واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: انكار قتل تازه عروس
مرد جواني كه از شش سال قبل به اتهام قتل همسرش در بازداشت به سر ميبرد، روز گذشته براي دومين بار محاكمه شد و اتهامش را انكار كرد.
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز 15 آبان ماه سال 89 بود كه مأموران پليس تهران از قتل زن جواني در خانهاش با خبر و در محل حاضر شدند. محل حادثه خانهای در محله يافتآباد و جسد متعلق به زني 22 ساله به نام شهره بود كه با ضربات چاقو جان خود را از دست داده بود. حامد، شوهر 35 ساله مقتول كه پليس را از ماجرا با خبر كرده بود با خونسردي كامل گفت، وقتي وارد خانه شدم جسد همسرم را ديدم. بعد هم با پليس 110 تماس گرفتم. بعد از حضور بازپرس در محل و بررسي صحنه جرم، جسد به پزشكي قانوني منتقل شد.
خانواده شهره در اولين تحقيقات گفتند كه به حامد مظنون هستند و احتمال ميدهند كه او مرتكب قتل شده باشد. آنها گفتند حامد هشت ماه قبل با دخترشان ازدواج كرده اما در اين مدت بارها همسرش را كتك زده است.
بعد از آن بود كه حامد به عنوان مظنون تحقيق شد. او گفت در قتل همسرش نقش نداشته است، اما هر بار اظهارات متفاوتي را مطرح كرد. هر چند حامد به قتل اقرار نكرد، اما بازپرس با استناد به شواهد موجود در پرونده، او را مجرم شناخت و پرونده با صدور كيفرخواست براي رسيدگي روي ميز هيئت قضايي دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. دفاعيات حامد در جلسه رسيدگي از سوي هيئت قضايي پذيرفته نشد و او به درخواست اولياي دم به قصاص محكوم شد. با اعتراض حامد به رأي دادگاه، پرونده در ديوان عالي كشور بررسي و رأي دادگاه نقض و پرونده براي رسيدگي به شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته بعد از تشكيل جلسه رسيدگي، اولياي دم گفتند كه خواستهاي جز قصاص حامد ندارند.
خواهر مقتول گفت: شهره هميشه با من درد دل ميكرد و ميگفت كه شوهرش او را كتك ميزند. او آخرين بار كه با من تماس گرفت، گريه ميكرد و ميگفت كه شوهرش او را تهديد كرده تا درباره اختلافشان با كسي حرف نزند.
وي ادامه داد: سه ماه بعد از وقوع حادثه وقتي پلمپ در خانه خواهرم شكسته شد، خانه را جستوجو كرديم. بين دسته مبل حلقه ازدواج خواهرم را پيدا كرديم. بعد از كنار زدن مبل بود كه پيراهن حامد را در حالي كه آغشته به خون بود، پيدا كرديم. يك روز قبل از حادثه وقتي به خانه خواهرم رفته بودم پيراهن را به تن حامد ديدم و نميتواند اين موضوع را انكار كند. حامد وقتي در جايگاه قرار گرفت، اتهام قتل را انكار كرد. او گفت من و همسرم هشت ماه قبل از حادثه ازدواج كرديم و اختلاف خاصي با هم نداشتيم. در مدتي كه دوران حبس را سپري ميكنم بارها به اين ماجرا فكر كردم و به چند نفر مظنون هستم. متهم گفت: من مرد خونسردي هستم و همين خونسرديام سبب شده است تا پليس به من مظنون شود و دستگيرم كند. شش سال است كه بيگناه در زندان هستم و درخواست ميكنم تا من را آزاد كنيد.
هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم وارد شور شدند.
گفت و گو با متهم :
قبل از دستگيري شغلت چه بود؟
راننده آژانس بودم.
چقدر درس خواندهاي؟
سيكل دارم.
درباره آشناييات با همسرت بگو.
مدتي قبل از حادثه بود كه يكي از اهالي محل، خانواده همسرم را به من معرفي كرد. من هم اول با برادر شهره حرف زدم و بعد همراه خانوادهام به خواستگاري رفتم. براي جشن عروسي هم مراسم مفصلي گرفتم. همه اينها نشان ميدهد كه به همسرم علاقه داشتم.
درباره روز حادثه توضيح بده.
آن روز وقتي وارد خانه شدم ديدم كه همسرم كشته شده است. به طرف تلفن رفتم و با پليس تماس گرفتم. مأموران وقتي وارد شدند و من را خونسرد ديدند به رفتارم مظنون شدند و دستگير شدم. شايد اگر جار و جنجال به راه ميانداختم، اين وضعيت را نداشتم.
ميخواهي بگويي از قتل همسرت ناراحت نشدي؟
ناراحت شدم.
اما اين وضعيتي كه ميگويي غيرعادي است. مگر ميشود عزيز انسان با اين وضعيت دلخراش كشته شود و خونسرد بود؟
اگر داد و فرياد ميكردم، همسايهها به خانهمان ميريختند و آثار جرم را از بين ميبردند.
ميبيني حالا كه آثار جرم از بين نرفته تو به قتل متهم هستي؟
من مرتكب قتل نشدهام.
ميداني كه لباس خونيات در خانه پيدا شده؟
بله. قبول دارم كه لباس متعلق به من است، اما نميدانم چه كسي آن را به خون آغشته كرده است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]