واضح آرشیو وب فارسی:فارس: همایش روز ملی بزرگداشت ملاصدراشرایط بحرانی خاورمیانه نتیجه تشرع بدون تعقل است/ علم جدید با فلسفه پیوند ندارد
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: اگر علم شریعت را از عقلانیت جدا کنیم، وضع ما همین است که امروز در خاورمیانه شاهد هستیم و حتی به وضع بدتری هم دچار میشویم.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، آیتالله سیدمصطفی محقق داماد عضو فرهنگستان علوم در بیستمین همایش روز ملی بزرگداشت حکیم ملاصدرا با موضوع «تشرع بدون تعقل» سخنرانی کرد و گفت: علم شریعت با متن زندگی افراد رابطه ناگسستنی دارد و به هیچ وجه در حاشیه زندگی نیست. شاهد این مدعی هم در قرن چهارم و پنجم یعنی دوره ترقی اسلام است، بنا بر آثار بر جای مانده همه می دانید هنرمندان، صنعتگران، فیلسوفان و مهندسان و پزشکان نامداری در این دوره برخاستند اما اندکی تتبع نشان می دهد نگاه باز عالمان شریعت در پیشرفت علوم نقش بسزایی داشته است. وی در ادامه افزود: مرحوم ذبیحالله صفا مینویسد که مهمترین عنصر نماد تمدن علوم شرعی عقلی است. حرف بسیار درستی است. نقطه مقابل می بینیم عقلانیت جامعه بهخاطر حاکمیت نوعی تفکر فقهی سخت گیر و جدا از عقلانیت دچار مشکلات فقر، جهل، خشونت و امثالهم شده است شاهدش هم تفکر سلفی گری است. به گفته محقق داماد، سلفیگری تفکر فقهی است که تحت همین عنوان در قرون معاصر رخ داده و در سرزمین های مسلمان نشین بر کسی پوشیده نیست و جای تأسف هم دارد چرا که به نام اسلام ضربه می زنند. عضو فرهنگستان هلوم افزود: یا نمونه دیگر بوکوحرام است که خواستار تعطیلی مدارس در نیجریه شدند، این گروه در سال 2002 توسط محمد یوسف ایجاد شد و به شدت با دموکراسی مخالف بود اینها خود را پیرو ابن تیمیه میدانستند. وی با اشاره به اینکه دو دسته اصلی مکاتب بدون تعقل و مکتب ظاهری در اسلام بوده، افزود: مطالعه قرآن کریم نشان میدهد که این مسئله اختصاص به اسلام نداشته بلکه تفکر غیرعقلانی ریشهاش در یهود است، آیه 31 و 32 سوره احزاب نشان می دهد قرآن در برابر روحانیون ضد تعقل صحبت کرده است. استنباط من از این آیه این است که کسانی که در زینت ظاهری مردم دخالت دارند خورد و خوراک مردم را حرام و به نام خدا حرام می دانند. آیت الله محقق داماد در ادامه افزود: در کشور خودمان هم کسانی یادشان می آید یک روزی در همین کشور مدرسه ها را خراب می کردند حتی به فتوای علمای شرع این کار را انجام میدادند. ملاصدرا اصطلاح مستنبط در علوم را ابداع کرد، حدیثی نقل می کند: «هرکس علمی را استنباط و آن را در کتابی مدون سازد او به منزله آدم برگزیده من است». مستنبط به معنای آب کشیدن از اعماق زمین است، این واژه از قرآن کریم به زبان فارسی وارد شده است. وی همچنین یادآور شد: مستنبط کسی است که خبری را تحت بررسی و ژرف نگری قرار می دهد یعنی تحت ذره بین عقل روایات واصله را باید با محک عقل بسجد. چندی پیش به من فردی خبری داد که من گفتم اگر این واقعیت داشته باشد آن پیغمبر را بنده قبول ندارم! قرآن مجید می گوید که خود قرآن را هم باید با تدبر خوانده شود چه برسد به اخبار! عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در پایان خاطر نشان کرد: اگر ما علم شریعت را از عقلانیت جدا کنیم، وضع ما همین است که امروز در خاورمیانه شاهد هستیم و به وضع بدتری هم دچار می شویم، بنابراین اگر در آیات و روایات تدبر نکنیم چنین که یک عده با دنیا سرخشونت و با خودشان هم سرخونریزی پیدا کرده اند نتیجه همین تشرع بدون تعقل می شود! *علم جدید با فلسفه پیوند ندارد غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی نیز در موضوع تبعات علم بیفلسفه عنوان کرد: در گذشته علومی بوده که قدما مثل ابن سینا و ملاصدرا جزو علم می شمردند اما از حوزه علم خارج شده پس اشاراتی به فارابی و ابن سینا می کنم. علم اگر علم است که عقلانی است اگر معقول نباشد، دیگر علم نیست. وی با اشاره به اینکه بحثش درباره علومی است که قدما علم می دانستند اما الان علم نیست، توضیح داد: اگر ما علم را جدا از این علوم بدانیم ضایعات زیادی برای بشر دارد قدریت باید باطن بین باشیم. تعریف علم از دید قدما شناخت حقیقت اشیاء از علل آنها است، علم جدید پاسخ چرا نیست، باید بگوییم چگونه است. اعوانی در ادامه افزود: افلاطون و سهروردی علم شهودی و کشفی نه تنها علم به حقایق بلکه شهود به حقایق است به علاوه بر علمی هر علمی در حوزه خود علل پدیده ها را مشخص می کند به عقیده حکمای قدیم علم چیزی است که در علم جدید نیست بلکه علمی است که اول موجب کمال و استکمال نفس است. وی عالی ترین علم را علم الهی به شمار آورد و گفت مبادی نخستین را این علم جستجو می کند و به یک مبدأ تمام عالم را می رساند. امروز وقتی میگوییم علم، منظور science است درحالیکه این علم در گذشته هیچ علمی بدون حکمت نبود این علم اگر بریده باشد خطرناک است . وی در پایان گفت: علم جدید پیوند خود را با حکمت از دست داده است و ابزاری برای قدرت شده است. همیشه در تاریخ فلسفه جنگی بین قدرت و علم بوده است حکما و عرفا همه معتقد بودند که حکمت بر اراده مقدم است اما عده ای مثل اشاعره قدرت را بر علم مقدم می دانستند. مهمترین سوال تاریخ فلسفه تقدم علم و اراده است فلاسفه ما اصلا از این امر جدا نیستند. انتهای پیام/ک
95/03/01 :: 11:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]