واضح آرشیو وب فارسی:الف: آیا قضاوت مردم ملاک است؟/ اگر می خواهی سالم باشی، زبانت را نگه دار
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳۰
فرصت روز هفتم ماه مهمانی خدا در ویژه نامه خبرآنلاین: با دو گفتار منتخب از آیت الله رضا استادی و محمد جواد فاضل لنکرانیطوری رفتار کن تا مردم درباره تو خوب قضاوت کنند/ گفتاری از آیت الله رضا استادی امیرمومنان علی(ع) در قسمتی از عهدنامه بر قضاوت مردم تکیه کرده و به مالک می فرماید: «من تو را به بلادی می فرستم که قبل از تو دولت های عدل و جور در آن حکومت کرده اند و همان گونه که تو در مورد دولت های قبلی قضاوت می کنی، مردم هم درباره تو قضاوت خواهند کرد. قضاوت تو در مورد گذشتگان اگر قضاوت خوبی باشد برای آنان ارزش و اگر بد باشد ضد ارزش است. تو هم اگر به صورتی حکومت کنی که درباره تو خوب قضاوت کنند ارزشی است برای تو و اگر بد قضاوت کنند برا ی تو ضد ارزش است.»آیا قضاوت مردم ملاک است؟از بعضی بزرگان شنیده می شود که می گویند ما به قضاوت مردم و به حرف آنها کاری نداریم ما باید وظیفه خود را انجام دهیم، مردم هر چه می خواهند بگویند. این منطق، منطق صحیحی است اما در موردی که انسان وظیفه اش را درست تشخیص داده باشد و احتمال بدهد مردم می خواهند مانع انجام وظیفه او شوند، در چنین موردی صحیح است بگوییم ما با حرف مردم کاری نداریم.اما گاهی بعضی می گویند ما می خواهیم انجام وظیفه کنیم و نمی خواهیم نامی از ما باشد، گویا عهدنامه با این طرز فکر مخالف است، زیرا یک از ارزش ها همین است که وقتی انسان از دنیا می رود یا وقتی از مسئولیتی کنار می رود مردم در مورد او خوب قضاوت کنند. توجه به قضاوت مردم در این مورد زمینه ای می شود تا انسان کارها را خوب انجام دهد. یکی از حیات های انسان، حیات نام و نشان اوست، تا نام و نشان انسان در جامعه ای زنده است او حیات دارد. به قول سعدی:سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز ............ مرده آن است که نامش به نکویی نبرندامیرمومنان از این تعبیرات به عنوان یک عامل استفاده می کند، یعنی به فکر نام نیک بودن یک عامل است تا مالک و مالک ها رفتارشان به صورتی باشد که مردم بعد از آنها در موردشان خوب قضاوت کنند، اگر کسی به این فکر باشد، ظلم نمی کند چون م یداند که بعد از او به نیکی از او یاد نخواهند کرد.امیرمومنان در این فراز از عهدنامه می فرماید افراد شایسته را با آنچه خداوند بر زبان بندگانش درباره آنان جاری می سازد می توان شناخت. یعنی هر آنچه مردم درباره کسی قضاوت کنند این همان است که خداوند متعال به زبان مردم انداخته، پس اگر مردم کسی را صالح می دانند خدا او را صالح می داند.قضاوت مردم در تعریف از ظالمان چگونه می تواند ملاک باشد؟معنای کلام امیرمومنان این نیست که اگر در اجتماعی پانصد نفر زندگی می کنند که پنجاه نفرشان افراد آگاه و متدین هستند اما چهارصد و پنجاه نفر ناآگاهند، در این صورت گواهی آن چهارصد و پنجاه نفر در مورد خوبی شخصی ملاک باشد بلکه منظور حضرت، یا قضاوت عمومی است یا قضاوت بندگان خوب خدا.راه محبوبیت در بین مردم چیست؟امیرمومنان به مالک می فرماید: باید به گونه ای زندگی کنی که مردم کارهای تو را تحسین کنند و تو را فرد خوبی بدانند و «محبوب ترین ذخیره در پیش تو عمل صالح باشد.» یعنی کسی که بخواهد مردم او را خوب بدانند بادی به دنبال عمل صالح باشد، یعنی وقتی مردم از تو عمل صالح ببینند در مورد تو خوب قضاوت می کنند.«زمام هوا و هوس خویش را در دست گیر و نسبت به خود در آنچه برایت حلال نیست بخل روا دار» یعنی اگر می خواهی ذخیره عمل صالح داشته باشی باید مالک هوای نفس باشی و خودداری کنی از این که نفس خود را تحویل کارهایی بدهی که بر تو حلال نیست.