تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در حقيقت خداوند جهاد را واجب گردانيد و آن را بزرگداشت و مايه پيروزى و ياور خود قرارش ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820354990




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تک‌نگاری سفری کوتاه به آذربایجان/۱ از دیدار با پیشه‌وری تا حرف‌های مهمی که فقط سر میز شام مطرح می‌شود


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تک‌نگاری سفری کوتاه به آذربایجان/۱از دیدار با پیشه‌وری تا حرف‌های مهمی که فقط سر میز شام مطرح می‌شود
خبرگزاری فارس: از دیدار با پیشه‌وری تا حرف‌های مهمی که فقط سر میز شام مطرح می‌شود
ابوذر ابراهیمی ترکمان گفت:اینجا قبر پیشه‌وری است بیا نگاهی بیاندازیم؛ و خودش با زیرکی یک دیپلمات طوری رفتار کرد که نکند ادای احترام و توجه ویژه‌ای به رئیس فرقه دموکرات محسوب شود و من مانده بودم بالای مزار یک ایدئولوگ کمونیست فاتحه بخوانم یا نه؟

خبرگزاری فارس- مهدی نوری: حدود یک هفته پیش برای سفر به کشور آذربایجان در قالب هیات رسمی جمهوری اسلامی دعوت شدم. این دعوت از طرف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی انجام گرفت. در ساعات اولیه بامداد پنج شنبه وارد فرودگاه حیدر علی اف شهر باکو شدیم. این سفر به ریاست دکتر ابراهیمی ترکمان و با همراهی آقای فارسی مدیرکل اداری این سازمان انجام شد. *هرجا در تاریخ بادکوبه دیدید همین جاست اولین دیدارم با ابوذر ابراهیمی ترکمان وقتی بود که نشستیم در ماشین وی آی پی پایین پلکان هواپیما. بعد از سلام و احوالپرسی گفت ممنون که قبول زحمت کردید و آمدید. همین برای دیدار اول خوب و امیدوارکننده بود. این یعنی اینکه با یک آدم خوشرو و گرم طرفیم.

نمایی از شهر باکو آقای ابراهیمی ترکمان در دومین جمله گفت به دومین کشور شیعه جهان خوش آمدید. اینجا شهر باکو است. باکو یعنی بادکوبه. از بس که در قدیم باد دریا به پهنه این شهر می‌کوبیده است، اینجا را بادکوبه نامیده‌اند. هرجا در تاریخ به نام بادکوبه برخوردید منظورشان همین باکوی خودمان است. معاون سفیر ایران در آذربایجان، رایزن فرهنگی ایران در آذربایجان و معاون بین الملل کمیته امور دینی این کشور به پیشواز ما در فرودگاه آمدند. سفیر ایران و نماینده ولی فقیه هر یک برای انجام اموری در ایران به سر می‌برند.  ماشین با پلاک AA  در جمهوری آذربایجان، یعنی ماشین تشریفات دولتی. برای اولین بار اسکورت شدن را تجربه کردیم. من آقای فارسی که مدیرکل اداری سازمان فرهنگ و ارتباطات باشد با یک تویوتای شاسی بلند 2012 و پشت یک ماشین پلیس می‌رویم. آقای ابراهیمی ترکمان با یک بی ام دبلیو 2015 پشت سر ما است که در کنارش رایزن فرهنگی می‌نشیند. میزبان این سفر مبارز قربانلی است که منصوب رئیس جمهور و  رئیس کمیته امور دینی آذربایجان است. بالاترین مقام دولتی در حوزه ادیان و تنظیم مناسبت‌های یک دولت سکولار با مسئله دین در کشورشان. هتل فارمونت را برای اقامت ما انتخاب کردند که نفس این انتخاب لوکس، نشان از عمق ارادت و علاقه آقای قربانلی است. دم سحر و موقع نماز صبح وارد هتل می شویم. *دیدار جعفر پیشه‌وری و مراقبت‌های دیپلماتیک! اولین برنامه این سفر مثل هر سفر دیپلماتیک و رسمی دیگری به جمهوری آذربایجان،  ادای احترام به مزار حیدر علی‌اف در قبرستان مشاهیر است که با نثار دست گل و شاخه گل رز انجام شد. حضور شبکه‌های تلویزیونی و خبرنگاران رسانه‌های آذربیاجانی جالب بود. حیدر علی‌اف جایگاهی کاریزماتیک برای آذری‌ها  دارد. کما اینکه الهام علی‌اف بیشتر از اندازه‌های یک ریاست جمهور تبلیغ می‌شود.

