واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تفسیر و تحلیل سریال مسافری از هند (1)تفسیر و تحلیل ( 7)
شناسنامه ی سریال كارگردان: قاسم جعفری نویسنده: علیرضا كاظمی پور تهیه كننده: صدیقه صحتمشاور و كارشناس مذهبی : علیرضا برازش تدوین:مجید سیفی موسیقی : محمد مهدی كورنگی طراح گریم :منیره حاتم آبادی – جعفر جوادی بازیگران: شیلا خداداد ( سیتا ) ، سروش گودرزی ( رامین ) ، حمید گودرزی ( فرزاد ) ، نسرین مقانلو ( سیمین ) ، شیرین بینا ( فروغ ) ، الهام حمیدی ( پروانه ) ، عنایت شفیعی ( «دایی جلال» = برادر فروغ ) ، مجید مشیری ( منصور نادری= پدر رامین ) ، ایرج نوذری ( عموی سیتا )، بهنوش طباطبایی ( كتی ) و … این سریال 24 قسمتی در سال ( 82-81 ) از شبكه ی سوم سیما پخش شد.
خلاصه ی سریال: رامین كه برای ادامه ی تحصیل به هند رفته ، با دختری به نام سیتا آشنا می شود و قصد دارد با او ازدواج كند. سیتا از خانواده اش جدا می شود و همراه رامین به ایران می آید. رامین در برخورد با دختر دایی اش، پروانه كه قبلاً نامزد او بوده ، و در توجیه خانواده اش برای حضور سیتا، دلهره دارد. پدر رامین – منصور نادری- دو همسر دارد كه هر دو در یك ساختمان امروزی ، در طبقات مجزا زندگی می كنند. منصور در واقع با همسر دوم خود ( سیمین ) زندگی می كند ولی هنوز همسر اولش ( فروغ ) را طلاق نداده است. سیمین و پسرش فرزاد، در جریان تمام كارهای منصور قرار دارند. فروغ نقطه ی مقابل سیمین است و از روال كارهای شركت منصور هیچ اطلاعی ندارد. اكنون بیست سال از ازدواج منصور و سیمین می گذرد و در این مدت ، منصور حتی برای یك بار هم به خانه ی فروغ نیامده و فروغ نیز نمی خواهد او را ببیند. در زمان بازگشت رامین و سیتا ، شركت منصور در حال ورشكستگی است. منصور با كمك س یمین و فرزاد با خدعه ی فردی به نام خبیری ( حسابدار شركت ) برای فرار از دست طلبكاران، نقشه ماهرانه ای می كشند و چنین وانمود می كنند كه منصور مرده است. از طرف دیگر ، فروغ اجازه نمی دهد كه رامین با سیتا ازدواج كند و مسلمان نبودن او را، دلیل می آورد. قرار می شود سیتا مدتی درمورد اسلام تحقیق كند و اگر به نتیجه نرسید این ازدواج صورت نگیرد. در این میان دایی ِرامین، سیتا را به خانه ی خودش می برد و او با پروانه آشنا می شود. بعد از مدتی از طریق یكی از طلبكاران معلوم می شود كه منصور نادری زنده است. این مرد برای انتقام از منصور، رامین را گروگان می گیرد و به او تیراندازی می كند. رامین مدتی در كما می ماند. سیتا برای سلامتی رامین دعا می كند. او می خواهد به امامزاده ای برود كه در سفری با پروانه و كتی ، با آنجا آشنا شده بود و به علت مسلمان نبودنش، نتوانست وارد امامزاده شود. سیتا برای ورود به امامزاده و به دلیل تحولاتی كه در طول سریال برایش رخ داده بود، مسلمان می شود. ولی پس از بهبودی رامین به هند بر می گردد و دیگر حاضر نیست با رامین ازدواج كند و می گوید: «من رامین را نذر خودش كردم.» در این مقاله به بررسی نگرش و شیوه ی برخورد كاراكترهای داستان با تعدد زوجات منصور نادری می پردازیم. هردو پسر خانواده – از دو زن مختلف- به این وضع عادت كرده اند و حضور یك زن دیگر را در مقابل مادرشان ، جزئی از روابط روزمره ی زندگی خود می دانند. این دو پسر به راحتی یكدیگر را با لفظ " داداش " صدا می زنند ؛ حتی فرزاد ( پسر سیمین ) نسبت به مشكلات كتی با همسرش - آرش- حساس است و عكس العمل نشان می دهد؛ به طوری كه در یك سكانس سیتا با مشاهده رفتار فرزاد و كتی به آنها می گوید: " من هیچ وقت برادری نداشتم." سپس سیمین می گوید:
" فرزاد، كتی را از من هم بیشتر دوست دارد ". در عین حال می بینیم كه كتی تا این اندازه به فرزاد و مادرش اعتماد ندارد. او معتقد است كه ازدواج احتمالی رامین با سیتا و برخورد آن دو با مشكلات آتی زندگی ، می تواند آنها را جلوی سیمین و فرزاد رسوا كند. وی به صراحت اعلام می كند كه «سیمین و فرزاد خوبی ما را نمی خواهند» . دایی جلال ( برادر فروغ ) نیز هیچ كینه و دشمنی با سیمین ندارد و حتی بعد از مرگ منصور نادری ، با سیمین صحبت می كند و او را تسلی می دهد. بنابراین تمام افراد خانواده با گذشت زمان به نوعی با این قضیه كنار آمده اند و آن را پذیرفته اند. اما فروغ هنوز هم دچار آشفتگی و نگرانی هایی است كه ظاهراً به هیج وجه ناشی از فراموشی گذشته و كنار آمدن با این مشكل نیست. در مقالات بعد ، به بررسی ویژگی های كاراكترهایی چون سیمین و فروغ می پردازیم. ادامه دارد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 656]