واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش مهر از یک مراسم؛
ازدواجی که نسیه نیست/ زین خلق پُر شکایت گریان شدم ملول
شناسهٔ خبر: 3670484 - یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۲
جامعه > جوان و خانواده
گروهی که لباسهای سنتی و رنگارنگشان بارزترین مشخصه ظاهری آنهاست، دور تا دور بُختی(شتر بزرگ) را گرفتهاند و بر سر آن نقل میپاشند و کِل میکشند. خبرگزاری مهر، گروه جامعه- سیامک صدیقی: بُختی که مانند ماشین عروس تزئین شده است، در میان حلقه شادی و ولوله ترکمنها، آرام نشسته و قرار است عروس را به خانه بخت ببرد. شتر بزرگ با لبان پیش آمده و حالت چشمانش، انگار فلسفه نشخوار میکند که دو ماشین تزئین شده با پارچههای رنگی وارد صحنه میشوند و هم زمان صدای شادی چنان اوج میگیرد که محله را روی سرش میگذارد. از یک ماشین داماد و دوستانش پیاده میشوند و از ماشین دیگر، عروس و دوستانش که غرق در لباس ترکمنی هستند. بُختی همچنان با دقت و توجه خاص، دارد بر نشخوار کردنش پافشاری میکند که عروس خانم از نردبان بالا میرود و در کجاوهای مینشیند که خواهر داماد هم همراهیاش میکند. داماد، افسار شتر را میگیرد و حرکت به سمت خانه بخت آغاز میشود. کات.
هنوز هم مهریه بیشترین زندانی را دارد پیش از اینکه با این عروس و داماد ترکمن همراه شویم و به ادامه سنتهای آنها سرک بکشیم، اگرچه تلخ، برخی آمارهای رسمی ازدواج و طلاق را مرور کنیم. مدیرکل بهزیستی استان تهران با اشاره به اینکه در تهران آمار طلاق به ۳۶ درصد رسیده است، میگوید: در حاضر ۱۶درصد ازدواجها در کشور به طلاق میانجامد که این آمار در تهران به ۳۶ درصد رسیده است. به طوری که هر ۲.۸ ازدواج، یکی منجر به طلاق میشود. در این میان مهریههای عجیب و غریب بارها و بارها سوژه خبرها شده است، از هزار کیلو بال مگس گرفته تا قلب و دست و پای آقای داماد، لابد برای تحکیم زندگی. و این بار بر اساس گزارش ستاد دیه کشور طبق آخرین برآوردها یک هزار و ۸۶۲ نفر به علت محکومیت مهریه در زندانهای کشور به سر میبرند که رتبه اول با ۲۳۰ زندانی در اختیار استان فارس است و بعد قم و تهران. سن ازدواج چه در میان دختران و چه پسران به ویژه در کلانشهرها به شکل بیمعنایی بالا و بالاتر میرود و هیچ کدام از ما نمیپذیریم دچار بیسوادی مطلق در زمینه فهم زندگی مشترک هستیم و تنها تکیه ما به دوام زندگیها سنگین و سنگینتر کردن مهریه و دشوارتر کردن شرایط ازدواج است و... ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی/ کاین ره که تو میروی به ترکستان است رقصی چنین میانه میدانم آرزوست دوستان عروس و داماد جماعتی ۲۳-۳۰ نفرهاند که بُختی را همراهی میکنند و مردان هر چند قدمی که برمیدارند، پایکوبی میکنند. کاروان عروس از مقابل هر خانه که میگذرد، بانویی از آن خانه بیرون میآید، زیرلب دعایی میخواند و آرزوی خوشبختی میکند. بُختی، امانت را که به خانه داماد میرساند، بار دیگر خروش و ولوله به آسمان میرسد. مادر داماد، شخصیت اصلی خانه خود است؛ آرد بر صورت شتر میمالد که نماد سفیدبختی است و به بُختی فطیر میدهد که نشان برکت است. عروس از نردبان پایین میآید و بانوی خانه داماد میشود. ریش و قیچی دست ریشسپیدان است هر چقدر در کلانشهرها شرایط پیش پای عروس و داماد، دشوارتر میشود و هزینههای عروسی سنگینتر، در میان اقوام ایرانی، حداقلها هنوز حرف اول را میزنند. نان و پارچه، با سنت ترکمنها تنیده شده است. بوی شیرینیهای محلی خانه را برداشته است. مادر داماد میگوید: قبلا پدر و مادر، عروس را انتخاب میکردند، اما الان انتخاب با خودشان است و پدر و مادر تدارک مراسم را میبینند. بعد از اعلام رضایت داماد که نشانه آن معمولا سکوت است، پدر، ریشسفیدها را برای شام دعوت میکند و این ریشسفیدها هستند که مراسم را پیش میبرند. به خانه عروس میروند، چِکدَرمه(غذای آیینی ترکمنی) میخورند، مهریه را مشخص میکنند، دعا و فاتحه میخوانند و... تمام.
