیشتری از این قوم به کشورهای دیگر (مثل آمریکا و اروپا) مهاجرت کردند؛ شاهد ظهور و بروز نویسندگان ارمنی مهاجر هم بودیم. این آثار عمدتا به سمت خاطرهنگاری و حتی تلفیق با جامعهی جدید کشیده شدهاند. به عنوان مثال کتاب «اندوه بیپایان مردم غمزده» از آپیک آواکیان که سال گذشته توسط نشر نگاه در ایران منتشر شد؛ خاطرات نویسندهی ارمنی-ایرانی از جنوب ایران و خلبانهای ایرانی را هم در خود جای داده است. روبرت صافاریان نیز با اذعان به این مسئله که ارمنیها به شدت در حال مهاجرت از ایران هستند و این موضوع باید توسط مطبوعات و رسانهها مطرح شده و دلایل آن را واکاوی کنند، در قالب یک آمار کلی میگوید: براساس آمارها بعد از انقلاب به این طرف تعداد ارمنه در ایران به 20درصد کاهش یافته (از این تعداد هم بخش قابل توجهی در تدارک برنامهریزی برای مهاجرت هستند) و این یعنی 80درصد از ارمنهی ایران کشور را ترک کردهاند. جامعه هم چندان اطلاعی از این موضوع ندارد چون کسی چیزی نمینویسد و حتی خود ارمنیها هم در شعر و داستانهایشان کمتر به آن پرداختهاند. هرچند نوع دیگری از ادبیات ارمنی-فارسی که در خارج از کشور شکل گرفته هم چندان حضور قدرتمندی ندارد که بتواند در برابر چنین اتفاقاتی نظرات را به خود جلب کند یا دستکم برای مترجمان کشش ترجمه را باعث شود. درحالیکه این رفتنها بسیار از نظر اجتماعی مهم و تاثیرگذار هستند چون نشان میدهد جامعهی ارمنی آیندهی خود را در جایی دیگر میجوید. چرا نویسندگان و شاعران ارمنی-ایرانی خیلی مشهور نیستند به نظر میرسد که نویسندگان ارمنی-ایرانی عمدتا به زبان ارمنی مینویسند و نوشتن آنها به زبان فارسی را به ندرت شاهد هستیم. درواقع با اینکه در ایران انجمن نویسندگان ارمنی-ایرانی داریم اما بیشتر داستانها و شعرهای ارمنی را آثار نویسندگان خود ارمنستان تشکیل میهد، آنهم نویسندگان و شاعرانی از ارمنستان غربی (یعنی آن قسمتی از سرزمین ارمنیها که از ترکهای عثمانی استقلال یافته است.) خچومیان ضمن اشاره به اینکه در ایران نویسندههای ارمنی معمولا به فارسی نمینویسند و افراد معدودی (مثل یوریک کریممسیحی، آراز بارسقیان و ...) هستند که داستانهایشان را به زبان فارسی به رشتهی تحریر درمیآورند، میگوید: فرض کنید فیلمی توسط یک هنرمند ارمنی- ایرانی ساخته میشود، این فیلم به زبان فارسی است. یا مثلا لوریس چکناواریان یک قطعهی موسیقی را خلق و رهبری میکند، این موسیقی هم محدودیت زبانی ندارد و به نوعی به کل جامعهی ایرانی مربوط و متعلق است. هنرهایی مثل سینما، موسیقی یا تئاتر که توسط یک ارمنی پیاده و اجرا میشود تنها متعلق به ارمنیزبانها و قابل فهم برای آنها نیست و به سبب فارسی بودن برد عمومی بیشتری دارد. او با تاکید بر درونیتر بودن ادبیات (چه شعر و چه داستان) و تاثر مستقیم نقش زبان بر جذب مخاطب ادامه میدهد: مگر در ایران چند نفر به زبان ارمنی آشنایی دارند که داستانی به زبان ارمنی برای همه معرفی شود؟ این مسئله حتی در مورد فیلمنامه کمتر مشکلساز میشود چراکه فیلمنامهنویس ارمنی نهایتا فیلمنامهای به زبان فارسی را برای اجرا میفرستد و از اول هم میداند که برای سینمای ایران مینویسد. مهجور بودن نویسندگان و شاعران ارمنی نسبت به هنرمندان ارمنی دیگر عرصهها بیشتر ناشی از همین بیشاز حد فرمی و به زبان وابسته بودن ادبیات است. همین حد شناس بودن نویسندگان ارمنی هم ناشی از فارسی نوشتن آنهاست در غیر این صورت چنانچه به زبان ارمنی کتاب منتشر میکردند بیش از بیش مهجور میماندند و تنها میان خود ارمنیهای ایران شناخته شده بودند. بالاخره زبان ارمنی در ایران یک زبان اقلیت است. ترجمه و بازگرداندن آثار ارمنی به فارسی هم چندان رونقی ندارد و با اینکه کشور ارمنستان کشوری همسایه و دوست است کمتر داستان و شعر ترجمه شدهای از آنها به ایران میآید. این مترجم البته معتقد است که ما بیشتر با شعر و شاعر ارمنی شناختهشده و درخشان روبرو هستیم تا داستان و داستاننویس ارمنی. بارسقیان هم مانع موجود بر سر راه شناخته شدن نویسندهی ارمنی را تفاوت در زبان میداند و بیان میکند: نویسندهی ارمنی-ایرانی باید به زبان فارسی بنویسد. اگر شعر و داستان ارمنی غیر از این عمل کند حتی با نگارش یک رمان 30 جلدی هم خوانده و شنیده نمیشود چون ارتباطش با مخاطب قطع است. هنرهایی مثل سینما، موسیقی و تئاتر با ادبیات تفاوتهای اساسی دارند. در هر صورت ادبیات رسمی ایران به زبان فارسی نگارش میشود و داستان نویسندهی ارمنی به زبان مادریاش چندان مخاطب پیدا نمیکند. به همین دلیل هم ادبیات قوی فارسی- ارمنی نداشتهایم و به نظر میرسد نیازی هم در این باره احساس نکردهایم. یوریک کریممسیحی ولی با یادآوری استقبال مخاطبان از داستانهای زویا پیرزاد نویسندگان ارمنی-ایرانی را چندان هم مهجور واقعشده نمیداند و میگوید: پرفروشترین رمان فارسی حال حاضر را یک ارمنی (زویا پیرزاد) نوشته، بنابراین اینگونه هم نیست که ادبیات ارمنیهای ایران به اندازهی موسیقی و سینمای آنها برای عموم جا افتاده نیست. مسئله این است که اگر نویسندهای در ایران به زبان ارمنی مینویسد اصلا انتظار نداریم که همهی فارسیزبانها او را بشناسند. زبان موسیقی، سینما و تئاتر نیازی به ترجمه ندارد، ولی ادبیات با زبان گفتاری و نوشتاری سر و کار دارد و یک داستان یا شعر حتما باید به زبان قابل فهم عموم مردم ترجمه شود تا برای آنها قابل استفاده و خوانش باشد. این نویسنده اضافه میکند: به عنوان مثال ما دو نویسندهی ارمنی بزرگ داریم که چندان در ایران شناخته شده نیستند، چون ترجمهای از کارهای آنها در دسترس نبوده است. البته برخی هم سعی در ترجمهی متون ارمنی به فارسی داشتند اما ترجمههایشان عموم داستانها را به یک سبک خاص تبدیل میکرد و برای خواننده جذابیتی نداشت. اصولا تفاوت ادبیات با هنرهایی که مستقیما با کلمات سروکار ندارند همین است. ترجمهی خوب در انتقال رنگ و بوی ادبیات یک فرهنگ و زبان نقش اساسی را بازی میکند. البته او شناخت ایرانیها از شعر ارمنی را بسیار محدود ارزیابی میکند و میگوید: حضور جدی شعر ارمنی در ایران را کلا منتفی میدانم. ادبیات داستانی به صورت شکسته-بسته هم که شده ترجمه یا نگارش شده و اصولا قابل ترجمه هم هست. ولی شعر ارمنی حتی سبک کلاسیک آن که توسط احمد شاملو به فارسی برگردانده شد هم اصلا به چشم نیامد. کارهای دیگر شعرای ارمنی هم آنقدر ناقص ترجمه شدهاند که کسی آنها را نخوانده و اگر از یک ایرانی غیرارمنی بخواهیم نام دو شاعر ارمنی شاخص را عنوان کند فکر نمیکنم چیزی در ذهنش باشد. میتوان گفت ادبیات ارمنی در ایران چندان مورد شناسایی کتابخوانها قرار نمیگیرد. آیا ارمنیها دوست دارند فارسی بنویسند؟ با اینحال از دید یوریک کریم مسیحی نیز داستاننویسی فارسی و ارمنی تفاوتهایی با هم دارند. بر همین اساس او ضمن متفاوت شمردن نحوهی نگارش و فرم نوشتاری یک ارمنی که به فارسی مینویسد نسبت به نویسندهای فارس زبان و غیرارمنی میگوید: روبرت صافاریان داستانی را به فارسی نوشته بود که از دید من بیشتر به یک اثر ترجمه شده شباهت داشت تا یک داستان مستقیم از زبان اصلی، یعنی لهجهی ارمنی کاملا در درونمایهی کار احساس میشد. ما یک زبان برای نگارش داریم، یک زبان برای فکر کردن؛ نمیشود داستان را در زبان ارمنی تصور و پیریزی کرد ولی به زبان فارسی نوشت. در این صورت درست است داستان به زبان فارسی نوشته شده اما کیفیت بالا و قابل قبولی ندارد. البته من خودم هم تا به حال داستان به زبان ارمنی ننوشتهام، اما چندتایی از کارهایم در نشریات ارمنی ایران ترجمه شده است. روبرت صافاریان هم وابستگی مستقیم ادبیات به زبان را دلیل نبود چهرههای مشهور و معروف ارمنی در حوزهی شعر و داستان عنوان و بیان میکند: در ادبیات ارمنی به آن صورت چهرههای معروف و مشهور نداشتهایم. دلیل مهم و اصلی این مسئله این است که ادبیات مستقیما به زبان وابسته است. برای هر نویسندهی ارمنی-ایرانی، زبان فارسی زبان دوم بوده که دلایل اجتماعی آن را آموخته است. حالا وقتی پای خلق ادبی در میان باشد اهمیت زبان دوم بودن چندبرابر میشود. نویسندههای ارمنی-ایرانی بیشتر به زبان ارمنی نوشتهاند و تازه چند نسل است که با کارهای زویا پیرزاد و یوریک کریممسیحی، ارمنیها داستانهایشان را زبان فارسی خلق میکنند. درواقع نسل پیرزاد و کریممسیحی اولین نسل از نویسندگان ارمنی است که داستانهایی به فارسی نوشتهاند. قبل از این فقط در شعر کاراپت دِردِریان با نام هنری«کارو» را داشتیم که به فارسی شعر سروده است و شعرهایش مورد استقبال هم واقع شدهاند. به جز این افرادی که حکم نسل اول نویسندگان ارمنی فارسینویس را دارند مابقی آثار ادبی به زبان ارمنی بوده و طبعتا غیرارمنیها آشنایی چندانی با آنها ندارند. او ادامه میدهد: در مورد ایرانیان ارمنی شاید مهمترین مسئلهای که بتوان عنوان کرد تفاوت زبان باشد. اصولا تمامی افرادی که به نوعی دوزبانه هستند متاسفانه نه به زبان فارسی اشراف کافی و وافی را پیدا میکنند و نه به دلیل تمرکز بر نوشتار به زبان خود (مثلا ارمنی) توانایی نگارش اعلایی به دست میآورند. البته در سالهای اخیر بحث نوشتاری در خصوص ارامنه کمی تکان خورده اما به هر حال پیششرط موفقیت آثار ادبی دارا بودن دانش بالای زبانی است.
۱۳۹۵/۰۵/۳۰ ۰۹:۲۳:۲۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]
صفحات پیشنهادی
بازیگر هلندی به ایران مهاجرت کرد!
۱۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۱ ۰۶دیدار جمعی از شاعران، ادیبان و نویسندگان کشور با هاشمی رفسنجانی (عکس)
دیدار جمعی از شاعران ادیبان و نویسندگان کشور با هاشمی رفسنجانی عکس تاریخ انتشار ۱۹ ۱۰ - ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - 17 August 2016مدیرعامل ایرانایر در گفتوگو با فارس خبر داد دلایل اختلافحساب در محاسبه بدهی ایرلاینها/ تهاتر دیون پروازه
مدیرعامل ایرانایر در گفتوگو با فارس خبر داددلایل اختلافحساب در محاسبه بدهی ایرلاینها تهاتر دیون پروازهای تکلیفی دولت با بدهی ایرلاینها بابت سوخت مدیرعامل ایرانایر گفت در قالب مصوبهای مقرر شد دولت بخشی از هزینه پروازهایی که ایرانایر و بقیه ایرلاینها به مناطق محروم ادلایل جذابیت بازار ایران برای خارجی ها
خبرگزاری مهر یکی از چالش های فعلی بازار کار ایران اشتغال میلیونی اتباع بیگانه در مشاغل مختلف است که این رویه با وجود بحرانی بودن اشتغال جوانان همچنان ادامه دارد هرچند اتباع بیگانه شاغل در بازار کار ایران اغلب در مشاغل ساده وارد شده اند اما رفته رفته به استادکارانی ماهر و متخصصدلایل اصلی آتشسوزی منابع طبیعی در ایران/ شناسایی کانونهای بحرانی
رئیس سازمان جنگلها و مراتع مطرح کرد دلایل اصلی آتشسوزی منابع طبیعی در ایران شناسایی کانونهای بحرانی رئیس سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری به تشریح دلایل اصلی آتشسوزی منابع طبیعی در ایران پرداخت به گزارش ایلنا خداکرم جلالی در حاشیه حضور در عملیات اطفای حریق جنگلهایگردهمایی شاعران اقوام ایرانی برگزار شد/گویشهای محلی رنگ رضوی گرفت
در شیراز گردهمایی شاعران اقوام ایرانی برگزار شد گویشهای محلی رنگ رضوی گرفت شناسهٔ خبر 3736881 - سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰ ۵۴ استانها > فارس jwplayer display inline-block; شیراز- آیین پایانی و معرفی برگزیدگان جشنواره شعر رضوی اقوام ایرانی در تالار حافظ اداره کل فرهنگ وچهره های موسیقی ایران که مهاجرت کردند
وبسایت موسیقی ما - بهمن بابازاده مهاجرت در حوزه موسیقی ایران پرونده غمانگیزی است در این پرونده گاهی پیش میآمد که دست از تایپ بردارم و سراغ ترانهها و قطعات چهرههایی بروم که در این گزارش به آنها پرداخته شده و آثار قبل و بعد از مهاجرتشان را مقایسه کنم این مقایسه حسدلایل سقوط آزاد مصرف گازوئیل ایران
خبرگزاری مهر وزیر نفت با تشریح دلایل سقوط آزاد مصرف گازوئیل در کشور جزئیات طرح جدید مقابله با قاچاق سوخت و به ویژه گازوئیل را تشریح کرد بیژن زنگنه با اشاره به کاهش روزانه ۲۰ میلیون لیتری در مصرف گازوئیل کشور گفت مهمترین دلیل کاهش و صرفه جویی روزانه ۲۰ میلیون لیتری در مصرف گازمهاجرت ایرانی ها به دلیل کمبود مسکن
روزنامه شرق به نقل از حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا نوشت مسکن یکی از دلایل اصلی بسیاری از گروهها بهویژه گروههای جوان برای مهاجرت و خروج از کشور است راغفرگفت سهم مسکن در هزینه خانوارها در شهر تهران ٥٠ درصد مخارج خانوار است و بهطور طبیعي نقش تعیینکنندهای در هزینههدلایل تک نرخی شدن بنزین و حذف کارت سوخت - اقتصاد ایران آنلاین
یک عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی تک نرخی شدن بنزین را به دلیل جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی عنوان کرد و گفت که در این شرایط استفاده یا عدم استفاده از کارت سوخت تفاوتی ایجاد نمی کند سید مهدی فرشادان در گفت و گو با ایسنا با اشاره به مصوبه کمیسیون برنامه و بودجه-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها