واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > آسیبها - مریم صیامینمین
قابلیتش را دارند، یعنی میتوانند، میپرسید قابلیت چه چیز را؟ میگویم برایتان، قابلیت به هرز بردن، قابلیت خراب کردن، قابلیت .... اینها که در دنیای واقعی، در خانه، مدرسه، دانشگاه، اداره، شرکت، مهمانی، تاکسی، اتوبوس و .... همه چیز را به هجو میکشند و برای هیچ هنجاری ارزش قائل نمیشوند، اینها که به راحتی حرمتها را نادیده میگیرند و هر چه بر ذهن بیمارشان میرسد، بر زبان جاری میکنند، قابلیت تخریب هر چیزی را دارند، وقتی کسی برای حرفی که میزند، متنی که مینویسد، کامنتی که میدهد، رفتاری که از خود نشان میدهد و عملی که انجام میدهد، فکر نکرده باشد یا فکر کرده باشد ولی دانش و اندیشهاش به اهمیت موضوع نرسیده باشد، این میشود که هر روز در هر جایی از این کشور شاهد تهمت، افترا، دروغ، سخنچینی و شایعهپردازی هستیم و رفته رفته در این گونه موارد به مدارج بالاتری میرسیم، از حد خانه و خانواده و همسایه و فامیل، پا به عرصههایی بزرگتر نهاده و در سطح بینالمللی فعالیت میکنیم.
این آدمها که چاک دهانشان همیشه باز و کرکره مغزشان همیشه بسته است، دارند همه چیز را ویران میکنند، همه حرمتها را زیر پا میگذارند و چون به ظاهر دور از چشم دیگران، پشت اکانتهای جعلی پنهان شده اند، فکر میکنند که نتیجه اعمالشان خیلی هم بد نیست، در حالی که ترویج کوچکترین ناهنجاریهای رفتاری و پنهانیترین شیطنتهای اخلاقی، به مرور زمان دامان همینهایی که پشت عکسهای گل و منظره و متن و شعر و ... پنهان شدهاند را هم خواهد گرفت. رواج دروغ گویی، رواج چاپلوسی، رواج تهمت و رواج کلاه گذاشتن سر دیگران و پاشوش دوختن برای بقیه، عاقبت روزی کلاهی گشاد و پاپوشی تنگ خواهد بود برای همین هایی که امروز پس پرده ها، پشت لپتاپها، آی پدها و موبایلهایشان سنگر گرفتهاند.
همان طورکه فرهنگ مثبت با اشاعه و ترویج و تکرار، به امری عادی و رفتاری بایسته تبدیل میشود، فرهنگ منفی نیز بر اساس تکرار و تداوم به امری شایسته مبدل ميشود. امروز که از یک سو، به مدد دیده نشدن و تریبون داشتن درصدد تخریب دیگران و از سوی دیگر و برای برخی دیگر به دنبال شوآف و بزرگ نمایی و گنده گویی هستیم، آنچه مهجور میماند ادب و احترام و شان و منزلت از این سو، و حقیقت و واقعیت و ماهیت انسانها از سوی دیگر است.
رفته رفته داریم به سمت پوشالی شدن و طبل شدن میرویم و همچون مترسکانی بی جانیم که تنها از دور به نظر صاحب وجود و هستی مینماییم و همچون طبل صدایی مهیب داریم و از درون ....
میان تعاریف جامعه شناسی، تاخر فرهنگی به معنای وجود ابزار و لوازم فرهنگ پیش از آشنایی با حسن و عیب آن برای جامعه است و ما شدیدا به این درد مبتلاییم و متاسفانه متولیان فرهنگی که بیشترین فرصتها و امکانات را به لحاظ سهولت و سرعت و فراگیری در دست دارند، بیشترین ضربهها را به بدنه این جامعه سردرگم و حیران میزنند.
برگزاری مسابقات بی هدف و هجو، قرار دادن جایزههای خیالی، جوایزی که در خوشبینانه ترین حالت پنجاه درصد آن تنها روی برگهها و در روز اعلان جوایز دیده و شنیده میشود و هرگز به شخص حقیقی تعلق نمیگیرد. تشویق جامعه به سمت مصرف گرایی و سوق دادن آرزوهای جمعی به سمت مادیات از طریق نشان دادن گلولههایی از پول که همچون گلوله برف، در مسیر حرکت بزرگ و بزرگتر میشود و .... از یک سو، مغایرت صد در صدی تبلیغات با زندگی اکثریت قریب به اتفاق جامعه و از سوی دیگر نمایش آدمهایی با منش، کنش و پوششهایی مغایر با اکثریت جامعه، از افراد جامعه، از آمال و آرزوها و از شیوه زندگی آنها، شتر گاو پلنگی ساخته است در نوع خود بی نظیر.
منشا همه بی اخلاقیها، همه خشونتهای گفتاری و رفتاری، خیانتهای ریز و درشت خانوادگی و جنایتهای پیدا و پنهان، در عدم تطابق نیازهای جامعه با برنامههای آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادیست. حاصل این عدم تطابق، تولید افرادی با درصدهای متنوع و گوناگون از بیماریهای شخصیتی و روحیست، همانهایی که قابلیت هر تخریبی را دارند.
برخلاف انتظار از گسترش ارتباطات و دسترسی همگانی به ابزارآموزشی و اطلاعاتی، به دلیل نداشتن برنامهریزی منسجم و عدم آگاهی از نیازهای جامعه و همچنین عدم شناخت قابلیتهای فردی و اجتماعی افراد در سنین مختلف و تداخل سنی در استفاده از امکانات موجود، معجونی به عمل آمده که باعث مسمومیت و تهوع اجتماعی شده و هر روز در اشکال مختلف قربانی میگیرد و به بدنه فرهنگ و اخلاق اجتماع ضرباتی مهلک و جبرانناپذیر وارد میکند.
استفاده دختران و پسران دبستانی از وسایل ارتباطی، امکان مشارکت آنها در شبکه های مختلف مجازی بدون اعمال محدودیت و کنترل اصولی، شکسته شدن حریم خانواده ها و مطرح شدن مسائل مربوط و نامربوط در جمع و حضور کودکان، تماشای فیلمهای مختلف بدون رعایت درک درست نوجوانان، کوتاهی و بازماندن اولیا از دانش روز و عدم همگامی خانواده در فراگیری مسائل روز و استفاده درست از تکنولوژی و بی توجهی و ناآشنایی به حال و هوای نوجوانان و جوانان، از این قشر، نسلی پیشرو، رهبر، حرمت شکن و خودرای و از اولیا، افرادی منفعل، خسته، افسرده و یا در ژانری دیگر پرخاشگر، زورگو و غیرمنطقی ساخته است.
در این میان اگر به وجود خانواده هایی دانا و توانا که راه ارتباطات صحیح اولیا با فرزندان جوان و نوجوانشانشان را شناخته و جدی گرفته اند، اذغان نکنیم، بی انصافی کرده ایم، خانوادههایی که با حفظ ارکان خانواده و شناخت نیازهای فرزندانشان، همراه و همگام در راه رشد آنها و بقای زندگی خانوادگی قدم برداشته و با وجود تمامی مسائل و مصائب دست از تلاش برنداشته اند و یا فرزندانی که با حفظ حرمتها و رعایت اصول آداب اجتماعی، توانستهاند با لذت بردن از جوانی و بهره برداری درست از این برهه حساس و خوب زندگی خود، اوقات خوبی داشته باشند.
جان مطلب این که، اگر امروز کسی پشت پروفایلی فیک و تقلبی شیر میشود و بدون در نظر گرفتن عواقب، آنچه مینویسد و به اشتراک میگذارد، میتازد و میدرد و خراب میکند، ماحصل برنامهریزیها و سازماندهیها و آموزش و تربیت غلط خانواده و اجتماع است و اجتماع متشکل از خانواده، مدرسه، دانشگاه، محیط کار، برنامهریزان دولتی و .... است. جا دارد با نگاهی عمیقتر و از سر صبر، پیش از آن که دیرتر بشود راه چارهای بیندیشیم.
به بیان دیگر، همان درو کنی که دیروز کشته ای. برای فردای این سرزمین، محصول بهتری بکاریم!
47234
جمعه 29 مرداد 1395 - 00:20:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]