مهریه چند روز بعد باز هم با دستان همین ریشسفیدان تمام و کمال پرداخت میشود و پدر عروس بخشی از مهریه را بازمیگرداند تا خرج عروسی شود. نه مانند رسم این روزهای ما که مهریه نسیه شده است و گاه پرداخت آن کار را به دادگاه و پاسگاه میکشاند. قاتلمه، اکمک و تاتار چورک عروس که وارد خانه میشود، خوان چِکدَرمه گسترده میشود؛ غذایی که باید با دست خورده شود. مادرداماد میگوید: سه روز قبل از اینکه عروس را بیاوریم گاو قربانی میکنیم و بخشی از گوشت آن برای چکدرمه مراسم اول داماد استفاده میشود. بخشی هم برای روزی که عروس به خانه میآید. ترکمنها سه روز جشن میگیرند، اسم مراسم شب اول، دامادی است و شب دوم، عروسی. دوستان و آشنایان داماد و بستگان درجه یک عروس میهمان این مراسم هستند و جای عروس خانم خالی است. همه برای داماد هدیه میبرند و مادر به جای آن به آنها شیرینیهای سنتی میدهد. قاتلمه، اکمک و تاتار چورک نانهای شیرینی است که در همین خانهها و توسط همین بانوها پخته میشود و در گوشه دیگر بساط چکدرمه برای شب برپاست.
مراسم آل دانِق گذاری و قلبی که فقط به عروس و داماد میرسد دو هفته مانده به عروسی، ترکمنها کارتهای بزرگی تهیه میکنند که مانند جارچیها، تاریخ عروسی را اعلام میکنند. این کارتهای بزرگ هم دعوت است و هم هشدار. آنهایی که این بارِعام را میبینند، میهمان نوازی ترکمنها را میدانند. همه میهمان عروسی میشوند و کسی نباید در این روز مراسمی بگذارد. خطبه عقد که خوانده میشود، عروس خانم به جرگه متاهلها در میآید و مراسم آل دانق گذاری انجام میشود. عروس روسری دخترانهاش را کنار میگذارد و سربندی میگذارد که ترکمنها آن را آلدانق مینامند. بعد از قلب گاو قربانی شده غذایی درست میکنند که فقط و فقط باید غذای عروس و داماد باشد و هیچ کس حتی نباید آن را مزه کند؛ این قلب نشانهای است برای همدلی. و زندگی زوج ترکمن این گونه آغاز میشود. امروزه یکی از اصلیترین آسیبهای اجتماعی در کلانشهرها، طلاق است. کسب مهارتهای با هم زیستن و جایگزینی آن با مجموعهای از باورهای نادرست و دست و پاگیر که به عنوان تضمین دوام زندگی مطرح میشوند، میتواند راهکاری باشد برای برون رفت از این آسیب بزرگ اجتماعی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]