تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت كننده اى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829626217




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قدرت مطلق خداوند از منظر قرآن و روایات - بخش دوم و پایانی «بدا» و رابطه آن با قدرت مطلق خداوند


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: قدرت مطلق خداوند از منظر قرآن و روایات - بخش دوم و پایانی«بدا» و رابطه آن با قدرت مطلق خداوند
خبرگزاری فارس: «بدا» و رابطه آن با قدرت مطلق خداوند
صفت قدرت خداوند، پیوسته مورد بحث متکلّمان بوده است و شبهه‌هایی درباره آن مطرح شده است و گستره این صفت الهی مورد اختلاف نحله‌های مذهبی بوده است.

  5ـ «بدا» و رابطه آن با قدرت مطلق خداوند این حقیقت قرآنی که خداوند آنچه را که بخواهد، تغییر می‌دهد، «بدا» نامیده می‌شود. از نظر شیعه، خداوند بر لوح محو و اثبات تسلّط دارد، نه اینکه گاهی چیزی را نمی‌داند و آنگاه علم بر او عارض می‌شود. گاه خداوند چیزی را که مقدّر فرموده، تغییر می‌دهد، نه بدان روی که از آغاز مصلحت واقعی آن را نمی‌دانست، بلکه خداوند از آغاز چنین مقدّر کرد که این چیز، طیّ این ساختار محقّق شود و این به معنای قدرت مطلقه خداوند است تا تصوّر نشود که خداوند خود در چارچوب علل و اسباب محصور است. گرچه «بدا لِفُلان» در لغت به معنای «آشکار شدن چیزی پس از جهل به آن» است، ولی خداوند از چنین نسبتی منزّه است؛ مانند نسبت دادن مکر، کید، خدعه و نسیان به خداوند که در برخی آیات قرآن آمده است و منظور از آنها، معنای لغوی این الفاظ نیست، ولی «بدا لله» به معنای آن نیست که چیزی برای خدا که معلوم نبود، آشکار شد، بلکه به این معناست که خداوند چیزی را که بر بندگانش پنهان بود، آشکار کرد. پیشوایان دین(ع)  اعتقاد به بدا را بالاترین نشان اعتقاد به توحید و تنزیه پروردگار می‌دانند و آن را یکی از آموزه‌های مشترک ادیان معرّفی می‌کنند. امام باقر یا امام صادق ـ علیمهاالسّلام ـ فرمود: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیءٍ مِثْلِ الْبَدَاء: خداوند با چیزی مانند بدا عبادت نشده است» (کلینی، 1362، ج 1: 146). صاحب تفسیر عیّاشی از امام صادق(ع)  نقل کرده است که فرمود: «خداوند هر چه را بخواهد، جلو می‌اندازد و در هر چه بخواهد، تأخیر می‌افکند و اُمّ‌الکتاب نزد اوست. خداوند هر چه را که اراده کند، قبل از آفرینش در علم او وجود دارد و هر چه آغاز کند، مبتنی بر دانش اوست و چیزی را از سَرِ نادانی انجام نمی‌دهد» (عیّاشی،1380، ج 2: 218). پیشوایان دین (علیهم‌السّلام) از کسانی که بدا را به معنای «آشکار شدن چیزی پس از جهل» برای خدا تفسیر می‌کنند، اعلام بیزاری کرده‌اند. امام صادق(ع)  فرمود: «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْ‌ءٍ الْیَوْمَ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْه: هر کس گمان کند که برای خدا چیزی آشکار شده که دیروز نمی‌دانسته است، از او بیزاری کنید» (صدوق، 1395ق.، ج 1: 70). یکی از دوران اوج طرح مسئله بدا، جریان مرگ اسماعیل فرزند بزرگ امام صادق(ع)  است. از آنجا که فرزند بزرگ امام، یعنی اسماعیل، فردی پارسا، بافضیلت و پیرو راستین مکتب پدران خود بوده است، برخی چنین می‌پنداشتند که او پس از رحلت امام صادق(ع) ، پیشوای شیعیان خواهد بود و چون او رحلت کرد، گفتند در اراده خداوند بدا حاصل شد و پروردگار عالم از انتساب اسماعیل به امامت منصرف شده است. در این باره، روایتی نیز از امام صادق(ع)  نقل کرده‌اند که فرمود: «مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی اِبْنِی إِسْمَاعِیل: برای خداوند در  هیچ چیز بدا حاصل نشد، آن گونه که درباره فرزندم اسماعیل حاصل شد» (صدوق، 1395ق.