واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
لات بازی های شبکه های مجازی
«ما خوبیم. ما خیلی خوبیم. دیگران زیاد خوب نیستند اما مایک چیز دیگریم و یک سرو گردن با دیگران فرق داریم.»
ایران: «ما خوبیم. ما خیلی خوبیم. دیگران زیاد خوب نیستند اما مایک چیز دیگریم و یک سرو گردن با دیگران فرق داریم.» این پیامی است که رسانههای کلاسیک به زبانهای مختلف یک عمر تکثیر و منتشر کردهاند و ما شاید چهره خود و جامعه خود و حتی چهره جوامع دیگر را در آن دیدهایم. مردان ایرانی مردانی غیرتی، زنان ایرانی زیبا و زحمتکش و وفادار، زنان ژاپنی زنانی مطیع، امریکاییها در تدارک نجات دنیا و گاه تهدیدآن و البته دور از ادب و نزاکت و چارچوب، هندیها شاد و در حال رقص و پایکوبی و تابع احساسات و.... اینها تصاویری کلیشهای است که از خلال فیلمها و رسانههای هر ملت در مورد آن تکثیر و تولید و منتشر شده است اما تصویری که امروز هر ملت از خود منتشر میکند چیست؟
امروز هرکس که یک تلفن همراه چند رسانهای و هوشمند یا وسیلهای شبیه به آن دارد که او را به دنیای شبکهای پیوند میدهد، خود یک تولیدکننده محتوای رسانهای است.پس هیچ برنامهریزی ملی در کار نیست. ما اکنون خودمان را آنطور که هستیم یا دوست داریم باشیم داریم تکثیر میکنیم.شاید به همین دلیل است که کم کم دارد چهرهای ترسناک و خشن و مهیب از انسانیت در دنیا منتشر میشود.
قبلاً قرار بود مجرمان در زندان باشند و از هر وسیله ارتباطی با دنیای خارج محروم شوند. این یک تنبیه بود. اما اکنون مجرمانی هستند که آزاد میچرخند و خود را با افتخار در شبکههای اجتماعی تکثیر میکنند و باعث تأسف است که این خبرها پر طرفدار است. قبلاً قرار بود بیماران روانی که برای جامعه و محیط مضر شناخته میشوند در آسایشگاه روانی تحت درمان قرار گیرند اما آنها که درمان نشدهاند اکنون با تلفن همراه خود صحنههای خلاقانهای خلق میکنند و ما میبینیم و گاه لذت هم میبریم. انگارسیاهچاله ترسناکی درون هریک از ما است که ما را به سوی باز کردن هر فایلی که یک نام خشن داشته باشد میکشاند.خشونت مهار شده تک تک ما انگار با دیدن و لایک کردن یا حتی فقط تماشا کردن این تصاویر قوت میگیرد بیاینکه ما ناچار باشیم در آینه خود نگاه کنیم و قمه را در دست خود ببینیم.کشتن، تجاوز، قتل، برهنه کردن، کتک زدن، آتش زدن، سوزاندن، اسید پاشی و.... همه کلید واژههایی است که کلیک خور بالایی دارند.افسوس در قبال این همه شهوت تماشا تمایل به اصلاح و اقدام ناچیز است.
تمام این وقایع مرا یاد یک فیلم هالیوودی میاندازد که در آن جماعتی که در زمان مصلوب شدن مسیح حضور داشتند به قصد تماشا و هیچ کاری نمیکردند، تنبیه شده بودند که در تمام طول تاریخ بشریت شاهد تلخترین و فجیعترین صحنههای خشونت بشری باشند. آنان یک حافظه نامیرایی تاریخی از فجایع بودند.این نفرین تنها وقتی از آنها برداشته شد که بر خلاف تصور ناتوانی در اصلاح وضعیت، برای نجات قربانیان حرکتی انجام دادند.
لات بازیهای شبکهای
مدتی پیش جامعه در رسانههای دیجیتال موبایلهای خود شاهد پخش تصاویری از قداره بندهای محلی بود که با گذاشتن فیلم از خود و تهدید دیگران خط و نشان میکشیدند. گرچه این فیلم ها زمینه ساز دستگیری برخی از آنها شد اما این خود یک هشدار برای جامعه است که آنچه در دست دارند(تلفن همراه) یک تیغ دو طرفه است که یک سرش به سمت دشمن است و سمت دیگرش به سمت ارزشهای خودی. بخشی از جامعه که زیر پوست زیبا و مرتب آن زندگی انگلی و پنهانی داشته اکنون خود را زشتتر از همیشه نشان میدهد: آگهی فروش یک کودک 6 ساله در شبکههای اجتماعی، انتشار تصاویر مستهجن، تن فروشی آنلاین، واگذاری نوزاد به دیگران، و... همه لایههای پنهانی است که اکنون در آینه شبکههای اجتماعی، به وضوح دیده میشود.
آبرو بریهای شبکه ای
تا چندی پیش تهیه تصاویر برهنه و مستهجن از دیگران تنها وسیله باج خواهی بود و مردم با تهدید به انتشار این تصاویر مورد باج خواهی قرار میگرفتند اما امروزه شاهد آن هستیم که این یک روش تنبیه شده است: خبر مردی که برای انتقام از همسرش که چت مستهجن کرده است اورا برهنه کرده و در خیابان میگرداندو فیلم و عکسهای او در شبکههای اجتماعی پخش میشود، زنی به همراه 4 تن از دوستانش در ملأ عام زنی را که فکر میکردند دوست شوهر یکی از آنها است کتک میزنند، لباسهایش را از تنش در میآورند و از او فیلم میگیرند و فیلم را در شبکههای اجتماعی قرار میدهند. و شوکهکنندهترین بخش این فیلم که در چین تهیه شده است، این است که مردم و خصوصاً زنان دور تا دور این صحنه حلقه زدهاند و فقط تماشا میکنند.
این تماشاچی بودن گناه بزرگی است که بر گردن نسل ما تلفن همراه به دستان است. نسلی که گاه حتی به خاطر یک دل سیر دیدن قربانی را به کام مرگ میفرستیم و بدتر از تماشاچیها کسانی هستندکه تولیدکننده این محصولات رسانهای هستند.
محیط زیست در خطر است
آیا تا حالا فکر کرده بودید تصویر یک زن در شکم یک اسب مرده خون آلود، تصویر شکنجه و کشتن یک خر، فیلم کشتن حیوانات و پوست کندن زنده زنده یک سگ یا فیلم های شکارچیان ممکن است با افتخار منتشر شود و از آن بدتر مثل بمب در شبکههای اجتماعی منفجر شود و دست به دست بچرخد؟ گرچه بسیاری از این موارد با پیگیریهای قانونی مواجه میشود اما هنوز طرفدار بسیاری دارد ودست به دست میچرخد. کاش یک بار برای همیشه با خودمان قرار بگذاریم و برای چشمانمان نیز ترمزی تعریف کنیم که هرچیزی را نبیند و به بعضی خوراکهای رسانههای نه بگوید. شاید درمان این زخم اجتماعی همین ندیدن باشد. این جادوی عجیب که به شکل وسوسه دیدن زشتیها و زخمها جلوه میکند، مثل یک افسانه قدیمی تنها با فراموش کردن و ندیدن باطل میشود زیرا کسانی که به انتشار این تصاویر و فیلمها ادامه میدهند شهوت دیده شدن دارند حتی اگر با انتشار بدترین تصاویر.
کمپین حذف پیامهای خشن
در جامعه این روزها بازار فراخوانها داغ است. بیایید با خودمان چالش ندیدن به پا کنیم و فراخوان نه گفتن پیامهای آزار دهنده به راه بیندازیم.
این حرکت شاید سبب شود تحرکاتی که در حال شکل دهی یک سادیسم رسانهای است سرکوب شود.
دنیا فراتر از قاب تلفن همراه ماست
دیدن دنیا از قاب تلفن همراه مثل زندگی در یک تنگ شیشهای آن هم وسط دریا است. متأسفانه تمایل شدید به گرفتن عکسهای سلفی در هر زمینه طبیعی و غیر طبیعی این روزها قربانیان زیادی گرفته است. در سفری به یکی از شهرهای شمالی شاهد خبرهایی از غرق شدن دوستان یا اعضایی از خانواده در رودخانه به خاطر گرفتن عکس سلفی بودم. این یک خود شیفتگی اجتماعی است یا اثبات خویشتن که در هر قابی بنشینیم و به هر قیمتی حضور خود را ثابت کنیم؟
مقایسه رفتار گردشگران ایرانی و خارجی در سفری به شیرازکه به صورت میدانی انجام گرفت نشان میداد که تقریباً تمام گردشگران خارجی با دوربین از جاذبههای توریستی عکس تهیه میکردند اما گردشگران ایرانی به سلفیگیری اشتغال داشتند.
این دنیا را از قاب تلفن همراه و شبکههای اجتماعی دیدن سبب میشود بیشتر و بیشتر در این دنیا غرق شویم و قدرت تعامل و واکنش حقیقی در دنیای واقعی را از ما میگیرد.
مثلاً وقتی شخصی روی زمین افتاده و وضع خندهداری دارد از او عکس میگیریم یا به او کمک میکنیم؟
وقتی در وضعیت خطرناکی شبیه تصادف یا آتشسوزی قرار داریم سعی در نجات خود و کمک به دیگران میکنیم یا سعی میکنیم از این واقعه مستند تهیه کنیم؟
وقتی دو نفر درگیر میشوند و مشغول کتک کاری یا حمله با سلاح هستند فیلم میگیریم یا پلیس خبر میکنیم؟
این سؤالات که پاسخ آن تا چندی پیش بسیار ساده بود، امروز با چالش «این خبر مال من است» و «من هم آنجا بودم» مواجه شده است و شاید وقتی در موقعیت قرار بگیرید سختتر به این سؤالات پاسخ دهید.
این همان دامی است که میتواند در دراز مدت قدرت تعامل اجتماعی را از شما بگیرد و ویژگیهای انسانی شما را تحت تأثیر قرار دهد.« بها دادن به جامعه مجازی به جای جامعه حقیقی و بازسازی واقعیت مجازی و رویگردانی از وقایع حقیقی»
اعوجاج نپذیریم
جامعه شبکهای چون آینههای روبه رو یک رخداد را میتواند چندان تکثیر کند که گاه آن را به عنوان یک واقعیت فراگیر میپذیرید و وای به روزی که این کار عمدی باشد. القای ترس و وحشت و خشونت از طریق تصاویر منتشره از گروه داعش در شبکههای مجازی یکی از این کاربردهای عمدی بود. باز نشر مطالبی که انسان را در کسوتی حیوانی و خشن ترسیم میکند اعوجاجی است که میتواند در تصویر انسانی به وجود آید و وای به روز بشریت وقتی این مجاز متکثر را باور کند، پذیرا شود و آن را در خود بیابد. اگر حتی در مورد جمع محدودی آن نظریه اثر رسانهای را بپذیریم که میگوید: نقشپذیری مخاطب متأثر از تولیدات رسانهای است، باید در مورد تماشاچی بودن خود تجدید نظر کنیم.آن هم پیش از آنکه طلسم ابدی حضور همیشگی در فجایع دامنگیرمان شود.
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]