واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: راه نجات از گناهان به روایت یک استاد اخلاق تهران - ایرنا - رئیس حوزه علمیه امام مهدی (عج) با بیان روایتی گفت: راه نجات از گناه فقط در اعتراف آن به درگاه الهی است و اینگونه اقرار به گناه سبب می شود که انسان آن گناه را دیگر انجام ندهد.
به گزارش روز دوشنبه گروه فرهنگی ایرنا از حوزه علمیه امام مهدی (عج)، آیت الله روح الله قرهی در جلسه شرح دعای ابوحمزه ثمالی در مهدیه القائم المنتظر ضمن بیان فلسفه اقرار به گناه در آموزه های دینی از ضرورت حفظ آبروی بندگان و جلوگیری از شکسته شدن قبح گناه در جامعه سخن گفت. بخش هایی از سخنان این استاد اخلاق به شرح زیر است:** چرا اقرار به گناه، گناه است؟یکی از نکات بسیار مهم در باب بندگی، اقرار به گناه در پیشگاه الهی است امّا در مقابل، پروردگار متنفر است که انسان اقرار به گناه در نزد بندگانش کند و پیامبر اکرم(ص) فرمود که اقرار به گناه، گناه است و به هیچ عنوان انسان نمی تواند در نزد دیگران، اقرار به گناه کند.خدای متعال دوست دارد که آبروی بندگانش حفظ شود ولی متاسفانه بندگان، خودشان گرفتار هستند و آبروی خودشان را حفظ نمی کنند.** خدا و ناپسند شمردن از بین رفتن قبح گناه در جامعهخدای متعال دوست ندارد گناه و منکر در جامعه علنی شود و اگر کسی هم فریب نفس را خورد و در خفا گناهی کرد، باید توبه کند و بداند خدا ارحم الرّاحمین است امّا خدا نمی خواهد در جامعه، قبح گناه از بین برود. امروز هم می بینید از راه های مختلف قبح گناه را از بین می برند که یکی از آن ها همین فضای مجازی و سایت هاست که مطالبی را متنشر می کنند که دور از شان انسانیت است کما این که قبح نداشتن حیا را از بین بردند در حالی که در روایت فرمود «لا دین لمن لا حیاء له» کسی که حیا ندارد، دین هم ندارد و زمانی که عفت را از بین بردند و بی حیایی در جامعه آمد، به خودی خود دین هم از بین می رود.به عنوان نمونه وقتی دو بار بگویند که در فلان منطقه دزدی شده، سومین بار و چهارمین بار هم خبر برسد، دیگر آرام آرام دزدی رایج می شود و اگر دوبار بگویند فلان جا اختلاس شده، بعد از سومین و چهارمین بار، دیگر قبح آن ریخته می شود.پروردگار می فرماید: حتّی اقرار گناه بین بندگان نکن که قبح گناه ریخته نشود. این که بگویم من نعوذبالله فلان گناه را کردم، اشتباه است. نصرانی ها پیش کشیش می روند و چنین کاری انجام می دهند که من درآوردی است. لذا به ما می گویند شما حتّی پیش مرجع تقلید و امام المسلمین هم بروی، نمی توانی اعلان کنی که من فلان گناه را انجام دادم. اقرار فقط عندالله تبارک و تعالی است. ** خدا دو اقرار از بندگانش می خواهدپروردگار عالم این خصلت را از انسان خواسته که فقط درب خانه خدا برود. امام باقر(ع) فرمود: «خدا از مردم فقط دو چیز خواسته، یکی اقرار به نعمت ها و دیگری اقرار به گناه»اولین مورد اقرار به نعمت هاست که خدا این نعمت ها را افزایش می دهد. بالاترین نعمت، همین که ما را انسان قرار داد و ما هم می دانیم که این نعمت ها را پروردگار عالم قرار داده، منتها خدا می خواهد که ما اقرار کنیم، بگوییم: خدایا! ممنونم عقل سلیم، گوش شنوا، چشم بینا، زبان گویا، بدن سالم، رزق و روزی و بالاتر از همه این که نعمت ولایت حضرات معصومین را به ما دادی. این اقرار، یک خصوصیّت دارد و آن، این که انسان را از خواب غفلت بیدار می کند و از طرف دیگر آن هایی را هم که در خواب غفلت نیستند، به خواب غفلت فرونمی برد. دومین مورد اقرار به ذنوب است که سبب می شود خدا آن ها را بیامرزد. گاهی پروردگار عالم به انسان، نعمتی می دهد، اگر اقرار نکند، آن نعمت را از او می گیرد. چون این اقرار باعث می شود که انسان در خواب غفلت نرود.** صدای ما را به مسئولان برسانیدپس اقرار به گناه در نزد مردم بد است و نباید بیان کرد؛ چون قبح گناه ریخته می شود و لذا برای همین با آن، برخورد می شود و إلّا اگر کسی به خانه اش برود و در آن جا مشروب هم بخورد، کاری با او ندارند. امّا چرا باید روزه خوار را شلّاق بزنند؟ شاید کسی مریض باشد! بله، مریض که اصلاً نباید روزه بگیرد و اگر روزه بگیرد حرام است. امّا همین مریض هم نباید علنی روزه خواری کند. در جایی تنها برود و بخورد. حتّی در خانه شخصی هم می گویند کسی که مریضی دارد و یا فرتوت است، در تنهایی بخورد و حرمت روزه دارانی را که در خانه هستند، نگه دارد. آن جا دیگر ضربه شلّاق نیست، از باب اخلاقی بیان می کنند امّا آن جا که برای روزه خواری علنی در جامعه، ضربات تازیانه بیان می شود، برای این است که حرمت صیام و ماه مبارک نشکند. پس خیلی از تعزیزاتی که شما می بینید، برای این است که گناه، علنی نشود وگرنه در خانه اش برود و هر کاری می خواهد بکند. پس عدم اقرار به گناه در نزد مردم، برای این است که در صورت اقرار، قبح گناه و بدی ها ریخته می شود و آرام آرام عادی می شود. وضعیّت حجاب امروز به گونه ای است که اگر یک عدّه فقط موهایشان بیرون باشد، می گوییم خیلی عالی هستند! از بس دارد روز به روز بدتر می شود. این هم به این خاطر است که قبح قضیّه از بین رفته است.** با اقرار به گناه، از غوطه ور شدن در آن نجات یابیمامام باقر(ع) فرمود: به خدا سوگند، تنها کسی از گناه نجات پیدا می کند که به آن، اعتراف کند. یعنی این طور نباشد که گناه کند و بعد هم به روی خودش نیاورد و بگوید خدا می بخشد. این مطلب یک دلیل دارد و آن این است که پروردگار دوست ندارد غرور انسان در مقابل دیگران شکسته شود اما از طرفی دوست ندارد که انسان در مقابل خدا هم متکبر باشد. انسان باید در مقابل خدا، ذلیل و خاضع و خاشع باشد. از نشانه های خضوع و خشوع انسان هم اعتراف به گناه است و إلّا خدا که می داند. وقتی در قرآن می فرماید «ما از رگ گردن به شما نزدیک تریم»، بعد نمی داند که ما چه کردیم؟! خدا حتی این را که چه کار می خواهیم انجام بدهیم، می داند؛ چون فکر ما را می خواند و ما هم معمولاً براساس این فکر عمل می کنیم امّا این که اقرار کنیم، دلالت بر این است که من اشتباه کردم، من متکبّر نیستیم و نمی گویم «همین است که هست» بلکه اعتراف می کنم که من اشتباه و گناه کردم. ضمن این که با این اعتراف، اعلان می کنیم که من دشمنی نمی کنم و خوبی اقرار به گناه این است که اعلان می کند قصد دشمنی ندارد.امام باقر(ع) نفرمود که راه نجات از آتش، اقرار است، بلکه فرمود راه نجات از آن گناه، اقرار است و آن کسی که اقرار به آن گناه کند که خدایا! من این گناه را کردم، اشتباه کردم، می تواند از آن گناه، نجات پیدا کند.** اقرار به گناه و اعلان عدم رضایت از گناه وقتی ما در پیشگاه الهی به گناه اقرار می کنیم، یعنی به خدا اعلان می کنیم که «خدایا! من از این عمل خوشم نمی آمد، امّا گرفتار شدم» چون اگر کسی از چیزی خوشش بیاید دیگر اقرار نمی کند که اشتباه کرده است ولی وقتی اقرار می کند که من گناه کردم؛ یعنی خوشم نمی آمد، امّا گرفتار آن شدم. اولیاء خدا می فرمایند اگر انسان100 بار هم مرتکب گناهی شد، هر بار اقرار کند؛ یعنی من از این خوشم نمی آید؛ حالا به این عمل آلوده شدم و نمی توانم نفسم را کنترل کنم. مثل این که بعضی سیگار می کشند و خودشان هم می دانند که سیگار مضرّ است امّا همچنان ادامه می دهند. مگر این که دکتر به آن ها بگوید که قلبتان دارد از بین می رود که دیگر از ترس جانشان قطع کنند.اقرار به گناه در نزد خدا یعنی بالاخره من در جبهه دشمنان تو، شیطان لعین و هوی و هوس نیستم اما من را می برند، من را می کِشند و من قدرت مقاومت ندارم ولی همین اقرار باعث نجات می شود.فراهنگ**1003**1027
31/03/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]