واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: اگر حضرت موسى(ع) طلاهایى را که در ساختن گوساله به کار رفته بود، باقى مىگذاشت یا در میان مردم تقسیم مىکرد، باز ممکن بود روزى افراد جاهل و نادان با نظر قداست به آن نگاه کنند و خاطره گوسالهپرستى از نو در آنها زنده شود.
به گزارش تراز ، قوم بنیاسرائیل از شرّ فرعون نجات پیدا کرده بود و به سلامت از رود نیل عبور کرد. حضرت موسی(ع) -که برای تشکیل حکومت و اداره جامعه، نیاز به قانون الهی داشت به کوه طور رفته بود تا طبق وعده پروردگار، «تورات» را دریافت کند. او برادرش هارون (ع) را به عنوان جانشین خود در میان بنیاسرائیل تعیین کرد تا در همین مدت کوتاه هم این جماعت، بدون سرپرست نباشند اما غیبت چهل روزه حضرت موسی (ع) کافی بود تا فتنهای عظیم و گمراهکننده در میان قوم ایشان پدید بیاید.
شخصی به نام «موسی بن ظفر» که بعداً به نام «سامری» معروف شد، تحتتأثیر القائات نفسانی در نقش عامل فتنه ظاهر شد و مردم را گمراه کرد. طبق شواهد تاریخی، او با مقدار زیادی از طلا، گوسالهای ساخت که با ترفندی شیطانی، صدایی از آن بلند میشد که برای مردم جاهل بنیاسرائیل، گمراهکننده شد و آن را خدای خود پنداشتند!
طلاهای فراونی که درساخت گوساله سامری بکار رفته بود آن را به جسمی پرقیمت و پر زرق و برق تبدیل کرده بود که نقش مضاعفی داشت برای آن مردم دنیاپرست تا راه هدایت را فراموش کنند. اما برای مقابله با این فتنهی بزرگ و بیدارکردن مردم گمراه، حضرت موسی (ع) گوساله را سوزاند، آن را خُرد و تکهتکه کرد و ذرات آن را به دریا ریخت.
حالا آیا واقعا راهی نبود تا آن همه طلا را از بین نبرند؟ آیا به این کار، اسراف گفته نمیشود؟ پاسخ این است که «گاهى براى یک هدف عالى و مهمتر مانند کوبیدن فکر بتپرستى، لازم مىشود که با بتى این چنین معامله شود؛ مبادا ماده فساد در میان مردم بماند و باز هم براى بعضى وسوسه انگیز باشد.
به عبارت روشنتر اگر موسى (ع) طلاهایى که در ساختن گوساله به کار رفته بود، باقى مىگذاشت و یا فىالمثل در میان مردم تقسیم مىکرد، باز ممکن بود روزى افراد جاهل و نادان به نظر قداست به آن نگاه کنند و خاطره گوسالهپرستى از نو در آنها زنده شود، در اینجا مىبایست این ماده گرانقیمت را فداى حفظ اعتقاد مردم نمود و راهى جز این نبود، و به این ترتیب موسى با روش فوقالعاده قاطعى که هم نسبت به سامرى و هم نسبت به گوسالهاش در پیش گرفت توانست غائله گوسالهپرستى را برچیند و آثار روانى آن را از مغزها جارو کند... او با برخورد قاطعى که با گوسالهپرستان داشت چنان در مغزهاى بنىاسرائیل نفوذ کرد که هرگز در آینده به دنبال چنین خطوط انحرافى نروند.»
حکایت اجناس قاچاقی که در جامعه ما متأسفانه به وفور یافت میشود حکایت همان گوساله سامری است که نوک پیکان تخریبش، متوجه اقتصاد داخلی و تولید ملی ما است. اینکه گفته میشود جنس قاچاق را باید آتش زد تا ضربهای به اقتصاد ملی نزند نباید عدهای را وارد این شبهه کند که «حالا چرا آتش؟! لااقل از این همه جنس، استفاده کنیم.»
پاسخ این سؤال، همان پاسخی است که در موضوع آتشزدن گوساله سامری داده شد؛ یعنی نابودکردن موانع برای هدفهای بالاتر.
خاصیت جنس قاچاق این است که با قیمت کمتری به دست مشتری میرسد و به همین علت هم، اجناس رسمی داخلی، توان رقابت با آن را ندارند. نتیجهاش همین میشود که امروز در کشورمان شاهد هستیم: شرکتهای ورشکستشده مثل شرکت قدیمی «ارج» و کارگرانی که شغل و درآمد خود را از دست دادهاند.
البته قیمت پایین جنس قاچاق هم دلیل مخصوص به خود را دارد که اگر مردم آن را بدانند حتماً به سراغش نخواهند رفت. اجناس قاچاق، غالبا با کیفیت بسیار پایین عرضه میشوند و استانداردهای لازم را ندارند و به همین دلیل، ممکن است مردم را با آسیبهای جدی در سلامتشان مواجه کنند. این نوشتار جایی برای شرح مفصل جزییات اجناس قاچاق نیست اما بد نیست اگر مثلاً اشارهای به پوشاک قاچاق داشته باشیم که در تولید آنها از ارزانترین الیاف و مواد اولیه استفاده میشود تا قیمت تمامشدهاش پایین باشد؛ در این میان، دیگر مهم نیست که آیا آن مواد ارزانقیمت برای پوست و تن مشتری ضرری دارد یا نه؟ و یا مواد آرایشی قاچاق که غالبا از سلولهای جنین سقط شده، برای تولید آن استفاده میشود!
ای کاش مسئولان کشور با درک دغدغههای رهبر عزیز انقلاب به اهمیت موضوع مقابله با قاچاق پی ببرند و این سخنان را -یک بار برای همیشه- جدی بگیرند آن جا که میفرمایند:
«[در موضوع] قاچاق، بنده به مسئولین گفتهام که آقاجان! وقتی شما آن باند قاچاقچی را پیدا میکنید و آن جنس کلان قاچاق را که چند هزار تُن وزن آن است، وارد کشور میکنید، این جنس را جلوی چشم همه آتش بزنید؛ ضربه بزنید به قاچاقچی، به جنس دارای مشابه داخلی. خب معلوم است وقتیکه جنس خارجی وارد شد -چه از مبادی ورودی قانونی مثل گمرک و امثال اینها، چه از مبادی قاچاق که متأسّفانه خیلی هم زیاد است- تولید داخلی میخوابد. وقتی تولید داخلی خوابید، همین وضعی پیش میآید که امروز هست: جوان ما بیکار میشود، اشتغال ما کم میشود، رکود بر کشور حاکم میشود، وضع زندگی و معیشت مردم دشوار میشود.»
پینوشت:
[1] «قَالَ فَٱذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِى ٱلْحَیَوٰةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِدًۭا لَّن تُخْلَفَهُۥ وَٱنظُرْ إِلَىٰٓ إِلَٰهِکَ ٱلَّذِى ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفًۭا لَّنُحَرِّقَنَّهُۥ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُۥ فِى ٱلْیَمِّ نَسْفًا» (طه/97). ترجمه: [موسی به سامری] گفت: «پس برو که بهره تو در زندگى این باشد که [به هر که نزدیک تو آمد] بگویى: [به من] دست مزنید و تو را موعدى خواهد بود که هرگز از آن تخلف نخواهى کرد، و [اینک] به آن خدایى که پیوسته ملازمش بودى بنگر، آن را قطعاً مىسوزانیم و خاکسترش مىکنیم [و] در دریا فرو مىپاشیم.»
زمانبندی انتشار: 19 مرداد 1395 - 20:06
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]