، ج 1: 41). گفته‌اند امام صادق(ع)  نخست اسماعیل رابه امامت پس از خود تعیین کرده بود و چون او در زمان حیات پدرش درگذشت، امام صادق(ع)  این سخن را فرمود. این روایت از نظر محتوا به چند دلیل صحیح نیست که عبارتند از: 1ـ با روایت جابر از رسول خدا(ص) که یکایک پیشوایان شیعه را نام برده است، تطبیق نمی‌کند. این روایت، علاوه بر کتب شیعه (ر.ک؛ امینی، 1397ق.، ج 2: 105). در برخی از منابع اهل سنّت، مانند فرائد السّمطین آمده است (ر.ک؛ جوینی، 1387، ج 2: 134). 2ـ صدوق این روایت را به صورت مرسل نقل کرده است. سپس روایت دیگری آورده که در آن به جای «اسماعیل ابنی»، «اسماعیل أبی» آمده است و مربوط به جریان ذبح اسماعیل به دست ابراهیم است که از نظر متن، این روایت از روایت نخست صحیح‌تر است، امّا خود وی در صحّت هر دو روایت تردید کرده است (ر.ک؛ صدوق، 1398ق.: 336). 3ـ حدیث‌پژوهان این روایت را ضعیف دانسته‌اند؛ مثلاً خواجه نصیر طوسی در پاسخ تهمت ناروای فخر رازی به ائمّه شیعه، این روایت را ضعیف دانسته است (ر.ک؛ طوسی، 1405ق.، پاورقی 365). همچنین علاّمه‌ مامقانی از عالمان و محقّقان معاصر، این روایت را جعلی می‌داند (ر.ک؛ مامقانی،1424ق.، ج 1: 133). 4ـ وقتی انسان از اراده خداوند آگاه می‌شود که آن اراده تحقّق عینی یابد و آثار آن آشکار شود. در برخی موارد، قبل از تحقّق اراده، پیشوایان معصوم از اراده خداوند آگاه می‌شوند، چنان‌که خداوند می‌فرماید: ﴿عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ...: داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیب خود آگاه نمى سازد، * مگر رسولانى که آنان را برگزیده...﴾ (الجن/ 26ـ27). بنابراین، کسی نمی‌داند خداوند اراده کرده است که اسماعیل امام باشد، مگر زمانی که این حقیقت آشکار شود و چون اسماعیل درگذشت، معلوم می‌شود که خداوند چنین اراده‌ای نکرده بود. پس نمی‌توان آن را بدا نامید. بر اساس آیات قرآن، مفهوم «بدا» در واقع، باز بودن دست خدا و محدود نبودن قدرت مطلق اوست، بدون اینکه این امر با علم مطلق او منافات داشته باشد. به تعبیر دیگر، حقیقتِ «بدا» به معنای صحیح آن، با علم مطلق خدا هماهنگی دارد و با منزّه بودن ذات او از هر گونه جهل مطابقت دارد و نظر یهود و دیگر منکران، مسئله «بدا» که قدرت حق را محدود می‌دانند، رد می‌کند. هر یک از مقدّرات الهی آثار خاصّی دارند. حقیقتِ «بدا» آن است که هیچ عاملی نمی‌تواند قدرت خداوند را محدود کند و با اینکه خداوند خود همه امور عالم معنوی (تحت سیطره عرش) و همه امور مادّی (تحت سیطره کرسی) را بر اساس قوانین و علل و عوامل اراده فرموده است (ر.ک؛ فارسی، 1370: 111ـ200) و امام صادق(ع)  فرمود: «أََبَی اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ سَبَبا» (کلینی، 1362، ج 1: 173). با وجود این، این علل و اسباب، خود خداوند را محدود و محصور نمی‌کند و خداوندی که سبب‌ساز است، سبب‌سوز نیز می‌باشد، چنان‌که بر اساس گزارش قرآن کریم، در ده‌ها مورد، اموری را برخلاف جریان علل و اسباب جاری ساخته است؛ به عبارت دیگر، تقدیر الهی برخورداری آتش از خاصّیت سوزندان است، ولی فعلیّت و تحقّق این خاصیّت به قضای الهی است. پس حقیقتِ بدا این است که اسباب و مقتضیّات منحصر در اسباب مادّی نیست، بلکه در کنار اسباب مادّی یک سلسله‌اسباب غیرمادّی نیز بر حسب تقدیر الهی درکارند. بر این اساس، باید هم به اسباب غیبی ایمان داشت و هم به اراده الهی و استمرار تدبیر و تصرّف او در رزق، شفا، هدایت و... بدون خواست خداوند تأثیر ندارد، هرچند ما نتوانیم تفصیلات این شئون الهی و ارتباط آنها را با یکدیگر درک کنیم. 6ـ لوح محو و اثبات خداوند در قرآن کریم فرموده است: ﴿یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ: خداوند هر چه را بخواهد، محو، و هر چه را بخواهد، اثبات مى کند؛ و اُمّ‌الکتاب [= لوح محفوظ] نزد اوست!﴾ (الرّعد/ 39). این آیه در پی تبیین گستره قدرت خداوند است و نشان می‌دهد که هیچ عامل ظاهری و باطنی نمی‌تواند قدرت خداوند را محدود کند. درباره رابطه محو با بدا، توجّه به چند نکته حائز اهمیّت است که عبارتند از: 1ـ منظور از محو در «بدا» این است که بعضی مقدّرات جایگزین برخی تقدیرات دیگر می‌شود؛ مثلاً اثر بیماری (به خواست خدا) به وسیله دارو یا دعا برطرف می‌شود. هر دو امر به تقدیر الهی است و انسان هم از آن آگاه نمی‌شود، مگر پس از تحقّق آن؛ یعنی هم تأثیر میکروب و ایجاد بیماری بر اساس نظام اسباب و مسبّبات مادّی و ظاهری و هم شفابخشی دارو یا دعا، به مشیّت الهی خدا وابسته است. در بسیاری از مواقع، علل و عواملی که موجب سقوط انسان از بلندی یا وقوع یک حادثه، تصادف و ... می‌شوند، بر انسان پوشیده است و گاه وقوع برخی از این امور مقدّر شده بود، ولی با انجام امور خیر، صدقه، و ... تحقّق نیافته است و انسان از اثبات آن مطلع نمی‌شود و از محو آن نیز آگاه نمی گردد و این امور فقط در سیطره علم مطلق الهی است. 2ـ تقدیرهای الهی گرچه در اُمّ‌الکتاب مقدّر شده است، ﴿وَ عِندَهُ اُمّ الکِتَابِ﴾ ولی تحقّق آنها حتمی نیست و تنها به خواست خداوند محو یا اثبات می‌شوند و بدون آن، هیچ امری به نتیجه نمی‌رسد؛ یعنی انسان می‌تواند با بهره‌گیری از سنّت‌های الهی، تقدیرهای امّ‌‌الکتاب را بر اساس اراده خود تغییر دهد. در هر صورت، «بدا» به معنای ظهور امر مخفی و مجهول بر انسان است و چیزی بر خدا مجهول نیست تا آشکار شود. مقصود از «بدا» این است که با درک این واقعیّت، توجّه انسان نسبت به خدا بیشتر شود و در هیچ شرایطی، خدا را فراموش نکند و در همه امور تکیه و اعتماد او تنها به اسباب ظاهری و عادی نباشد و با فراهم شدن آن شرایط باز هم خود را محتاج عنایت خدا بداند و اگر اسباب و شرایط ظاهری و مادّی فراهم نبود، باز هم ناامید نشود؛ زیرا خداوند قادر است تا از راه دیگری زمینه تحقّق آن خواسته را فراهم کند. 7ـ نمونه‌هایی از بدا در قرآن قرآن کریم نمونه‌هایی از دگرگونی در سرنوشت پیامبران و اقوام و ملل را مطرح کرده که نشان‌دهنده تحقّق بداست. همچنین اموری را موجب تغییر سرنوشت انسان و جامعه خوانده است. برخی از این موارد عبارتند از: 7ـ1) داستان یونس خداوند بزرگ می‌فرماید: ﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ: و ذاالنّون [= یونس ] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین مى پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد: (خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم!