تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834830992
گفت «اگه دمشق نشد، حلب شهید میشم»
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
گفت «اگه دمشق نشد، حلب شهید میشم» خواهر شهید دهقان: سر مزار شهید جهانآرا از محمدرضا فیلم میگرفتم؛ گفت«این فیلمها را بعد از شهادتم پخشکن».من هم با خنده گفتم «حالا کو تا شهادت یکچیزی بگو اندازهات باشه»کمی شوخی کردیم و بعد... گفت «اگه دمشق نشد، حلب شهید میشم».
به گزارش فرهنگ نیوز؛ محمدرضا دهقان متولد 26 فروردین ماه سال74 فرزند دوم و پسر ارشد خانواده و از کودکی پسری بسیار بازیگوش و پر جنب و جوش بود.بسیار شوخ طبع بود و در مدرسه و دانشگاه با دوستانش شیطنت میکرد.دوران دبیرستان را در دبیرستان امام صادق(ع) منطقه2 تهران در رشته علوم و معارف اسلامی گذراند و علاقه بسیار زیادی به رشته علوم سیاسی داشت. چون علاقه زیادی به قشر روحانیت داشت رشته فقه و حقوق را در مدرسه عالی شهید مطهری انتخاب کرد و به ادامه تحصیل پرداخت. چون دو دایی محمد رضا شهید شده بودند از کودکی با مفهوم شهید و شهادت آشنا شده و در این مسیر قرار گرفت و علاقه خاصی به مطالعه سیره شهدا داشت.شهید محمدرضا دهقانامیری از شهدای دهه هفتادی مدافع حرم حضرت زینب(س) بود که 21 آبان سال 94 در سن 20 سالگی طی عملیاتی مستشاری در حلب سوریه به فیض شهادت نائل شد. ویژگیهای محمدرضا دهقان، از نگاه مادر و خواهر او که روزها و سالها شاهد بزرگ شدن فرزند و برادر خود بودهاست، رنگ متفاوتی دارد. بخش اول گفتوگوی تفصیلی تسنیم با مادر و خواهر شهید دهقان در ادامه میآید:پدرم به محمدرضا میگفت خونت مثل سرخی خون شهیدان است و حیف است که بمیری؛ باید شهید شویشهید دهقان از کودکی تا بزرگسالی چهویژگیهایی داشت؟مادر شهید: محمدرضا پسری پرجنبو جوش و فوقالعاده شیطان و بازیگوش در دوران کودکی بود که تا بزرگسالی این موضوع ادامه داشت. من و پدرش سعی کردیم روی اخلاق و روحیات فرزندانمان بسیار کار کنیم و رعایت قوانین اسلام نیز برای ما بسیار مهم بود و محمدرضا در چنین محیطی رشد کرد و بزرگ شد. محمدرضا خیلی تحت تاثیر پدربزرگش بود، پدر من پدر دو شهید است و بر روی این موارد از کوچکی با محمدرضا صحبت میکرد و در این زمینه زمان بسیاری را صرف بچهها میکرد. یادم هست که محمدرضا در سن 4،5 سالگی اتفاق خیلی نادر و بدی برایش افتاد. روز تاسوعا بود که دایی بزرگش مشغول کوتاه کردن موهای محمدرضا بود، همینطور که به کوتاه کردن موها ادامه میداد پشتش به پنجره آهنی برخورد کرد و این پنجره که 30 سال بود به ندرت باز میشد از لولا درآمد و درست روی سر محمدرضا افتاد. به فاصله دو دقیقه خون تا شعاع نیم متری پخش میشد و تمام هیکل محمدرضا را فرا گرفت که ما گمان کردیم محمدرضا مرده اما محمدرضا هیچ عکسالعملی نشان نمیداد. بعد از آنکه او را به بیمارستان بردیم و پدرم این موضوع را دید به محمدرضا گفت: خونت مثل سرخی خون شهیدان است و حیف است که بمیری باید شهید شوی.محمدرضا در این خانواده که مدام حرف از شهید و شهادت بود بزرگ میشد و هر سال سالگرد شهادت برادرانم را میدید. دو برادرم در دفاع مقدس شهید شدند. شهید محمدعلی طوسی که در سال 63 در محور عملیاتی سردشت - بانه در نبرد با کوموله شهید شد.برادر دومم شهید محمدرضا طوسی نیز در سال 66 در عملیات نصر8 ماووت عراق شهید شد و محمدرضا دو برادر شهیدم را بسیار دوست داشت.هر دفعه که وارد دامغان میشدیم به اصرار محمدرضا اول بر سر مزار برادرانم میرفتیم و وقتی که از دامغان خارج میشدیم نیز به سر مزار برادران شهیدم میرفتیم. محمدرضا از کودکی تا بزرگیاش هر دفعه که سوالی برایش پیش میآمد نزد من میآمد و میگفت از اخلاق و رفتار و غیرت و شهامت داییهایم برایم بگو و من هم سر فرصت برایش کامل توضیح میدادم. رابطه شما با محمدرضا چگونه بود؟خواهر شهید: از آنجایی که اختلاف سنی من و محمدرضا زیاد نبود جدای از فضای خواهر و برادری, فضای بین ما فضایی حمایتگرانه بود. از دوران کودکی تا بزرگسالی هر جا من نیاز به کمک داشتم محمدرضا واقعا کم نمیگذاشت و این موضوع دو طرفه بود و چون اختلاف سنی ما کم بود خیلی همدیگر را درک میکردیم. چرا اسم محمدرضا را برایش انتخاب کردید؟مادر شهید: محمدرضا 7 سال بعد از شهادت برادرم به دنیا آمد من در خواب دیدم که برادر بزرگم آقامحمدعلی یک کودکی دردستانش است و به من گفت بیا این محمدرضای شماست. من وقتی به کودک نگاه کردم دیدم که این کودک چقدر زیباست و خیلی منقلب شده بودم. در روزهای بعد به همسرم میگفتم من مطمئنم فرزندمان پسر است و دلم میخواهد که اسمش را محمدرضا بگذارم که همین هم شد. دلیل انتخاب رشته فقه و حقوق چه بود؟مادر شهید: محمدرضا دوران دبیرستان را در مدرسه امام صادق(ع) منطقه 2 تهران در رشته معارف و علوم اسلامی گذراند و علاقه بسیار زیادی به رشته علوم سیاسی داشت. در سال اول دبیرستان که بود میگفت دلم میخواهد یک دیپلمات شوم، وقتی به سال سوم و چهارم رسید کاملا نظرش عوض شد چون 3 نفر از داییهایش روحانی بودند علاقه خاصی به این قشر داشت و میگفت دلم میخواهد به رشتهای بروم که به دروس حوزوی مرتبط باشد. بعد بر روی رشتهها و دانشگاهها تحقیقات زیادی کرد و رشته حقوق را انتخاب کرد. رشته فلسفه و کلام اسلامی را در دانشگاه رضوی مشهد قبول شد و حتی برای مصاحبه هم رفت ولی با مشورت مشاوران و اساتید دانشگاه به این نتیجه رسید که در تهران ادامه تحصیل بدهد. مشهد را از این نظر دوست داشت که میگفت آنجا در زیر سایه امام رضا(ع) درس میخوانم ولی رشته حقوق را امتحان داد و در دانشگاه شهید مطهری تهران ادامه تحصیل داد.بهخاطر علاقه به دوستانش قضیه رفتن سوریه را به آنها نگفتچه اتفاقی افتاد که تصمیم به رفتن به سوریه گرفت؟مادر شهید: محمدرضا از کلاس دوم دبیرستان مدام حرف از شهید و شهادت میزد و اطلاعاتش هم راجع به شهدا خیلی زیاد بود. ساعتها با خواهرش مینشستند و کتابهای متفاوتی در خصوص دفاع مقدس را مطالعه میکردند و در خانه ما یک رسمی است که خیلی راحت راجع به شهدا صحبت میشود و کسی در خانه به این موضوع بیتفاوت نیست. دید محمدرضا از کلاس چهارم دبیرستان به این موضوع پررنگتر شد. با یک نفر که در آموزشگاه نظامی فاتحین بود آشنا شد و سریع جذب آن نفر شد. محمدرضا متوجه شد که این فرد میتواند او را به آرزوهای درونیاش برساند و خودش هم سرش برای این چیزها درد میکرد.از سال چهارم به صورت پراکنده در آموزشگاه نظامی رفت و آمد داشت و وقتی وارد دانشگاه شد این موضوع بیشتر شد و نزدیک به دو سال آموزشهای مختلفی را دید. محمدرضا کسی بود که خواست درونی خودش را نشان نمیداد و بسیار شوخ طبع بود و در دانشگاه با دوستانش شیطنت میکرد و در حین این شیطنت معنویت درونش را خیلی کم بروز میداد. دوستانش را خیلی دوست داشت و برایشان سنگ تمام میگذاشت و اخلاق خصوصیات خاص خودش را داشت. محمدرضا اصلا کینهای نبود و چیزی در دلش وجود نداشت و صاف و ساده بود. به خاطر اینکه آن عشق و علاقهای که به دوستانش داشت و میترسید که این قضیه باعث شود سخت از دوستانش دل بکند قضیه آموزشهای نظامی و بحث سوریه را به دوستانش نگفت.اگر نگذاری من به سوریه بروم جواب حضرت زینب(س) را چه می دهی؟واکنش شما در خصوص رفتن محمدرضا به سوریه چه بود؟مادر شهید: محمدرضا آن دو سالی که آموزش نظامی میدید مدام و به صورت علنی از شهید وشهادت حرف میزد. به او میگفتم که ما الان در امنیت کامل هستیم برای چه آموزشهای نظامی میبینی اما محمدرضا جوابهای عجیب و غریبی میداد که من را مجاب و راضی میکرد. مثلا میگفت مادر شما فکر کن همین فردا امام زمان(عج) ظهور کند و دستش را روی شانه من بگذارد, زمانی که من را یک جوان خوار و ضعیف و نحیف ببیند خوشحال میشود یا زمانی که من را یک جوان ورزیده و تکاور ببیند.من دلم میخواهد سرباز امام زمان باشم پس باید از همه نظر آماده شوم.وقتی محمدرضا این حرفها را میزد من خیلی ترس داشتم. زمانی که میخواست به کربلا برای زیارت برود نگران بودم از کاروان جدا میشودو به جبهه نبرد علیه داعش برود.محمدرضا خیلی ساده و روان از شهادت حرف میزد و میگفت من در حلب سوریه شهید میشوم و شما نمیگذارید که به جنگ بروم و وقتی این جوابها را میداد من اصلا نمیدانستم چه جوابی به او بدهم. بعد از شهادت محمدرضا گاهی وقتها زمانی که دلتنگیهای مادرانه به سراغم میآید پدر محمدرضا به من میگوید خودت کردی که رحمت بر خودت باد! شما خودت از کودکی تا بزرگی باعث شدی تا محمدرضا اینگونه تربیت شود و این راهی بود که خودت جلوی پایش گذاشتی.این یک راه حقی بود که محمدرضا انتخاب کرده و من در مقابل راه حق او هیچ وقت مانع نشدم و جزو آرزوهایم بود که بچههایم راه حق را ادامه دهند.حدود یک سال قبل از شهادت به من گفت مادر شما فکر کن حضرت زینب بیاید و از شما بپرسد که شما یک جوان رشید و کار آزموده و آموزشدیده دارید و من الان برای دفاع از حرمم به جوان شما نیاز دارم جواب حضرت زینب را چه میدهید؟ این سوال به ظاهر ساده محمدرضا برای یک مادر خیلی سخت است. یادم هست که یکی دو هفته در این باره فکر میکردم که مگر من میتوانم از محمدرضا بگذرم. من برای این جوان که زحمت کشیدهام تا بزرگ شود ولی خوشحالم از اینکه توانستم در این امتحان سربلند بیرون بیایم.عکسالعمل پدر محمدرضا در این خصوص چه بود؟مادر شهید: محمدرضا یک ماه قبل از رفتنش ساعت 12 شب پدرش را صدا کرد و در داخل اتاقش برد و خیلی راحت به او گفت که میخواهم به سوریه بروم. پدرش به او گفت مگر تو را به سوریه میبرند فکر نمیکنم که ببرند. محمدرضا گفت که میبرند.چون پدر محمدرضا رزمنده دفاع مقدس بود و جنگ را درک کرده بود خیلی راحت قبول کرد و رضایت داد. محمدرضا راهش را انتخاب کرده بود و برای رفتن به سوریه مانند اسپند روی آتش بود و بال بال میزد. مخصوصا اینکه یکی از صمیمیترین دوستانش به سوریه رفته بود و محمدرضا از این موضوع خیلی ناراحت بود.محمدرضا گفت که در حلب شهید میشومواکنش شما برای رفتن محمدرضا به سوریه و داستان اینکه گفته بود من در حلب شهید میشوم چه بود؟خواهر شهید: دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهانآرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با گل تزئین کند. در همین حین من در حال فیلمبرداری از محمدرضا بودم. به من گفت این فیلمها را بعد از شهادتم پخشکن. من هم مثل همیشه شروع به خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت یک چیزی بگو اندازهات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی»، گفت «دمشق»، گفتم «تو بروی دمشق دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه». گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید میشوم». همان موقع این صحبتها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخیهای محمدرضا نگاه میکنم میبینم یا میدانسته و این حرفها را میزده و یا خدا شوخیهایش را خریده است.در آن دو سالی که آموزش میدید خیلی از آموزشهای نظامی و خرابکاریها و شیطنتهای داخل پادگان میگفت به همین سبب خیلی نگران او بودم چون میدانستم توی چهارچوبهای تعیین شده نمیگنجد و قائل به محدود بودن نیست و زمانی که داشت میرفت به او خیلی سفارش کردم که مراقب خودش باشد. ولی بعد از جریان سوریه شنیدم در همان چارچوبی که فرمانده مشخص کرده با جسارت عمل کرد. زمانی که محمدرضا سوریه بود چون عکسهایش را دوست داشتم مدام عکسهای پروفایلش را چک میکردم و وقتی عکسش قشنگ بود قربان صدقهاش میرفتم. یادم است یک عکسی گذاشته بود که یک دشت شقایق بود و بالای آن نوشته بود «قول میدهم مادر که شهید شوم آخر» آن عکس را که دیدم بهش پیام دادم که خیلی عکس قشنگی است انشاءالله که شهید شوی. بعد جواب داد و گفت خیلی خسیسبازی درمیآورد انشاءاللهاش را چند بار بگو و دائم دعا کن که من شهید شوم. محمدرضا شهادت ذکر لبش بود و آنقدر از شهادت میگفت که برای ما عادی شده بود.چرا اسم حسین وصالی را برای خودش انتخاب کرد؟مادر شهید: محمدرضا علاقه زیادی به شهید اصغر وصالی فرمانده پاوه داشت و همیشه میگفت غیرتی که اصغر وصالی در پاوه و کردستان وسنندج به خرج داده قابل تحسینه و می گفت من دوست دارم اسمم اصغر وصالی باشه و بهش می گفتیم که تو با فرمانده جنگ اشتباه گرفته میشی. بخاطر عشق و علاقه ای که به امام حسین (ع) داشت اسم حسین را انتخاب کرد و در دوسال که آموزش نظامی میدید با یک اسلحه آموزش می دید و خط نستعلیق بسیار زیبایی داشت و اسم حسین وصالی را روی اسلحهاش حکاکی کرده بود و با همان اسلحه به سوریه رفت.از روزی که برای رفتن به سوریه آماده میشد، بگویید؟مادر شهید: ساعت 6 صبح زمانی که مشغول جمع کردن وسایلش بود برای رفتن به سوریه کمکش کردم تا ساکش را ببندد. وسایلش را جمع کردم و برایش یک مقدار مواد مغذی گذاشتم. آن لحظهای که مشغول جمع کردن وسایلش بودم دل خودم آشوب بود و تمام قلب و بدنم میلرزید ولی سعی کردم در چهرهام بروز ندهم که مبادا محمدرضا ناراحت شود و از رفتن منصرف شود. حدود ساعت 7 صبح بود و در بین حرفهایم به او گفتم محمد عزیزم امیدوارم سوریه بهت خوش بگذرد.عادت زیادی به هروله کردن و حسین حسین داشت,تا این حرفها را بهش زدم سریع بلند شد و مداحی حاج محمود کریمی را با صدای بلند گذاشت و توی اتاق میدوید و هروله میکرد و به صورت خودش میزد و هر دفعه میآمد و سر من را میبوسید.در آن زمان روی زمین نشسته بودم با دویدنهای محمدرضا و با هر بوسهای که بر روی سرم میزد و میگفت «مامان راضیام ازت, قربونت برم, تو چقدر خوبی»،خردشدن خودم را میدیدم اما با خیال راحت بدرقهاش کردم.
