محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829609352
دهه هشتادی ها چه می خواهند؟/ سواستفاده غرب از جوانان ایرانی + تصاویر - پایگاه خبری تحلیلی نیلکوه
واضح آرشیو وب فارسی:نیلکوه: در سکانس معروفی از کمدی کلاسیک «یک شب در کازابلانکا» گروچو مارکس که تازه مدیریت یک هتل در شهر کازابلانکا را بر عهده گرفته است، در اولین دستورش فرمان می دهد شماره همه اتاق های هتل را با هم عوض کنند.به گزارش نیلکوه به نقل از هفته نامه چلچراغ، برای نوجوانان تهرانی سال 1395 اما میتینگ مسیری برای به دست آوردن یک هدف نیست، بلکه خود هدف است. یک روز در فروشگاه در سکانس معروفی از کمدی کلاسیک «یک شب در کازابلانکا» گروچو مارکس که تازه مدیریت یک هتل در شهر کازابلانکا را بر عهده گرفته است، در اولین دستورش فرمان می دهد شماره همه اتاق های هتل را با هم عوض کنند. وقتی نیروی زیردستش از او می پرسد که آیا به آشفتگی ای که با این کار پیش خواهدآمد فکر کرده است یا نه، گروچو جواب می دهد: «من فکر آشفتگی اش رو کردم، اما تو چطور؟ فکر کردی چقدر بامزه می شه؟»شنیدن چنین دیالوگی در یکی از کمدی های دیوانه وار برادران مارکس دور از ذهن به نظر نمی رسد، اما مسئله این است که در هفته ای که گذشت، در دنیای واقعی کشور ما با اتفاقی رو به رو شد که از لحاظ منطقی تفاوت خاصی با همین دیالوگ نداشت. گروه نسبتا زیادی از جوانان پایتخت تصمیم گرفتند به مناسبت پایان امتحانات مدرسه در یکی از پاساژهای تهران دور هم جمع شوند تنها به این خاطر که دور هم جمع شده باشند. در فراخوان آن ها برای جمع شدن هیچ هدف یا خواسته ای نیامده بود. آن ها هیچ به آشفتگی ای که پیش آمد، به مشکلات احتمالی، به پلیسی که در برابر تجمعات گسترده معمولا تمایلی به مهربانی و گذشت ندارد، به مردم که با تعجب به آن ها نگاه می کردند، یا به هیچ چیز دیگر فکر نمی کردند. آن ها فقط به «بامزه» بودن کاری فکر می کردند که داشتند انجام می دادند.این احتمالا اولین چیزی است که حتی پیش از نگاه کردن به عکس های تجمع آن ها به چشم می آید. از جمع شدن دور همی آن ها عکس زیادی در دست نیست. دو سه عکس موجود از فاصله ای نسبتا دور و به احتمال زیاد از دوربین های موبایل کسانی که با دیدن آن ها بهت زده شده یا به وجود آمده اند، گرفته شده است. عکس هایی مضطرب با کمترین کیفیت موجود، از چشم کسانی که از بیرون نگاه می کنند. خود همین منتشر نشدن عکس های بیشتر از فاصله نزدیک تر، عکس هایی با دوربین های نیمه حرفه ای یا حتی عکس های فقط کمی حساب شده تر نشان می دهد جوانان حاضر هیچ به فکر ثبت واقعه ای نبوده اند که دارند می سازندش. برای آن ها هیچ مهم نبود که این می تواند آشکارترین جلوه حضور نسل آنان در عرصه های اجتماعی باشد. آن ها به این فکر نمی کردند که دارند یکی از بزرگ ترین اجتماعات چند سال اخیر را خلق می کنند. برای آن ها چیز مهمی وجود نداشت تا جدی تر به ثبتش فکر کنند. کار آن ها فقط برای کسانی مهم بود که از دیدن جمعیت زیاد آن ها شگفت زده شده بودند. تنها کسانی که هیچ اهمیتی برای کار آن ها قائل نبودند، خودشان بودند. به نظر خودشان آن ها فقط داشتند لذت می بردند؛ همین! اپیکور 1395 بعد از آن که تظاهرات ماه می 1968 فرانسه گسترش یافت و از درهای دانشگاه بیرون رفت، دست در دست جنبش کارگری نهاد و در عمل تبدیل به بزرگ ترین تجمع سیاسی بعد از جنگ جهانی در اروپا شد، کمتر کسی دوست داشت به یاد بیاورد بهانه نخستین تظاهرات درخواست آزادی های جنسی بیشتر از سوی دانشجویان بود. برای بیشتر کسانی که در این تظاهرات ایستادگی کردند، کتک خوردند، راه حبس پیش گرفتند و هزینه دادند، به یاد آوردند ریشه های لذت جویانه تظاهرات اولیه کمی خجالت آور به نظر می رسید. شاید همین ریشه های کم و بیش مبتذل (اگر در نظر بگیریم که خود این واژه ار فرط به هر بهانه به کار رفتن به اندازه کافی مبتذل نشده است) بود که باعث شد متفکر بزرگی مانند آدورنو هیچ گاه نتواند با آن هم دل شود. به نظر می رسد لذت بردن هنوز نمی تواند بهانه ای برای آغاز هر چیز جدی باشد. تجمع نوجوانان و جوانان زاده دهه های 70 و 80 تهران احتمالا قرار نیست مازادی مانند اتفاقات فرانسه داشته باشد؛ نه شرکت کنندگان آن به چیزی بیشتر از آن چه انجام داده اند، فکر می کنند و نه در افق امکان چنین اتفاقی به چشم می خورد. با این همه می توان مشابهت کوچکی میان این دو اتفاق در تهران و پاریس پیدا کرد. در هر دو این حرکت ها «لذت» نخستین چیزی است که به ذهن خطور می کند. چه لذت رادیکالی که دانشجویان پاریسی در جست و جوی آن بودند و چه لذت آغاز فصل تعطیل و دورهم بودنی که نوجوانان تهرانی را دور هم جمع کرد، هیچ نشانی از سیاست در خود نداشت. با این حال یکی از آن ها به تظاهراتی بزرگ و سراسری تبدیل شد و دومی حتی نتوانست به طور کامل برگزار شود. این تفاوت در دو تجمع را از خلا عکس های دو تجمع به بهترین شکل ممکن می توان دید. در تصاویر سیاه و سفید آغازین پاریس می توان چهره دانشجویان خشمگینی را دید که معمولا در گروه های متراکم به یک نقطه خیره شده اند. به نظر می رسد همه تصاویر از چشمان مردی که روی چهارپایه برای دانشجویان سخنرانی می کند، ضبط شده است. میتینگ برای آن ها هنوز یک مسیر است. مسیری برای یافتن لذت. در تصاویر ضبط شده آن روزها دانشجویان معمولا تمامی تصویر را تسخیر کرده اند. آن ها قصد دارند چیزی را که حقشان می دانند، طلب کنند. برای نوجوانان تهرانی سال 1395 اما میتینگ مسیری برای به دست آوردن یک هدف نیست، بلکه خود هدف است. آنها فقط جمع شده اند که جمع شده باشند. مانند تماشاگران فیلمی که آن را برای لذت بردن از داستان، کارگردانی، بازی ستاره های محبوب یا تصاویر درخشان و جذابش انتخاب نکرده اند، بلکه به سالن سینما آمده اند تا تنها از قرار گرفتن در سالن لذت ببرند. در همین معدود تصاویر باقی ماننده از میتینگ نیمه تمام نوجوان های تهران می توان مجموعه ناهمگون نگاه ها و رفتارها را دریافت کرد. چیزی برای جمع کردن آن ها دور هم وجود ندارد. نه کسی برای آن ها حرف می زند، نه به سوی مقصد خاصی نگاه می کنند. اگر به همان مثال سینما برگردیم، آن ها به جای آن که به پرده سینما خیره شده باشند، چشمان خود را به گوشه های مختلف سالن سینما دوخته اند (و کنایه آمیز این که پاساژ عظیم کوروش به واسطه مجموعه سالن هایی که در یکی از طبقاتش ساخته است، عنوان سینما را هم یدک می کشد). چیزی که آن ها را در تجمع گرده آورده است، چیزی بیرون از خود این تجمع نیست تا به جست و جویش درآیند. آنها با صرف حضورشان به آن چه خواسته اند، رسیده اند. تیر آن ها درست پیش پایشان به زمین افتاده است، اما این فقط از دید دیگران ناکامی به نظر می رسد. آن ها واقعا پیش پایشان را هدف گرفته اند. از خیابان تا پاساژ معروف است که پس از انقلاب اکتبر در دادگاهی یکی از افسران شهرستانی را محاکمه می کردند که در یک تظاهرات کوچک به سربازانش دستور داده بود به سمت مردمی که در سکوت تحصن کرده بودند، تیراندازی کنند. قاضی از او سوال می کند چرا به مردمی که فقط سکوت کرده بودند، شلیک کرده است؟ افسر با خون سردی جواب می دهد: «آن ها می توانستند در خانه هایشان هر چقدر می خواهند سکوت کنند. خیابان که جای سکوت کردن نیست!» اگرچه به نظر مضحک می آید، اما از یک منظر افسر روسی کاملا درست می گوید. تسخیر کردن یک مکان در دنیای امروزین ما به خودی خود می تواند عملی رادیکال محسوب شود. اما نکته شیطنت آمیز مدرسه درست در کیفیت جایی است که تسخیر می شود. به تصاویر میتینگ نوجوانان تهرانی که نگاه می کنیم، عموما یک عنصر بیشتر فضای عکس را تسخیر کرده است؛ پاساژ کورش. از دید یک ناظر بدبین می توان چنین گفت که، لااقل در عکس ها، این نوجوانان نیستند که پاساژ را تسخیر کرده اند، بلکه این پاساژ است که نوجوانان را زیر سلطه گرفته است. پاساژها و مراکز خرید میعادگاه های تازه طبقات متوسط و بالادستان جامعه ایرانند که دارند به سرعت جای پارک ها، رستوران ها و کافه ها را می گیرند. خود پاساژ کورش با چند سالن سینما، چند رستوران، کافی شاپ و حتی یک شهربازی در حقیقت نماد کاملی است از شهری که مراکز خرید در حال بلعیدن آن هستند. بسیاری از ساکنان طبقه متوسط اجتماع تفریحات اوقات فراغت و دور هم جمع شدنشان را در مراکز خرید برگزار می کنند. مراجعه به مراکز خرید رفته رفته از علمی که قرار بود برای رفع نیازهای خانواده انجام شود، به یکی از نیازهای خانواده تبدیل شده است. این که نوجوانان تهرانی برای برگزاری میتینگی که سودای جمعیتی چندهزار نفره را در سر داشت، یک مرکز خرید را انتخاب می کنند، می تواند کنایه هولناکی باشد به این که مراکز خرید قرار است آخرین پایگاه اجتماعی مردم را نیز در خود ببلعد. ادغام شدن تمام فعالیت های اجتماعی در محلی که ذاتا برای خرید و فروش ساخته شده است، چیزی نیست که معنای خوشایندی داشته باشد. این که حتی یک میتینگ اجتماعی باید زیر نفس های سنگین مناسبات پولی برگزار شود، شاید حتی در چشمانی بدبین تر به این معنی باشد که طبقه متوسط تمام خصلت رهایی طلب خود را زیر سایه خرید و فروش از دست داده است. با این همه برای کسانی که ترجیح می دهند این قدر هم اوضاع را سیاه نبینند، هنوز یک روزنه امید باقی است. میتینگ چند هزار نفره نوجوانان تهرانی به تعطیل شدن چند ساعته مرکز خرید منجر