﴾ (الأنبیاء/87). مفسّران نوشته‌اند: «یونس پس از سال‌ها تبلیغ و دعوت، از هدایت قوم خود مأیوس شد و آنان را نفرین کرد و خداوند وعده عذاب داد. از این رو، یونس از میان قوم خود خارج شد. آنگاه که آثار عذاب خداوند آشکار شد، قوم یونس استغفار کردند و خداوند عذاب را از آنان دفع کرد و یونس که بدون اجازه خداوند بیرون رفته بود، اسیر نهنگ شد و چون استغفار کرد، خداوند او را نجات داد» (طوسی، 1409ق.، ج 7: 273 و طباطبائی، 1417ق.، ج 14: 314). چنان‌که ملاحظه می‌شود، ما از طریق گزارش خداوند از این تغییر سرنوشت آگاه شدیم و اگر آیات قرآن نبود، ما فقط نتیجه نهایی یعنی عذاب یا دفع عذاب را مشاهده می‌کردیم. پس این گزارش در پی آموختن درس‌های تربیت است تا افراد گناهکار و جامعه گناهکار بداند که حتّی با ظهور علائم عذاب می‌توان به توبه واقعی روی آورد و از لطف خداوند بهره برد. 7ـ2) سرد شدن آتش بر ابراهیم(ع) خداوند بزرگ می‌فرماید: ﴿قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ: (سرانجام او را به آتش افکندند، ولى ما) گفتیم: اى آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!﴾(الأنبیاء/ 69). مفسّران نوشته‌اند نمرود ابراهیم(ع)  را که بُت‌های آنان را شکسته بود، با منجنیق به میان انبوهی از شعله‌های سوزان آتش افکند، امّا به فرمان خداوند، آتش بر ابراهیم گلستان شد. در اینجا نیز ما از گزارش خداوند بر این حقیقت آگاه شده‌ایم و باید این درس تربیتی را بیاموزیم که خداوند قادر است در دشوارترین شرایط، انسان را حفظ کند، چنان‌که موسی را در خانه فرعون [کسی که در پی قتل او بود،] حفظ کرد: «رودها از خود نه طغیان می‌کنند
ما به دریا حکم طوفان می‌دهیم آنچه می‌گوییم ما، آن می‌کنند ما به سیل و موج فرمان می‌دهیم»
(اعتصامی، 1343: 194). 7ـ3) داستان ذبح ِاسماعیل خداوند عزیز می‌فرماید:﴿وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ: ما ذبح عظیمى را فداى او کردیم﴾ (الصّافّات/ 107). از آنچه در قرآن آمده، روشن می‌شود که خداوند به ابراهیم(ع)  فرمان ذبح فرزندش را داده است، امّا هنگام عمل، کارد را از بریدن بـازداشت و ذبح گوسفنـد را جـایگزین آن فرمود5. زبـان حالِ چاقـو، «الخَلِیلُ یَأمُرُنِی وَ الجَلِیلُ یَنهَانِی» می‌باشد. 7ـ4) عوامل تغییردهنده در قرآن کریم و روایات، تعالیمی مبنی بر تغییر و تحوّل سرنوشت امّت‌ها معرّفی شده است؛ یعنی خداوند خود اراده فرموده است که برخی علل جایگزین عوامل دیگر شوند و این اسباب و علل را به انسان‌ها معرّفی کرده است؛ مانند اینکه فرموده است:﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ: و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم، ولى (آنها حق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمال ایشان مجازات کردیم﴾ (الأعراف/ 96). در این آیه، خداوند اراده خود را به اراده مردم گره زده است و این معنا را تلقین می‌کند که اگر مردم بخواهند، می‌توانند از نعمت الهی یا از نقمت او برخوردار شوند. در آیات دیگری نیز به این حقیقت اشاره کرده است (مانند؛ الرّعد/ 11 و الأنفال/ 53). در روایات نیز برای برخی اسباب و وسائل مانند توکّل، صدقه و دعا (که امور غیرعادی مادّی‌ هستند،) اثر خاصّی ذکر شده است. امام صادق(ع)  از رسول اعظم(ص) نقل کرده است که فرمود: «صِلَه الرَّحِمِ تَزِیدُ فِی الْعُمُرِ وَ تَنْفِی الْفَقْر: صله رَحِم بر طول عمر می‌افزاید و فقر را برطرف می‌کند» (مجلسی، 1404ق.، ج 71: 88). امام صادق(ع)  می‌فرماید: «مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالْآجَالِ وَ مَنْ یَعِیشُ بِالْإِحْسَانِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَعِیشُ بِالْأَعْمَار: شمار کسانی که در اثر گناه می‌میرند، بیش از کسانی است که در اثر پایان عمر می‌میرند و شمار کسانی که در اثر نیکوکاری زنده می‌مانند، بیش از کسانی است که به دلیل عمرشان زنده می‌مانند» (همان، ج70: 354). این گونه روایات این معنا را می‌رساند که در مرحله عمل، هر یک از علل مادّی، معنوی، ظاهری و غیبی‌که قوی‌تر باشد، در تحقّق امور مؤثّر واقع می‌شود و مقتضای آن وجود پیدا می‌کند؛ مثلاً در بسیاری از موارد، علی‌رغم وجود موانع، صله رحم (که عامل طول عمر معرّفی شده است،) بر همه عوامل دیگر پیروز می‌شود. 8ـ آثار اعتقاد به بدا اعتقاد به بدا آثار فراوانی در زندگی انسان دارد. برخی از این آثار عبارتند از: الف) در حیطه نظر، اثبات قدرت مطلق خداوند و نبود مانعی برای تحقّق اراده نهایی ذات حضرت حق، مفهوم واقعی توحید را در ابعاد الوهیّت و ربوبیّت تثبیت می‌کند و زمینه‌های شرک اعتقادی را می‌زداید. ب) در حیطه عمل، اعتقاد به قدرت مطلق خداوند، زمینه را برای کسب فضائل اخلاقی و دفع عوامل نزول عذاب فراهم می‌کند و انسان معتقد به بدا هرگز خود را در بُن‌بست نمی‌یابد و همیشه زمینه نزول رحمت الهی را مساعد می‌یابد. اعتقاد به اینکه تعیین سرنوشت انسان، گرچه وابسته به قدرت مطلق خداوند است، امّا او اراده کرده است که انسان با استفاده از برخی علل و اسباب، آن را بر اساس اراده خود تبیین کند، زمینه را برای تلاش و تکاپوی انسان و مثبت‌اندیشی و نگرش فعّال به نظام هستی فراهم می‌کند و این نشان‌دهنده برترین مرتبه کرامت انسان است. لذا خداوند فرمود: ﴿وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَه فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ * وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ: هر مصیبتى به شما رسد، به سبب اعمالى است که انجام داده اید و بسیارى را نیز عفو مى کند! * و شما هرگز نمى توانید در زمین از قدرت خداوند فرار کنید و غیر از خدا هیچ ولىّ و یاورى براى شما نیست﴾ (الشّوری/30ـ31). در این آیه، خداوند انسان را مسئول مشکلات خودش معرّفی می‌کند و تأکید می‌کند که اگر انسان از لطف و رحمت خداوند برخوردار نمی‌شد، دچار نابسامانی‌ها و دشواری‌هایی به مراتب بالاتر می‌شد و در نهایت، هشدار می‌دهد که هرگز نمی‌توانید بر قدرت خداوند غلبه کنید و غیر خدا کسی نمی‌تواند ملجأ و پناهگاه شما باشد. پس انسان باید با اتّکا به اراده و عزم خود و با استفاده از نیروی خِرَد، راه صحیح و استوار را بپوید و بداند که لطف خداوند پیوسته با او همراه است. قدرت خدا مانع رشد و تعالی انسان نیست، بلکه حامی و تقویت‌کننده اوست. نتیجه‌گیری چنان‌که گفته شد، بدا به معنای آن است که خداوند خود در حیطه اسباب و عللی که برای گردش امور عالم نهان و آشکار مقرّر فرموده است، محصور نیست؛ به عبارت دیگر، خداوند حاکم بر اسباب و علل است و هرگاه که مصلحت اقتضا کند، در قوانین استثناء ایجاد می‌کند و امور را به گونه‌ای که با سیر تکاملی انسان موافق باشد، سامان می‌دهد. نکته قابل تأمّل اینکه انسان از آنچه خداوند اراده کرده است، آگاهی ندارد و هرگاه امری محقّق شود، درمی‌یابد که خواسته خداوند چنین بوده است. البتّه قرآن و پیشوایان دین به ما آموخته‌اند که برخی