تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):تا زمانى كه مردم، امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به ي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806856258




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مستندهای من وامدار روایت فتح است - سایت خبری تحلیلی بولتن


واضح آرشیو وب فارسی:بولتن نیوز: احمد محمدتبریزی مستند «پل» که چندی پیش از صداوسیما پخش شد روایتگر نبرد رزمندگان جبهه مقاومت با تروریست های داعشی بر سر تصاحب یک پل است. این مستند هیجان انگیز یک تصویر شفاف و واضح از چگونگی جنگ در عراق را به مخاطب ارائه می دهد و برای آشنایی بینندگان با چگونگی اتفاقات در جبهه مقاومت اسلامی بسیار مفید است. در بخش هایی از مستند می بینیم که یکی از نیروها به نام علی جلوی دوربین گلوله می خورد و تا لحظاتی قبل از شهادتش شاهد احوالش هستیم. کارگردان این مستند بنا به دلایلی با نام مستعار «حسین راوی» کار می کند و از ماگروه فرهنگ و هنر: مستند «پل» که چندی پیش از صداوسیما پخش شد روایتگر نبرد رزمندگان جبهه مقاومت با تروریست های داعشی بر سر تصاحب یک پل است. این مستند هیجان انگیز یک تصویر شفاف و واضح از چگونگی جنگ در عراق را به مخاطب ارائه می دهد و برای آشنایی بینندگان با چگونگی اتفاقات در جبهه مقاومت اسلامی بسیار مفید است. در بخش هایی از مستند می بینیم که یکی از نیروها به نام علی جلوی دوربین گلوله می خورد و تا لحظاتی قبل از شهادتش شاهد احوالش هستیم. کارگردان این مستند بنا به دلایلی با نام مستعار «حسین راوی» کار می کند و از ما می خواهد که به هیچ عنوان نامی از وی نبریم. به گزارش بولتن نیوز، در ادامه گفت وگوی ما با کارگردان مستند «پل» را می خوانید. دلیل انتخاب چنین سوژه حساس و خطرناکی برای مستندتان چه بود؟ این انتخاب خیلی دست ما نبود و توفیقی بود که در زندگی ام اتفاق افتاد. من پیشینه کاری ام از روایت فتح است و از آنجا با مستند سازی آشنا شدم. در روایت فتح برای ساخت مستندی درباره جنگ 33 روزه به لبنان سفر کرده بودم و آنجا با آقای مرتضی شعبانی که زمانی فیلمبردار گروه روایت فتح بود و بعد مدیرعامل آنجا شد و به مرکز مستند حقیقت رفت، آشنا شدم. آشنایی ای که از قبل و همکاری هایی که در گذشته داشتیم و همسفری که در جنگ 33 روزه پیش آمد دلیل ساخت این مستند شد. البته خیلی از مستندسازانی که با ایشان از زمان روایت فتح در ارتباط بودند برای رفتن به سوریه و عراق و گرفتن مستند اصرار داشتند و به نوعی همه مستندسازان برای انجام این کار آمادگی داشتند. قبل از من چند تا از بچه ها برای ساخت مستند از عملیات های جبهه مقاومت به سوریه و عراق رفته بودند. یک روز هم نوبت ما شد و به من گفتند امروز مهیاست و می توانید برای یکی از عملیات ها بروید. من با علی انصاری که مترجمم بود و با مرکز مستند در ارتباط بود قبل از سفرم آشنا شدم و جریان مستند را برایش توضیح دادم و گفتم به یک راوی نیاز دارم که با او همراه شوم و زندگی کنم که علی، سیدمرتضی موسوی را که خبرنگار جنگ و رزمنده بود معرفی کرد. من به واسطه علی با سیدموسوی که در فیلم، سیدباقر نام دارد، آشنا شدم. برای ساخت مستند، چندین بار به عراق رفتم منتها هر بار عملیات به دلایلی لغو می شد و انجام نمی گرفت. دو، سه بار به عراق رفتم و آمدم تا اینکه دیگر مشخص شد انجام عملیات قطعی است. من آمدم و با سیدباقر صحبت کردم تا چند روزی در کنارش باشم. در نهایت چند روز در خانه و کنار خانواده سید باقر بودم و بعد از آن به عراق رفتیم و فیلمی شد که الان می بینید. شما تنها فیلمبردار مستند هستید یا فیلمبردار دیگری هم دارد؟ فیلمبردار فقط منم و یک دوربین روی کلاه سیدباقر است که ما از تصاویر آن دوربین هم استفاده می کنیم. راوی فیلم که با آن فیلم را شروع می کنم و به پایان می برم یک خبرنگار است که دوربین روی کلاهش قرار دارد. من گاهی از زاویه دوربین او هم استفاده کرده ام. علی انصاری هم فیلمبردار شبکه الغدیر بود و یک دوربین زاپاس داشت و از یک جایی که برای علی آن اتفاق افتاد دوربین من خراب شد و من دوربین علی را برای ادامه کار برداشتم. ابتدا قرار بود مستند در این فرم ساخته شود؟ از همان آغاز به وجود نریشن های خودمانی و نزدیکی به صحنه فکر کرده بودید؟ بعد از اینکه پای تدوین نشستم نریشن اول شخص را انتخاب کردم. در مورد نزدیکی به صحنه ها از همان شروع کار قصدم واقعا این بود که در مسیر فیلم با یکی از شخصیت ها همراه شوم و بتوانم در کنارش از اتفاقات عملیات فیلم بگیرم. ولی اتفاقاتی که در فیلم می افتد مثل شهادت علی کاملاً از اختیار ما خارج بود و به صورت مستند محض اتفاق افتاد و ما در موقعیت قرار گرفتیم. برای انتخاب روایت اول شخص هم دلیل داشتم. علتش این بود که من چندین زاویه دید مختلف را در روایت نریشن نوشتم ولی هیچ کدام آن حس صمیمی و خودمانی را نداشت. من خودم نریتور نیستم و زمانی که متن را به چندین نفر دادم تا بخوانند گفتند آن صمیمیت در نیامده است. در نهایت به این نتیجه رسیدم که نریشن را اول شخص بنویسم و خودم آن را بخوانم تا واقعیت کار بیشتر جلوه کند. البته خیلی از صحنه هایی که در فیلم می بینید از من نیست و وامدار آموخته های ما از روایت فتح است. نوع فیلمبرداری و نوع مواجهه با آدم ها و قرار گرفتن در موقعیت جنگی، درس هایی است که از مجموعه روایت فتح ما داریم پس می دهیم. پس کاملاً تحت تأثیر مستندهای روایت فتح قرار داشتید. بله، کاملاً. من خیلی جاها در بسیاری از صحنه ها وقتی نما می گرفتم نریشن های آقا مرتضی آوینی در صحنه نبرد در گوشم بود. اینکه شما مستندهای زیادی ببینید و بفهمید دوربینتان را کجا باید قرار دهید موقع کار خیلی کمکتان می کند. مستند «پل» از این جهت خیلی باارزش است که بی واسطه و مستقیم شمایی از اتفاقاتی که در حال رخ دادن است را پیش چشم مخاطبی که کیلومترها از مرکز حوادث دور است، میگذارد. می دانید در جنگ شهری با یک جنگ قاعده مند طرف نیستید. من تجربه کار در جنگ 33 روزه را دارم. باید گفت در جنگ 33 روزه مواجهه با دشمن به شدت این جنگ نبود. من تا دوم دبستان در یک منطقه جنگی بودم و بزرگ شدم و با توپ و خمپاره غریبه نیستم. کم جنازه ندیدم. از لحاظ روحی آمادگی حضور در یک منطقه جنگی را داشتم ولی با همه اینها در جنگ شهری ترس و حفظ جان به سراغت می آید و جاهایی باید خودت را جمع کنی تا ببینی کجا هستی. با تمام اینها در هر لحظه سخت و دشوار ترس کماکان جزئی از وجود انسان است. امکان می دادید که ممکن است یکی از گلوله ها به شما بخورد؟ بله، اگر من و علی جایمان عوض نمی شد من به جای او گلوله می خوردم. از این بابت مشکلی ندارید که بخواهد مانع کارتان شود؟ این مسائل را خود خدا توفیقش را می دهد. اینطوری نیست که فکر کنید من روحیه عجیب و غریبی دارم. همچنین سلحشوری رزمندگانی که کنارت هستند به آدم فضا و نیرو می دهد. وقتی می بینید افراد کنارتان با شجاعت می جنگند و جلو می روند شما هم از آنها تأثیر می گیرید. اگر سه نفر کنارتان شروع به ترسیدن و فرار کنند این روی شما هم تأثیر می گذارد. برخورد رزمندگان در قبال حضور یک مستندساز در کنارشان چه بود؟ برای آنها خیلی باارزش و روحیه بخش بود که یک ایرانی همراهشان تا آنجا آمده است. به لحاظ قوت قلب و احساسی که داشتند خیلی خوب بود. خیلی دوست داشتند که یک برادر ایرانی تا آنجا آمده که از کارشان فیلم بگیرد. شهید انصاری هم جزو گروه بود؟ علی انصاری نیروی شبکه الغدیر بود. فیلمبردار و نیروی تأمینی شبکه و فیلمبردار رسانه ای بود. کسی که به عنوان فیلمبردار به عنوان نیروهای خط شکن جلو می رود هر خطری را به جان می خرد. تفاوتی بین او و خط شکن وجود ندارد. دشمن هم نگاه نمی کند ببیند چه کسی دوربین دارد و چه کسی اسلحه و می زند. دوستی ما هم دو هفته قبل از سفر شکل گرفت. چطور بچه ای بود؟ چون در فیلم از شهادتش استقبال می کند و بدون هیچ ترس و واهمه ای از این اتفاق خوشحال است. کاملاً شوخ طبع، با روحیه، شجاع، مفید و اهل راه انداختن کار دوستان و رفقایش بود. حواسش به همه آدم ها بود که چه کار می کنند و چگونه رد می شوند. خیلی دوستدار خانواده بود. در همان لحظات آخر هم خیلی شوخ و آرام بود. شما چند روز آنجا بودید؟ من سه هفته عراق بودم و برای نهایی شدن کار رفت و برگشت هایی داشتم. این فیلم در سه، چهار روز اتفاق می افتد. فرم مستند به این صورت است که شما خودتان را کاملاً کنار کشیده اید و اجازه می دهید اتفاقات همان لحظه به تصویر کشیده شوند؟ به هیچ وجه هیچ دخل و تصرفی در صحنه ها وجود ندارد. تنها چیزی که در میزانسن وجود دارد این است که من کجا قرار بگیرم و تنها عنصر میزانسنیک این است که دوربین کجا و چگونه قرار بگیرد. در بعضی صحنه ها می بینیم نیروهایی که آنجا هستند آشفته و بدون برنامه اند، دقیقاً چه چیزی دارد آنجا اتفاق می افتد؟ چیزی که در فیلم می بینید کاملاً واقعیت دارد و گاهی این آشفتگی وجود دارد. این آشفتگی هم چند دلیل دارد. یکی اینکه جنگ شهری متخصص نیاز دارد و این بچه ها 20 روز یا نهایتا یک ماه آموزش دیده اند. خیلی حالت اول جنگ خودمان را دارد. بچه های سپاه در خرمشهر چگونه می جنگیدند و آموزش شان چه بود؟ خیلی شبیه این موضوع است. دوم اینکه جنگ شهری از سخت ترین جنگ هاست و به متخصص و کماندو نیاز دارد. سوم اینکه نیرویی که آن سمت در حال جنگ است آموزش دیده و متخصص است و با هر تیر یک نفر را می زند. این نیاز به یک نیرویی مثل خودش دارد. نکته مهم دیگر اینکه چون جنگ در منطقه شهری صورت می گیرد و از قبل شناسایی وجود ندارد و یک عده آدم در آنجا زندگی می کنند شب طبل جنگ به صدا در می آید و صبح منطقه تخلیه می شود و هیچ شناسایی وجود ندارد و منطقه به شدت آلوده است. ممکن است آنجا متر به متر تله انفجاری و تله ریموتی ببینید. در نتیجه ناگهان به خاطر تله ها زمین گیر می شوید و نمی توانید تغییر موضع دهید. ناگهان دوروبرتان را می بینید که تله کار گذاشته اند. یا تله ای است که می بینید و می توانید آن را خنثی کنید یا اصلا متوجه اش نمی شوید. خودمان در مسیری که می رفتیم کلی تله ریموتی پشت سرمان منفجر شد. بنابراین جنگی که این پیچیدگی را دارد با نیروی مردمی که یک ماه دوره دیده دچار این آشفتگی می شود. در جنگ شهری وقتی حمله می کنید کسی که در موضع دفاع است چون نسبت به پشت خودش احاطه دارد و شناسایی اش را دارد کارش راحت تر است. مثل اتفاقی که در خرمشهر افتاد. دو لشکر زرهی آمد خرمشهر را بگیرد ولی 60 نفر آدم توانستند شهر را نگه دارند. چون نیرویی که دفاع می کند، پارتیزانی دفاع می کند و پشت خودش را شناسایی دارد. یعنی اینکه کسی که در موضع دفاع ایستاده دستش در موضع گرفتن نسبت به کسی که حمله می کند بالاست. آن هم در جنگ شهری که خانه به خانه و کوچه به کوچه اتفاق می افتد. حتی گاهی نیروها روحیه شان را هم از دست می دهند؟ عراقی ها مثل ایرانی ها احساساتی هستند و در عزا و عروسی خیلی زود احساساتی می شوند. چنین فراز و فرودهایی در منطقه است. باید کسی پیدا شود بتواند اینها را جمع و جور کند و به آنها روحیه بدهد. ارتش و نظامی که نیستند و مثل اول جنگ خودمان نیروهای مردمی هستند که در منطقه می جنگند.  در آینده باز هم سراغ چنین سوژه هایی خواهید رفت؟ من یکی دو بار تا مرز رفتن پیش رفتم ولی به دلیل بعضی معذوریت های امنیتی امکان کار فراهم نشد. با این حال آماده ام و اگر موقعیتی پیش بیاید می روم. منبع : روزنامه جوان


یکشنبه ، ۲۳خرداد۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بولتن نیوز]
[مشاهده در: www.bultannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن