واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پیروزیهای المپیک را به نام چه کسی مینویسیم؟
حدادی آشکارا و به هزار دلیل خودزنی کرد، اما همین امروز هم اگر قرار باشد برای شکست او دنبال مقصر بگردیم، احتمالا نام خودش را پایینتر از رئیسفدراسیون و کمیته ملی المپیک و فدراسیون و چه بسا رئیسجمهور مینویسیم.
با آغاز موفقیت در کاروان ایران بازهم قضاوتها نسبت به مدیریت ورزش تغییری نخواهد کرد .
به گزارش "ورزش سه"، قضاوت بیشتر ما مثل همیشه است. پیروزیها را به حساب ورزشکار و مربی مینویسم و شکست را به نام مدیران میزنیم.
1- احسان حدادی، از المپیک 2012 لندن به این طرف، مختصاتی بزرگتر از یک ورزشکار معمولی پیدا کرد، آنقدر بزرگ که دیگر در چارچوب هیچ یک از برنامهریزیهای فدراسیون دوومیدانی قرار نمیگرفت. خودش بود و خودش. هر گاه دلش میخواست تمرین میکرد و دلش اگر نمیخواست نه تمرین میکرد نه مسابقه میداد. با این وجود اما او همچنان قهرمان ستایش شده ما بود. همچنان اگر لازم بود در هر جدلی، منطق نیمبند او را به استدلالهای فدراسیون و کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش ترجیح میدادیم. نتیجه چی شد؟
حدادی آشکارا و به هزار دلیل خودزنی کرد، اما همین امروز هم اگر قرار باشد برای شکست او دنبال مقصر بگردیم، احتمالا نام خودش را پایینتر از رئیسفدراسیون و کمیته ملی المپیک و فدراسیون و چه بسا رئیسجمهور مینویسیم.
2- تا پیش از بازگشت علی مرادی، از فدراسیون وزنهبرداری، جز حسین رضازاده و چند قهرمان عاصی و مصدوم و محروم چیزی باقی نمانده بود. وزارت ورزش و جوانان در دولت حسن روحانی، پایاش را توی یک کفش کرد که رضازاده باید بین شورای شهر و ریاست فدراسیون یکی را انتخاب کند، احتمالا با علم به اینکه انتخابش فدراسیون نخواهد بود. رضازاده که رفت، وزنهبرداری جان دوباره گرفت. بهداد و کیانوش و ...که کارشان به قهر و اعتصاب کشیده بود، لبخند زدند. سهراب مرادی که خدا میداند چرا و چگونه محروم شده بود، برگشت و طلای المپیک گرفت.
3- در تیراندازی دو دختر ایرانی نابورانه به فینال المپیک میرسند، در شمشیربازی، فاصله قهرمان ما با فینال یک امتیاز میشود، فقط به اندازه یک ثانیه غفلت. دونده 100 متر ایران برای اولین بار در تاریخ از مرحله مقدماتی صعود میکند و به نیمهنهایی میرسد، والیبال در اولین تجربه المپیکیاش سزاوارانه به مرحله یک چهارم نهایی میرود... اما در قضاوتهای ما هیچ کدام از این موفقیتها ربطی به مدیران ورزش ندارد. ما قضاوتهایمان را قبل از المپیک و قبل از هر مسابقهای کردهایم؛ موفقیتی اگر باشد مال ورزشکار است و اگر نباشد مدیران باید جوابگو باشند.
4- سالهاست با همین معیارهای دوگانه به هر اتفاقی نگاه میکنیم. علی دایی اگر به جایی برسد، تلاش خودش بوده و اشتباهی اگر بکند، مدیران مواظبش نبودهاند و مهرهسوزی کردهاند. بدبینی ذاتی ما نسبت به مدیران حکایت امروز و دیروز نیست. گودرزی و سجادی و مرادی که سهل است، صفاییفراهانی را هم وقتی رئیسفدراسیون بود، با همین بدبینی ذاتی قضاوت میکردیم. آرشیوها شهادت میدهند که بر سر او که امروز بهترین مدیر تاریخ فوتبال مملکتش مینامیم، چه آوردیم. فقط به یک دلیل ساده، به خاطر یک پیشداوری، یک بدبینی که در وجود بیشترمان نهادینه شده و بهمان میگوید هیچ مدیر خوبی وجود ندارد!
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۳ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - 14 August 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]