امور موجب می‌شود تا بدا در لوح اثبات حاصل شود و برخی امور محو شود و اموری دیگری جایگزین آن گردد. بنابراین، بدا علاوه بر اثبات قدرت مطلق خداوند، جایگاه و منزلت انسان را نیز در نظام آفرینش تثبیت می‌کند و این حقیقت را تبیین می‌کند که اراده انسان، نیز متعلّق عنایت و علم خداوند است و انسان به اذن خداوند بر تغییر سرنوشت خود قادر است. پی نوشت: 5ـ برخی مفسّران معتقدند که منطور از «ذبح عظیم» امام حسین(ع)  است؛ زیرا گوسفند نمی‌تواند در برابر اسماعیل، عظیم باشد و این سخن با منطق عقل، قابل قبول است (ر.ک؛ حسینی شیرازی، 1423ق.، ج 1: 462). منابع و مآخـذ قرآن کریم. ابن‌بابویه قمی (صدوق)، محمّد. (1398ق.). توحید. قم: جامعه مدرّسین. ــــــــــــــــــــــــــــــ . (1395ق.). کمال‌الدّین و تمام النّعمه. تهران: نشر اسلامیّه. ــــــــــــــــــــــــــــــ . (1404ق.). اعتقادات امامیه و تصحیح الاعتقاد. قم: کنگره مفید. اشعری، علی بن اسماعیل. (1400ق.). مقالات الإسلامیین. آلمان: نشر فرانس شتاینر. امینی، عبدالحسین. (1397). الغدیر. بیروت: دارالکتاب العربی. اعتصامی، پروین. (1343ق.). گزیده قطعات. اصفهان: نشر مشعل. جرجانی، سیّد شریف. (1373). شرح المواقف. قم: نشر رضی. جوینی، ابواسحاق. (1387). فرائد السّمطین. بیروت: مؤسّسه المحمودی. حرّانی، ابن‌شعبه. (1404ق.). تحف العقول. قم: جامعه مدرّسین. حسینی شیرازی، سیّد محمّد. (1423ق.). تبیین القرآن. بیروت: دارالعلوم. حسینی همدانی، سیّد محمّدحسین. (1404ق.). انوار درخشان. تهران: نشر لطفی. زیبایی‌نژاد، محمّدرضا. (1376). در آمدی بر تاریخ و کلام مسیحیّت. قم: نشر معارف. سیوری (فاضل مقداد)، جمال‌الدّین. (1368). شرح باب حادی عشر. قم: کتابخانه آیت‌الله مرعشی. ــــــــــــــــــــــــــــــــــ . (بی‌تا). ارشاد الطّالبین. قم: کتابخانه آیت‌الله مرعشی. شوشتری، محمّدتقی. (1376). بهج‌الصّباغه. تهران: امیرکبیر. شهرستانی، محمّدبن عبدالکریم. (1384). الملل و النّحل. تهران: اقبال. شهیدی، سیّدجعفر. (1368). ترجمه نهج‌البلاغه. تهران: انتشارات علمی فرهنگی. صدرای شیرازی، محمّدبن ابراهیم. (1981م.). اسفار. بیروت: دار احیاء التّراث. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ . (1360). شواهد الرّبیوبیّه. مشهد: مرکز الجامعی للنّشر. طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1417ق.). تفسیر المیزان. قم: جامعه مدرّسین. طوسی، نصیر‌الدّین. (1405ق.). محصّل الأفکار. بیروت: دار الأضواء. ــــــــــــــــــ . (1409ق.). التّبیان. بیروت: مکتبه الأعلام الإسلامی. طیّب، عبدالحسین. (1378). اطیب البیان. تهران: نشر اسلام. عیّاشی، محمّدبن مسعود. (1380). تفسیر عیّاشی. تهران: نشر علمیّه. فارسی، جلال‌الدّین. (1370). نظام هستی. تهران: امیرکبیر. قاضی همدانی، عبدالجبّار. (1444ق.).. المغنی فی أبواب التّوحید. القاهره: دارالمصریّه. کلینی، محمّدبن یعقوب. (1362). کافی. تهران: اسلامیّه. کهن، ابراهام. (1382). گنجینه‌ای از تلمود. تهران: اساطیر. مامقانی، عبدالله. (1424ق.). تنقیح المقال. قم: مؤسّسه آل‌البیت لإحیاء التّراث. مجلسی، محمّدباقر. (1404ق.). بحارالأنوار. بیروت: دار الوفاء. مکارم شیرازی، ناصر. (1375). پیام امام. تهران: دارالکتب الإسلامیّه. فصلنامه معارف قرآنی شماره 20 انتهای متن/

95/02/22 :: 04:13





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن