واضح آرشیو وب فارسی:فارس: قاسم پورحسن در همایش بزرگداشت ملاصدرا:عدالت را با دیدگاه فلسفی در جامعه خواستار شویم
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: تنها دانشی که میتواند پرسش از عدالت را طرح کند، فلسفه است. فلسفه به سرشت، حقیقت و عدالت میپردازد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بیستمین همایش ملی روز بزرگداشت ملاصدرا در مجتمع فرهنگی آدینه با عنوان «اولویت عدالت و دنیای بی عدالت» طی سخنانی عنوان کرد: فلسفه به چه کار ما میآید؟ این پرسش در همه دورانها تبدیل به پرستی بنیادین شده و پاسخهای بسیار بدان داده شده است که عمدتا کارکرد فلسفه را به حوزه های نظری، توجهات ذهنی و دلمشغولیهای غیر انضمامی تقلیل داده است. وی با طرح این پرسش که جهان بدون فلسفه دچار چه خسران یا کاستی خواهد شد تا بدین حد ما امروز بدان نیاز هستیم، گفت: برخی با اصل این پرسش به مخالفت برخاستند و دیگران را به بدفهمی یا نافهمی متهم کردند اما حقیقت این است که فلسفه با زندگی و مناسبات حیات عقلی و جمعی در پیوند است. پوحسن در ادامه افزود: در حوزه اندیشه فلسفه تفکر را میسازد و در حوزه عمل فضیلت عینیتی دارد عدالت برترین فضیلتی است که جامعه بشری در تمام دوران ها بدان نیازمند است. بدون عدالت، حیات و قوام آن به زوال می گراید، امروزه بیش از هر زمان دیگری به عدالت نیازمند هستیم. این استاد دانشگاه در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: تنها دانشی که میتواند پرسش از عدالت را طرح کند، فلسفه است. فلسفه به سرشت و حقیقت و عدالت میپردازد. فلسفه جامعه بدون عدالت را اجتماعی غیر فاضله و غیر عقلانی بر می شمرد. وی با بیان اینکه فلسفه عدالت را مبرمترین و بنیادیترین نیاز انسان تلقی می کند، افزود: تنها با فلسفه است که عدالت عرش پیدا می کند و در صدر می نشیند. تنها به کمک فلسفه است که می توانیم سنخ نیازمندان به عدالت را تبیین کنیم. فلسفه در دنیای امروز اساسی ترین پرسش انسان ها را پرسش عدالت میداند، جامعه بدون عدالت فرو میریزد. استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه ما در فلسفه اسلامی مدعیان زیادی برای فربگی فلسفه داریم، افزود: زمانی از ما بپرسند اساسا فلسفه را حذف کنی چه میشود خواهیم گفت که جهان از بین خواهد رفت. وی در ادامه افزود: امروز سه رویکرد درباره عدالت وجود دارد رویکرد اول فضیلت گرایانه است که دیدگاه سقراطی و افلاطونی است که اگر می توانست مشکلات عدالت جامه حل می شد تا به حال شده بود به نظر من اخلاق، فلسفه و سیاست تابعی از قدرت محسوب می شود و نیچه حق داشت به سقراط انتقاد کند که نگاه لوگوسگرایانه افلاطون نگاه ما را از زندگی گرفته است. پورحسن اظهار داشت: دیدگاه دوم سود همگانی است، اگر سود همگانی حاصل شود و عده ای ضرر کنند آیا عدالت اجرا شده است؟ اما نگاه سوم عدالت به مثابه ساختار بنیادین اجتماعی و اصل است. پورحسن در پایان اظهار داشت: ما در نگاه جامعه شناسانه اگر از عدالت سخن می گوییم عدالت را انصاف جمعی خردمندانه می دانیم و این عدالت به معنای فلسفی نیست جامعه سالم جامعه ای است که به بنیادها می اندیشد. عدالت به معنای فلسفی ضمن نقد همگان به همه معنای برابری می دهد، و معتقد است که هیچ انسانی حاضر نیست سودش را فدای عدالت کند تنها به همت فلسفه است که انسان می تواند عدالت را بخواهد. انتهای پیام/ک
95/03/01 :: 13:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]