هر نفسی که انسان می کشد قدمی به سوی قبرش برمی دارد، بنابراین از خودت بیهوده خرج نکن، از خرج کردن خودت بخل بورز، از خرج کردن عمرت در راه هایی که حلال نیست بخل بورز، اینجا جای سخاوت نیست، جای ارزان فروختن نیست. اگر می خواهید سالم باشید، زبانتان را نگه دارید! / گفتاری از آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانیعذاب زبان يك عذاب خاصي است، عذابي كه خداي تبارك و تعالي در قيامت براي لسان در نظر گرفته، با تمام عذابهايي كه براي تمام جوارح بدن هست فرق ميكند. اين سبب ميشود كه ما يك مقدار بیشتر توجه كنيم و لسان خودمان را كنترل كنيم، تا ميتوانيم صحبت نكنيم، تا ميتوانيم سكوت را به عنوان يك عادت براي خودمان قرار دهيم، كه البته خيلي مشكل است و اين نياز به تمرين و رياضت دارد.گاهي يك كلمه از همين دهان كه بيرون ميآيد اين قابليت را دارد كه به مشرق و مغرب زمين برسد و موجب خونريزي و از بين بردن اموال شود، موجب از بين بردن نواميس مردم شود. به لسان ميگويند اين كلمه از تو خارج شده و اين آثار را داشته است آنچه كه الان انسان ميگويد، مخصوصا الان كه اين وسائل ارتباط جمعي و رسانهها خيلي فراوان است و انسان يك كلمه كه امروز ميگويد يك ساعت بعد در كل دنيا اين كلمه هست، هر كسي بخواهد اين كلمه را گوش ميكند! با يك كلمه بيائيم حلالي را حرام كنيم، حرامي را حلال كنيم! همين نتايج را دارد. بايد خيلي مراقبت كنيم و زبان خودمان را كنترل كنيم.باز در يك روايتي پيامبر(ص) ميفرمايد: «مَنْ حَفِظَ لِسَانَهُ فَكَأَنَّمَا عَمِلَ بِالْقُرْآن»؛ خيلي تعبير عجيبي است! كسي كه زبان خود را حفظ كند، گويا به قرآن عمل كرده است. يعني به تمام قرآن عمل كرده و جزء متقين، صالحين و ابرار شده، اين ديگر غيبت نميكند، تهمت نميزند، دروغ نميگويد، ظلم نميكند، وسيله بسياري از گناهان كبيره زبان انسان است.«الصُّمت أرفع العبادة»؛ سكوت بالاترين عبادتهاست. ما در حالات علماي بزرگ اين را داشتيم و ما هم علماي بزرگي را ديديم، گاهي اوقات در يك مجلس يكي دو ساعت، تا كسي از آنها سوال نميكرد اينها حرفي نميزدند. حالا ما تا يك جا ميرويم دو نفر را ميبينيم، از اظهار فضل و نفي ديگران و تخريب ديگران و هتك ديگران و خدايي نكرده گاهي اوقات به هتك نظام اسلامي و اشكال بر نظام اسلامي، كه حالا من نميگويم نبايد اشكال باشد، يك وقت آدم يك جايي اين انتقاد را ميكند به موقع و مؤثر، آن لازم است و به عنوان امر به معروف و نهي از منكر واجب ميشود، ولي جايي كه ميبيند هيچ اثري ندارد، يا انتقاد از يك عالم، انتقاد از يك مسئول، انتقاد از يك شخص، ما خيلي در حرف زدن بيپرواييم.زمانه ما هم متأسفانه اين چنين شده، بيپروايي خيلي فراوان شده، بياخلاقي خيلي فراوان شده، هر كسي تريبوني دارد به مقتضاي ذهن خودش و غرور خودش شروع ميكند هر صحبتي را مطرح ميكند. ما ياد اين روايت بيفتيم، اين روايت را توجه داشته باشيم كه خدا ميفرمايد من براي زبان يك عذابي قرار دادم كه بر هيچ يك از اعضاي بدن اين عذاب را قرار ندادم، انسان ياد همين روايت كه بيفتد دائما بايد به فكر فرو برود.حالا كسي يك عيبي دارد، انسان در صدد افشاي آن عيب برميآيد، چه كار خطرناكي؟ چه كار اشتباهي؟ انسان خودش مگر عيب ندارد؟ اگر واقعاً يك انساني انصاف داشته باشد، ببيند كه خودش چقدر عيب دارد، چقدر نقص دارد، انسان بايد يك فكري به حال گرفتاريهاي خودش كند. چكار داري كه ديگري اين عيب را دارد؟ اگر هنر داريم عيب خودمان را بشناسيم، براي علاج عيب خودمان يك فكر و كاري كنيم، چقدر از عمر انسان مگر باقي مانده؟ اين قدر زمانه زود ميگذرد كه انسان هر روز احساس ميكند به پايان خط رسيده است. هر آن این گونه احساس ميكند.يك مقدار به خودمان و زبان خودمان توجه كنيم، از همين حالا شروع كنيم ببينيم در شبانهروز چقدر ميتوانيم سكوت كنيم، در منزل، بيرون، در جلسات؛ بنشينيم بررسي كنيم كه ببينيم امروز چقدر حرف حسابي زدم؟ چقدر از اين زبان كار كشيدم؟«مَن أرَادَ أن يَسلَمَ فَليَحفَظ لِسانَه»؛ اگر كسي ميخواهد سالم باشد، لسانش را حفظ كند.اين لسان، راه براي «تطهير قلب» است و راه براي «آلودگي قلب» است. انسان يك حرفي كه ميزند؛ تا غيبت ميكند قلبش آلوده ميشود، تا يك حرفي عليه ديگري ميزند بلافاصله قلبش مكدر ميشود. هر چه اين لسان متوقف باشد، قلب مزينتر و مطهرتر و پاكتر باقي ميماند.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]