شد. به نظر می سد این یکی استخوانی است که در گلوی مراکز خرید گیر خواهدکرد. ظاهرا هنوز راهی برای هضم کردن کامل هرگونه فعالیت اجتماعی پیدا نشده است. در غیاب سیاست رمان «از چشم غربی» جوزف کنراد روایت زندگی سیاسی یک جوان روسی است که تا پیش از یک روز خاص کمترین رابطه ای با سیاست و مبارزه ندارد. دانشجویی از طبقات پایین اجتماع که به سختی توانسته است امکان تحصیل در دانشگاه را پیدا کند و ترجیح می دهد تا می تواند از هر حرکت سیاسی که می تواند آینده شغلی مطلوب او را به خطر بیندازد، دوری کند. اما ناگهان یکی از دوستان نه چندان نزدیک او که در یک اعدام انقلابی مشارکت کرده است، او را وارد شبکه ای از اتفاقات می کند که او به ناچار با آن ها همراه می شود و با گروه های آنارشیست روسی در دیگر نقاط اروپا آشنا می شود و به طور کامل از آن چه برای آینده اندیشیده بود، فاصله می گیرد. خود کنراد احتمالا «از چشم غربی» را رمانی در انتقاد از گروه های آنارشیستی می دانست، اما رمان او ناخواسته به وجه پررنگ و معمولا نادیده گرفته شده ای از فعالیت سیاسی اشاره می کند؛ خصلت تصادفی سیاست! در حقیقت سیاست عموما نه به صورت ارادی که به یک باره و ناخواسته مازادش را بر زندگی ما تحمیل می کند. مادامی که زندگی ادامه دارد، سیاست می تواند آن را تسخیر کند . عملی که تا دیروز هرگز سیاسی به نظر نمی رسید، ناگهان ممکن است رنگ سیاسی بگیرد. راه رفتن در خیابانی که تا سه روز پیش برای مردمان مباح و حتی مطلوب شمرده می شد، ناگهان با تغییر کوچکی در وضعیت ممکن است به عمل رادیکالی تبدیل شود که حاکمیت برای آن مجازاتی سنگین در نظر می گیرد. این درست همان نقطه اتصالی است که می تواند نوجوانان بی خیال و در پی لذت پاساژ کورش را به حاضران در تمامی جنبش های سیاسی تاریخ پیوند دهد. سیاست مکارتر از آن است که بتوان اجتماعی را از او مصون نگه داشت. او در گوشه و کنار تاریخ به انتظار کمین کرده است تا به یک باره به آغوش نسل هایی بپرد که به خیال خود از او می گریزند.
دوشنبه ، ۷تیر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیلکوه]
[مشاهده در: www.nilkooh.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]
صفحات پیشنهادی
این دهه هشتادی ها... + تصاویر
برای نوجوانان تهرانی سال 1395 اما میتینگ مسیری برای به دست آوردن یک هدف نیست بلکه خود هدف است یک روز در فروشگاهدر سکانس معروفی از کمدی کلاسیک یک شب در کازابلانکا گروچو مارکس که تازه مدیریت یک هتل در شهر کازابلانکا را بر عهده گرفته است در اولین دستورش فرمان می دهد شماره همه اتجمع دهه هشتادیها چرا قابل هضم نبود؟
تجمع دهه هشتادیها چرا قابل هضم نبود جامعه > شهری - محمد زینالی اُناری اگر افراد نیم قرنی یادشان بیاید آن اول انقلاب خیلی از مردم همدیگر را برادر می نامیدند گروه های سیاسی زیادی بودند که این اتحاد را داشتند و متلاشی شدند اما مهم ترین آن ها حضور مردم در پشت سنگریک هفته هفت چهره؛ از دهه هشتادی ها تا طرفداران تراکتور
یک هفته هفت چهره از دهه هشتادی ها تا طرفداران تراکتور تجمع عده ی زیادی از متولدین دهه های هفتاد و هشتاد در مجتمع کوروش واقع در غرب تهران که همراه با رفتارهایی خارج از عرف بود بهانه ی این شد که به مفهوم نسل بپردازیم برترین ها - ایمان عبدلی طرفداران تراکتور یا قومی گرایی هفتهاعلام استارت لیست مسابقات وزنهبرداری جوانان جهان 2016/ تنها یک ایرانی صدرنشین است
اعلام استارت لیست مسابقات وزنهبرداری جوانان جهان 2016 تنها یک ایرانی صدرنشین است استارت لیست مسابقات وزنهبرداری جوانان جهان 2016 اعلام شده است و در این میان تنها یک وزنه بردار ایرانی در صدر استارت لیست این رقابتها قرار دارد به گزارش ایسنا استارت لیست مسابقات وزنهبرداری جهاشهاب مرادی: جوانان ما عشق ورزی بلد نیستند!+تصاویر
شهاب مرادی از اخلاق در جامعه فضای رسانه های مجازی تلویزیون فیلم ها و سریال ها و زمان حضور در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران می گوید شهاب مرادی روحانی به روز می خواهید شهاب مرادی خوش رو و جوان پسند می خواهید شهاب مرادی آشنا به رسانه و رگ خواب مخاطب می خواهید شهاب مرادییک جامعه شناس: تجمع دهه هشتادیها را امنیتی نکنید، انقلاب که نکردهاند/ آنها به رسانهها اعتماد ندارند
یک جامعه شناس تجمع دهه هشتادیها را امنیتی نکنید انقلاب که نکردهاند آنها به رسانهها اعتماد ندارند جامعه > آسیبها - یک جامعه شناس گفت تجمع نوجوانان دهه هشتادی را نباید امنیتی کرد جوانی اقتضائاتی دارد که باید مسوولان ما با آن کنار بیایند چرا کسی نمی پرسد صدا وحادثه انفجار مهیب خط لوله گاز غرب تهران +تصاویر - شبکه خبری صنعت نفت
بامداد امروز جمعه ٢٨ خردادماه ارتباط خط لوله هشت اینچ ورودی ایستگاه تقلیل فشار غرب تهران و خط تغدیه روستای سولقان در اثر حفاری مترو و نشست زمین قطع شد که وجود کابلهای فشار قوی برق و ایجاد جرقه سبب انفجار و آتش سوزی در منطقه شهران شد آتش سوزی حاصل از انفجار این خط لوله با تلاشروایت دو بانوی ایرانی در «ماه عسل» از مواجهه ناگهانی با یک بیماری + فیلم و تصاویر
روایت دو بانوی ایرانی در ماه عسل از مواجهه ناگهانی با یک بیماری فیلم و تصاویر ماه عسل امشب میزبان دو بانوی ایرانی بود که سرطان و رنج مواجهه با این بیماری را با تمام وجود خود درک کرده بودند به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان قاتصاویر/ هرکول ایرانی جهانی شد
اندام ورزیده پدیده پرورش اندام ایران باعث شد رسانه های خارجی لقب هرکول ایرانی را برای سجاد غریبی انتخاب کنند به گزارش فرادید سجاد غریبی 24 ساله پدیده پرورش اندام ایران با قدی حدود188 سانتی متر و وزن 175 کیلوگرم به تازگی مورد توجه رسانه های خارجی قرار گرفته و لقب هرکول ایرانبهرام رادان؛ ستاره جسور دو دهه اخیر سینمای ایران!+تصاویر
بهرام رادان در طول 17 سال بازیگری حضوری پررنگ و مستمر در عرصه سینما داشته و دو سیمرغ بلورین جشنواره فجر نوعی ارزش گذاری به تلاش او برای ایفای نقش های متفاوت در همکاری با کارگردانانی از نسل های مختلف است بهرام رادانبهرام رادان در طول 17 سال بازیگری حضوری پررنگ و مستمر در عرصه سین-
گوناگون
پربازدیدترینها