منبع: تسنیم
95/5/4 - 14:24 - 2016-7-25 14:24:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]
صفحات پیشنهادی
رئیس سندیکای وکلای ریف دمشق در گفتوگو با فارس: ترور شهید بدر الدین کار اسرائیل بود/ آمریکا به دنبال مدیریت بح
رئیس سندیکای وکلای ریف دمشق در گفتوگو با فارس ترور شهید بدر الدین کار اسرائیل بود آمریکا به دنبال مدیریت بحران در سوریه است رئیس سندیکای وکلای ریف دمشق با تاکید بر اینکه سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی طراح نقشه ترور فرمانده ارشد حزب الله بودند گفت تنها راه حل بحراندمشق آزادسازی فلوجه از دست داعش را به ملت و دولت عراق تبریک گفت
دمشق آزادسازی فلوجه از دست داعش را به ملت و دولت عراق تبریک گفت تهران - ایرنا – دولت سوریه روز شنبه آزادسازی فلوجه از اشغال تروریست های داعش را به ملت و دولت عراق تبریک گفت و تاکید کرد که دستاورد ارتش عراق در این زمینه اقدامی در مسیر نابودی تروریسم داعش و سایر گروه های تروریستی دفرانسه تسلیحات سنگین به عراق میفرستد تاریخ انتشار : شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۰ فرانسوا اولاند، رئیسجمهور ف
فرانسه تسلیحات سنگین به عراق میفرستد تاریخ انتشار شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴ ۱۰ فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه روز جمعه ۱ مرداد گفت به منظور حمایت از عراق در مبارزه با داعش سلاح به این کشور میفرستد به گزارش ایسنا رئیسجمهور فرانسه گفت امروز صبح در شورای دفاع تصمیم گحمله موشکی تروریست ها به حلب و ریف دمشق
حمله موشکی و خمپاره ای تروریست ها به محله های مسکونی حلب و منطقه القطیفه ریف دمشق 16 زخمی برجای گذاشت به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری رسمی سوریه سانا یک مقام آگاه در فرماندهی پلیس حلب گفت حمله موشکی و خمپاره ای تروریست ها به دو محله الخالدیه و السلیمانیه شهر حلب 10 شهروند زخمادر شهید صیاد شیرازی دار فانی را وداع گفت
ظهر امروز مادر شهید صیاد شیرازی دار فانی را وداع گفت شناسهٔ خبر 3723221 - دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳ ۵۴ استانها > خراسان رضوی jwplayer display inline-block; مشهد ـ شهربانو شجاع مادر شهید صیاد شیرازی پس ازتحمل یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت به گزارش خبرنگار مهر شهربتداوم حملات تروریستها به مناطق مسکونیِ حلب/ بمباران مواضع داعش در حومه دمشق
تداوم حملات تروریستها به مناطق مسکونیِ حلب بمباران مواضع داعش در حومه دمشق ادامه حملات تروریستها به مناطق مسکونی حلب و بمباران مواضع داعش در حومه دمشق از مهمترین اخبار امنیتی سوریه است به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از سانا یک منبع وابسته به پلیس حلب اعمادر شهید «صیاد شیرازی» دار فانی را وداع گفت
مادر شهید صیاد شیرازی دار فانی را وداع گفت مادر شهید صیاد شیرازی ظهر امروز در بیمارستان ارتش مشهد دار فانی را وداع گفت باشگاه خبرنگاران جوان مادر امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی ظهر امروز دار فانی را وداع گفت لازم به ذکر است که مادر امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی طی چند روزچرا حلب به خاک و خون کشیده می شود - پایگاه خبری تحلیلی شهیدنیوز
شهیدخبر شهیدنیوز گروه های تروریستی با گلوله باران محله های امن شهر حلب در صدد سرپوش گذاشتن بر شکست های خود در میدان نبرد هستند حملات تروریست هاظرف شش روز گذشته منجر به شهادت بیش از 60 شهروند و زخمی شدن صدها نفر دیگر شده است از ابتدای عملیات اخیر ارتش در شهر حلب گروه های تروریسناگفتههای اوحدی از فاجعه خونین مِنا/ شهید رکنآبادی پس از فاجعه منا زنده بود
ناگفتههای اوحدی از فاجعه خونین مِنا شهید رکنآبادی پس از فاجعه منا زنده بود رئیس سازمان حج و زیارت با بیان اینکه علت اصلی واقعه منا بیکفایتی پلیس رژیم آلسعود بود گفت گرمای شدید هوا تشنگی زائران و فشار جمعیت سبب شد تا بسیاری از حجاج ایرانی ایستاده شهید شوند به گزارش نامه نروحانی، درگذشت پدر شهیدان اشراق جهرمی را تسلیت گفت
روحانی درگذشت پدر شهیدان اشراق جهرمی را تسلیت گفت رییس جمهور در پیامی درگذشت پدر شهیدان اشراق جهرمی را تسلیت گفت به گزارش حوزه دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رییس جمهور کشورمان در پیامی درگذ-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها