واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نگاه یک دهه شصتی به ایستاده در غبار/ فیلمی از یک زمینی آسمانی
ایستاده در غبار اصلا ساخته شده است تا نگاه ما را نسبت و دفاع مقدس عوض کند و این حماسه را برای نسل سوم انقلاب باور پذیر کند.
عصر ایران؛ مصطفی داننده- راستش را بخواهید وقتی قرار شد فیلمهای جشنواره فجر را برای دیدن انتخاب کنم به راحتی از روی نام ایستاده در غبار گذشتم. فیلمی در مورد دفاع مقدس، آنهم به حالتی مستند گونه قطعا برای من جذاب نبود. به سراغ فیلمهای دیگر رفتم از ابد و یک روز تا بادیگار. اما وقتی جشنواره تمام شد و داوریها را دیدم و نقدها را خواندم حسرتی بزرگ به دلم نشست که چرا ایستاده در غبار را ندیدم.در این میان شانس با من بود و به لطف یک دوست و در یکی نهادهای دولتی به تماشای ایستاده در غبار نشستم. با اکران این فیلم، دوباره به دیدنش نشستم و از این اثر زیبای سینمای ایران لذت بردم. اما چرا ایستاده در غبار را دوست دارم؟ قطعا نباید از یک نویسنده غیر سینمایی انتظار داشته باشید که برای یک فیلم نقد سینمایی بنویسد. من میخواهم از نگاه خودم یا بهتر بگویم از نگاه یک دهه شصتی این فیلم را بررسی کنم.

دفاع مقدس برای نسل من تصویری تار است. تصویری متعلق به دوران کودکی. میتوان گفت که ما دهه شصتیها و نسل بعد از ما هشت سال جنگ را در تلویزیون و سینما شناختند. دفاع مقدس برای ما خلاصه در فیلمهای ملاقلیپور، حاتمیکیا، کمال تبریزی، سیف الله داد، درویش و ... میشود. به خاطر همین رزمندگان دفاع مقدس برای ما انسانهای دست نیافتنی بودند که بدون هیچ خطایی و با اخلاق آسمانی به جنگ به دشمن غاصب میرفتند. این نگاه اما در ایستاده در غبار برای من شکست. من در این فیلمی آدمی را دیدم که به شدت زمینی بود. عصبانی میشد، صورت میتراشید، دعوا میکرد و ساده بگویم از جنس ما بود. احمد متوسلیان فیلم ایستاده در غبار یک آدم زمینی بود که بعد آسمانی شد. در این فیلم برای اولین بار دیدم که یک فرمانده دفاع مقدس بر سر نیروهایش داد میزند، آنها را تنبیه میکند، قهر میکند و ... حتی کار به جایی میرسد شهید وزوانی از دست او دلخور میشود و تصمیم میگیرد برای شکایت از احمد متوسلیان به تهران برود. تا قبل از دیدن ایستاده در غبار احمد متوسلیان برای یک فرمانده دست نیافتنی بود اما حالا به واسطه این فیلم «حاج احمد» برای من تبدیل به یک قهرمان در دسترس شده است. همه به یاد داریم وقتی میخواستند از شهیدی برای ما بگویند او را اینگونه معرفی میکردند:« او در خانوادهای مذهبی چشم برجهان گشود. در کودکی ویژگیهای منحصر به فردی نسبت به دیگران همسنوسالان خود داشت. هرکسی او را میدید، آینده درخشانش را پیش بینی میکرد.» روایت ایستاده در غبار از احمد متوسلیان اینگونه نبود. احمد کودکی بود مانند همه ما. حتی هیچکس از دوستان و خانوادهی او فکر نمیکردند که احمد خجالتی دوران نوجوانی تبدیل به یکی از بزرگترین فرمانده جنگ ایران شود. ایستاده در غبار اصلا ساخته شده است تا نگاه ما را نسبت و دفاع مقدس عوض کند و این حماسه را برای نسل سوم انقلاب باور پذیر کند. ایستاده در غبار برای من به شدت شبیه به « کتاب سفر به گرای 270 درجه» نوشته احمد دهقان بود. در این کتاب که به شدت توصیه میکنم آن را مطالعه کنید، هم ما ترس می بینم و هم شجاعت. هم لبخند میزنیم و هم گریه میکنیم. این فیلم و آن کتاب به ما از واقعیتهای دفاع مقدس میگویند. در دفاع مقدس همه ویژگیهای اخلاقی یک انسان در بین رزمندگان اسلام وجود داشته است. اگر ترس را درست معرفی کنیم تازه میفهمیم چه شجاعتی داشتهاند سربازان وطن. یا وقتی از بداخلاقیهای احمد متوسلیان میگوییم میخواهیم شیرینی بخشش و روح بزرگ او را به رخ بکشیم. در این میان بازیهای فوقالعاده و باور پذیر بازیگران، بازسازیهای بینظیر تهران و جبهههای دفاع مقدس و همچنین استفاده از صدای واقعی احمد متوسلیان و دیگر فرماندهان جنگ، کمک زیادی به این فیلم برای باور پذیر نشان دادن احمد متوسلیان میکند. ایستاده در غبار جذاب تر از همه فیلمهایی بود که در جشواره و بعد از آن دیدم وبرای احمد متوسلیان و فیلم ایستاده در غبار ایستاده کف میزنم و کلاه از سر بر میدارم و آرزو میکنم روزی در کنار احمد متوسلیان ایستاده در غبار را ببینم.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۲ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - 12 June 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]