تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804361246




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پیرزن معلولی که او را سر راه گذاشته اند:سه فرزندارم؛یکی پزشک،دیگری وکیل و سومی استاد دانشگاه


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: پیرزن معلولی که او را سر راه گذاشته اند:سه فرزندارم؛یکی پزشک،دیگری وکیل و سومی استاد دانشگاه جامعه > خانواده - روزنامه ایران در گزارشی رقت برانگیز، زندگی یک مادر معلول را تصویر کرده است.

این روزنامه نوشته است:پیرزن روی صندلی چرخدار فرسوده‌اش نشسته، چادر سیاهش را روی صورتش کشیده، ساکت و آرام، در میان دست‌های چروک خورده‌اش جعبه‌ای قرار دارد و رهگذرانی که هر از چند گاهی سکه‌ای در آن می‌اندازند.
روی پاهای پیرزن کیسه‌ای قرار دارد، پیرزن به‌عابری که سکه‌ای درون جعبه می‌اندازد نهیب می‌زند من گدا نیستم، اسکاچ می‌فروشم، اگه راست می‌گی ازم اسکاچ بخر. زن جوان عذرخواهی کرده و تقاضای اسکاچ می‌کند پیرزن دست در کیسه می‌کند و اسکاچی در اختیار زن قرار می‌دهد و پولش را درون جعبه می‌اندازد.
به پیرزن نزدیک می‌شوم، اسکاچ‌های رنگی با نخ‌های رنگارنگ که به‌وسیله  دست بافته شده‌اند، این اسکاچ‌ها رو خودتون بافته‌اید؟
چادرش را کنار می‌زند، پیرزنی است سفید رو که روزگار خطوط متعددی را در چهره‌اش نمایان کرده با چشمان کم‌فروغش نگاهم می‌کند، بله.

چرا اینها رو می‌بافی؟
برای اینکه باید خرجم رو دربیارم.
تو این سن و سال کسی نیست از شما حمایت کنه؟
 نه خانم خدا ازم حمایت کنه کافیه.
ان شاءالله. منظورم اینه همسری، بچه‌ای؟
ای بابا همسرم دو سالی هست به رحمت خدا رفته سه تا پسر دارم همه ماشاءالله برای خودشون کسی هستن اما از پس نگه داشتن من بر نمیان.
یعنی حاضر به نگه داشتن شما نیستن؟
نه؛ خانم هاشون حاضر نیستن با یه مادر شوهر معلول زندگی کنن می‌خواستن من رو به مراکز نگهداری سالمندان و معلولان ببرن که قبول نکردم.
پس چی کار می‌کنید؟
بهشون گفتم ولم کنید اونا هم ولم کردن.
شاید شرایط مالیشون خوب نیست؟
نه خانم یکیشون وکیله، یکی استاد دانشگاه است و یکی هم پزشکه.
یعنی با این شرایط حاضر نیستند حتی به شما خرجی بدهند؟
نه هیچ کمکی نمی‌کنند خودم باید از پس زندگی خودم بربیام.  
اینا رو چه طوری می‌بافید؟ نخها رو خودتون تهیه می‌کنید؟
 نه مادر، خدا که آدم رو ول نمی‌کنه همسایه‌ها کمکم کردن از قدیم بافتنی بلد بودم یکی از همسایه‌ها برام نخ میخره و برام میاره من هم اینا رو می‌بافم و میارم تو خیابون و می‌فروشم. یه مدتی لیف می‌بافتم الانم اسکاچ می‌بافم.
خونتون کجاست؟
اسلامشهر.
از اون جا چطور تا اینجا می‌آیید؟
یک آقایی همسایه ماست که مسافرکشی می‌کنه صبح‌ها من رو میاره اینجا و غروبم من رو می‌رسونه خونه.
بهش کرایه می‌دید؟
نه مثل پسر خودمه واقعاً ازش ممنونم هر کاری داشته باشم کمکم می‌کنه خودش و خانمش.
از همسرتان چیزی برایتان نمانده؟
چیزی نداشت خدابیامرز یک عمر کار کرد و بچه بزرگ کردیم همیشه می‌گفت من اگه نباشم پسرها تو رو ول نمی‌کنن خدا رو شکر دست همشون به دهانشون می‌رسه و برای خودشان کسی هستند.
پسرها خبر دارن که دستفروشی می‌کنید؟
 آره می‌دونن اما عین خیالشونم نیست انگار نه انگار که مادر دارند.
با فروش اینا خرج زندگی رو در میاری؟
  من پیرزن مگه چه خرجی دارم تازه یارانه هم می‌گیرم. خدا رو شکر.  
با توجه به وضعیت‌تان تنها زندگی کردن سخت نیست؟
نه همسایه‌های خوبی دارم همیشه بهم سر میزنن و
تنهام نمیذارن.  
از کی دچار معلولیت شدید؟
بعد فوت همسرم البته از قبلش مشکل داشتم ولی با فوت اون خدابیامرز دیگه زمینگیر شدم.  
تحت پوشش بهزیستی نیستی؟
نه من که نمی‌دونم چی کار باید بکنم و کجا باید برم.  
پسرها اصلاً حالتان رو نمی‌پرسن؟
 نه اصلاً انگار نه انگار که من مادرشان بودم و با سختی بزرگشان کرده‌ام.  
تلفن هم نمی‌زنند؟
نه به خدا دلم براشون لک زده برای خودشون و برای زن و بچه‌هاشون.
قطرات اشک صورت چروک خورده پیرزن را خیس می‌کند، سعی می‌کنم از این فضا دورش کنم میگم.
 حاج خانوم حتماً مادرشوهر خوبی نبودید که عروس‌ها نگهتان نداشتند؟
چه می‌دونم والا خدا می‌دونه ولی چون معلول بودم نگهم نداشتند.
چرا؟
می‌گفتن تو کثیفی، صندلیت کثیفه، بهم می‌گفتن تو همه جا رو کثیف می‌کنی و....
یعنی اگر سالم بودید قبولتان می‌کردند؟
 فکر نکنم؛ می‌دونی این روزها جوون‌ها حوصله ما پیرها رو ندارن چه سالم چه علیل.
هیچ وقت شده از خدا بخواهید یک روز اونا هم پیر بشن؟
 من همیشه دعاشون می‌کنم که عاقل شن و حداقل به دیدنم بیان باور کنید دلم برای دیدنشان لک زده.
از پیرزن خداحافظی می‌کنم اسکاچ‌های رنگی در میان دستانم خودنمایی می‌کنند و من به مادر معلولی فکر می‌کنم که در حسرت دیدن فرزندانش می‌سوزد فرزندانی که براحتی مادرشان را سر راه گذاشته‌اند.   17302  


کلید واژه ها: زنان آسیب‌پذیر -




پنجشنبه 27 خرداد 1395 - 06:40:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن