واضح آرشیو وب فارسی:الف: زورگیری پسر جوان از بالاشهری ها
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۰
پسر جوان به اتهام سرقت و زورگیری از نوجوانان شمال شهر دستگیر شده است. خودش می گوید از اینکار خسته شده و می خواهد پس از توبه کردن به زندگی عادی برگردد.۲۳ساله است و به اتهام زورگیری از نوجوانان در شمال تهران دستگیر شده است. این سومین بار است که از سوی ماموران به اتهام سرقت و زورگیری دستگیر می شود. در ادامه گفت وگوی میزان با این متهم را می خوانیم. به چه اتهامی دستگیر شدی؟ سرقت و زورگیری از نوجوانان شمال شهر چرا از آنها سرقت می کردی؟ آنها پولدارهستند و فکر نمی کنم سرقت ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار برای آنها مشکلی ایجاد کند اما من و و همدستانم به این پول نیاز داریم ما از بچگی طعم فقر را چشیده ایم. طعم فقر باعث می شود دست به سرقت بزنید؟وقتی بچه ای نصف تو سن داشته باشد و لباس مارک بپوشد و یا در رستوران های آنچنانی غذا بخورد به آدم بر می خورد. چگونه تصمیم به سرقت گرفتید؟ من و دو نفر از بچه محل هایم به نام رضا و احمد تصمیم گرفتیم با تشکیل یک باند دست به سرقت از نوجوانان شمال شهری بزنیم.چند وقت بود سرقت می کردید؟از ۶ ماه قبل شروع به سرقت کردیم طعمه هایتان چگونه انتخاب می کردید؟ سه نفری سوار بر موتورسیکلت در شمال شهر پرسه می زدیم و نوجوانانی را که به قیافه شان می خورد پولدار باشند شناسایی و با چاقو از آنها زورگیری می کردیم. چند سرقت انجام دادید؟ در این مدت از ۳۵ نوجوان به روش زورگیری سرقت کردیم.چقدر پول به دست آوردید؟ در کل ۴ میلیون تومان به دست آوردیم که بین خودمان تقسیم کردیم از این سرقت ها ۱ میلیون ۴۰۰ هزار تومان به دست آوردم. چه زمان هایی به سرقت می رفتید؟ هر موقع بی پول می شدیم چند زورگیری انجام می دادیم و پول توجیبی خود را به دست می آوردیم. با پول ها چه کردید؟ همه را خرج رفیق بازی و قلیان کردم. سابقه داری؟ سه بار تاکنون دستگیر شده و به زندان افتاده ام. آخرین بار نیز در زندان با رضا آشنا شده و بعد از اینکه آزاد شدیم همدست دیگرمان نیز به ما پیوست و سرقت ها شروع کردیم. در سرقت ها از خشونت استفاده می کردید؟خیر طعمه های ما آنقدر کوچک بودند که برق چاقو آنها را می ترساند و به هیچ وجه مقاومت نمی کردند. چگونه دستگیر شدید؟ در خیابان گاندی از یک نوجوان زورگیری کردیم که بسیار سروصدا به راه انداخت اما توانستیم فرار کنیم چون در زمان تعطیلی مدرسه بود. وسوسه شدیم از یک نفر دیگر سرقت کنیم مشغول پرسه زدن در خیابان بودیم که گشت پلیس سر رسید و ما را دستگیر کرد.فکر می کردید دستگیر شوید؟ می دانستم بالاخره دستگیر می شوم اما فکر نمی کردم به این زودی ها ماموران سر برسند و من تنها ۶ ماه پس از آزادی از زندان دوباره دستگیر شوم. می دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟ باید دوباره چند ماهی در زندان بمانم و رد مال کنم.چرا به این سمت رفتی؟ درست است کمبودهایی در زندگی داشتم اما زیادی خواهی های خودم و دوستانم بی اثر نبود نمی خواهی توبه کنی؟شاید لازم باشد این کار را بکنم. اما دیگر از زندان رفتن خسته شده ام. می خواهم به سر کار بروم برای خودم درآمد داشته باشم. منبع: میزان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]