ابوذر ابراهیمی‌ترکمان و در کنارش آقای ابراهیمی نائید رایزن فرهنگی ایران در مصاحبه بعد از ادای احترام به مزار حیدر علی‌اف از جمله مدفونین در مزار مشاهیر این کشور یکی هم سیدجعفر پیشه‌وری است. روزنامه‌نگار و فعال سیاسی کمونیستی که موسس فرقه دموکرات آذربایجان هم بود.  بعد از ادای مراسم رسمی و موقع خروج از قبرستان، آقای دکتر رو کرد به بنده و گفت: من غالب کتاب‌ها و سرنوشت‌های کمونیست‌ها و توده‌ای‌های ایران را خوانده‌ام. این‌ها واقعا در اواخر عمر به بدبختی و مصیبت افتادند و در شرایط سختی از دنیا رفتند. اینجا قبر پیشه‌وری است بیا نگاهی بیاندازیم. و خودش با زیرکی یک دیپلمات طوری رفتار کرد که نکند ادای احترام و توجه ویژه‌ای به رئیس فرقه دموکرات محسوب شود. و من مانده بودم بالای مزار یک ایدئولوگ کمونیست فاتحه بخوانم یا نه؟ و اگر بخوانم چیزی به او می‌رسد یا نه! اما که اینقدر سرعت حرکت گروه ایرانی زیاد بود که فقط از خدا خواستم از سر تقصیراتش بگذرد و او را ببخشاید!

مزار سیدجعفر پیشه‌وری در قبرستان مشاهیر آذربایجان. آقای سیدابراهیم ابراهیمی نائید در حال عبور بی تفاوت از کنار مجسمه پیشه‌وری مرحله بعدی از آغاز رسمی این سفر ادای احترام به مزار شهدای استقلال آذربایجان در خیابان شهدای باکوست. این بار گل‌های میخک به دست در مسیری پر پیچ و خم و پله‌دار پیاده مسیری طولانی را برای زیارت مزار شهدای این کشور طی می‌کنیم. در کشور ما مهمان خارجی را با ماشین تا پیش پای امام می‌آورند. اینجا  مزار مردمی‌ است که در مبارزه با ارتش سرخ جان‌شان را فدای استقلال کشورشان کرده‌اند. حالی شبیه به زیارت بهشت زهرای خودمان را داشتم. روح و ریحان خدا بر همه رزمندگان مدافع حریم کشور؛ هر جا که باشد. هر که باشند! دیدار رسمی با آقای مبراز قربانلی رئیس کمیته امور دینی آذربیاجان راس ساعت 10 صبح در دفتر کارش انجام شد. اصحاب رسانه و خبرنگاران هم حضور داشتند. جلسه جدی و رسمی بود. بیشتر به همان تعابیر کلی و تعریف‌های دیپلماتیک گذشت. یخ روابط و گفتگوها هنوز در این دیدار باز نشده است.

آقای مبارز قربانلی پیرمرد عینکی خوش‌روی در میان معاونینش در کمیته امور دینی   آن طور که رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات به آقای قربانلی می گفت در دیدار روسای جمهور دو کشور بیش از 50 سند همکاری امضا شده است که عددی کم نظیر است.  تقریبا رئوس اصلی مباحث اصلی سفر در این سفر مورد اشاره طرفین قرار گرفت که اینجا اگر بخواهم شرح بدهم در بهترین حالت تبدیل می‌شود به چیزی شبیه: «تعمیق مناسبت‌های دو کشور»، «تاکید بر تقویت مناسبات فرهنگی و دینی» و عباراتی از این دست که چیزی از آن عاید نخواهد شد. خودم هم اینقدر بدم می‌آمد که در اخبار رسمی این عبارت‌های کلیشه‌ای و کلی‌گو را می‌خواندم و هیچ معنایی از آن نمی‌فهمیدم. ولی متن را که ادامه بدهید متوجه جزئیات ماجرا خواهید شد. *ناهار سلطان و شام در منقل آذربایجانی ساعت 12 صبح و بعد از دیدار با رئیس کمیته با همراهی آقای گوندوز راهی رستوران سلطان می‌شویم؛ رستوران جایی در نزدیکی قلعه دختر از بناهای تاریخی باکوست. این اولین ضیافت رسمی است. رستورانی معمولی با غذایی نسبتا خوب. میزبان ما آقای گوندوز جانشین مبارز قربانلی و جوانی است هم سن و سال خودم با این تفاوت که کاربلد و تیزبین است. آقای ترکمان، گوندوز را خیلی احترام می‌کند و با او مثل یک مقام رسمی تعامل می‌کند. صرف ناهار بیش از دو ساعت طول می‌کشد. بعد از ناهار و بحث های مبسوط پیرامون آن به هتل برمی‌گردیم و اندکی استراحت می‌کنیم تا عصر که خبر می‌دهند برنامه بازدید از مسجد «حیدر» و دیدار با صابر حسنلی متولی مسجد و رئیس دانشگاه اسلام باکو لغو شد. ساعت 19 راهی دیدار و ضیافت شام «مبارز قربانلی» شدیم. شام مبارز در رستوران «مینگال» یا همان «منقل» فارسی برگزار شد که رستوران ضیافت روسای سیاسی کشورهاست و مردم عادی را راهی در آن نیست.

ضیافت شام رئیس کمیته امور دینی و معاون رئیس جمهور در رستوران مینگال   *حرف‌هایی که سر سفره گل می‌اندازد در ضیافت‌های رسمی که برای من اولین تجربه محسوب می‌شود دو طرف میهمانی به فکر غذا نیستند. خودشان دست به کشیدن غذا نمی‌برند و میزی چشم‌نواز و متقارن چیده می‌شود. از همان آغاز گارسون‌ها  و مستخدمین مثل پروانه دور میز می‌چرخند. سینی‌های مختلف غذا را می‌آورند تا بالای سرت و از کنار گوش رد می‌کنند تا روبه روی صورت قرار بگیرد. اگر بخواهی می‌کشند. اگر نه، می‌برند. شنیده بودم در سر سفره حرف‌هایی زده می‌شود که هیچ وقت در شرایطی غیر از آن زده نمی‌شود. دو طرف مشغول خوردن که می‌شوند در حال لذت بردن از راه دهان و زبان و چشایی‌اند. بدن در شرایط جالبی قرار می‌گیرد که اجازه نمی‌دهد فضا تند شود. حرفهای درگوشی و صمیمانه زده می‌شود. مجلس شام آقای قربانلی هم غیر از این نبود. مبارز قربانلی از آموزش دینی به جوانان آذربایجان حرف می زند. و می‌گوید باید طوری باشد که جوانان ما  نخواهند برای تحصیل علوم دینی به سراغ افراد ناباب بروند. نگرانی آقای مبارز قربانلی از پیوستن جوانان به داعش و گروه‌های تکفیری فعال در آسیای میانه، محور اصلی حرف‌ها بود. با زبان بی زبانی ولی بی لکنت از تهدید داعش برای کشورشان حرف می‌زد‌.  در میانه حرف‌هایشان به این نتیجه رسیدم که داعش واقعا تبدیل شده است به یک عامل بزرگ برای درخشش اسلام اصیل یعنی همان چیزی که رهبر معظم انقلاب در مورد فرصت‌های بروز پدیده‌ تکفیری‌ها در نامه‌های خود به جوانان اروپا و آمریکا و نیز سخرانی‌های عمومی‌شان گفتند. قرار شد اساتیدی از حوزه برای تدریس سطوح میانی حوزه به آذربایجان بیایند و طلبه‌های آذربایجانی برای تحصیل سطوح عالی به جامعة‌المصطفای ما در قم بیایند. *امیر کاروان را هم تغافلی باید... مبارز در میانه صحبت برای اینکه نشان دهد دین و تشیع چقدر در بین مردم آذربایجان سطحی شده است ناگهان رو کرد به گارسونی که داشت غذا می‌کشید و پرسید شیعه‌ای یا سنی؟ جوان جا خورد و گفت شیعه‌ام! پرسید چرا؟ گفت نمی‌دانم! پدر و مادرم شیعه بودند و من اصلا فرق این دو تا را نمی‌‌فهمم. ابوذر ابراهیمی ترکمان در جایی از حرف‌هایش که بعدا برایم تعریف کرد به مبارز گفته بود شما اگر تشنه‌تان شود آب می‌خورید. ولی اگر بشود تشنگی را اندازه گرفت با همان میزان تشنگی شما، یک جوان بیشتر از شما آب می‌خورد. حالا اگر آب تمییز و پاک در اختیار جوان قرار ندهید چه میشود؟ می‌رود سراغ آب آلوده. از اصول حکومت‌داری این است که معرفت را به تمییز ترین شکلش در اختیار مردم و خصوصا جوانان بگذاریم. او در این مثال هیچ اشاره‌ای به حوزه‌های علمیه و طرح در حال سخن مبارز مطرح نکرد ولی اصل حرف را رساند! رئیس هیات ایرانی همچنین برای میزبانش این شعر را هم خواند که امیر کاروان را هم تغافلی باید / که بی نصیب نمانند قاطعان طریق مبارز قربانلی که پیرمردی زیرک و کاربلد است در میان حرف‌هایش چندین بار سخنان ابراهیمی ترکمان را سخنان حکمت‌آمیز خواند. راست می‌گفت اینقدر که این دیپلمات فرهنگی در حرف‌هایش از مثال و شعر و مطایبه‌های به جا استفاده می کرد حرف را به جان مخاطب می‌رساند. یک بار در لابی هتل نشسته بودیم. گفت هیچ می‌دانی من در این دیدارها چه می‌کنم؟ من در واقع فقط بذر می‌پاشم. خدا در قرآن می فرماید: اانتم تزرعونه ام نحن الزارعون*[سوره:56 آیه: 64] خدا می‌گوید شما دانه ریزید. آن که می‌کارد و برمی‌آورد منم؛ کشاورز اصلی منم. شما هیچید. و لبخند می‌زد. می‌گفت من فقط حرف می‌زنم. اثر از خداست. معلوم بود از عمق جان معتقد بود که برکت این حرکت‌ها را خدا می‌دهد. بخش دوم این تک‌نگاری فردا منتشر می‌شود. انتهای پیام/ن

95/03/04 :: 00:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن