واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وقتي خندوانه به جنگ يك ناهنجاري اجتماعي ميرود
برنامه خندوانه كه زماني تاك شويي ساده بود و اجبار خنديدن به هر قيمت را آموزش ميداد به نظر ميرسد به بلوغ و پختگي رسيده و به بررسي مسائل اجتماعي روي آورده است.
نویسنده : معصومه طاهري
برنامه خندوانه كه زماني تاك شويي ساده بود و اجبار خنديدن به هر قيمت را آموزش ميداد به نظر ميرسد به بلوغ و پختگي رسيده و به بررسي مسائل اجتماعي روي آورده است. هفته پيش در برنامهاي به معضل اجتماعي - فرهنگياي كه در دوسال اخير ايجاد شده و مورد توجه رسانهها البته به صورت منفي قرار گرفته است اشاره نمود. رامبد جوان با موضوع كلي خوانندگي و به خصوص شبيهسازي عدهاي از هواداران يك خواننده مرحوم برنامه خود را روي آنتن براي پخش برد. او سه مهمان جواني را دعوت كرده بود كه به عنوان بدلهاي مرحوم پاشايي شناخته ميشدند؛ آنها با تيپ و ظاهر پاشايي در رسانهها و مجامع عمومي مطرح ميشدند. يكي از آنها ميگفت من از طريق دوستان و اطرافيان پاشايي را ميشناختم و دوست داشتم خودم را مثل او بكنم چون شخصيتي اسطورهاي بود. نفر دوم هم ميگفت من خودم فعاليت هنري ميكنم و صداسازي (تقليد صدا) خوبي دارم كه براي اجراي آهنگهاي پاشايي خودم را به شكل او در ميآورم و نفر سوم هم كه جواني بازاري بود علت بدل شدن خود را اخلاق و مرام مرحوم پاشايي ميدانست. رامبد جوان در كنار ميانبرنامههاي خود كه قبل از هرچيز وظيفه آمادهسازي ذهن مخاطب را بر اين موضوع داشت به شكلي پويا با آنها گفتوگو كرد و صراحتاً نسبت به اين تقليد عجيب و غريب از مرحوم پاشايي معترض شد و اينكه چرا وقتي ميتوانيم خودمان باشيم بايد به اين شكل خود را شبيه فردي كه دوستش داريم بكنيم و شخصيت اصلي خويش را از بين ببريم؟! نكته جالب دراين گپ وگفت آن بود كه اين سه بدل هيچ كدام دوستي نزديك مدت دار با مرحوم پاشايي نداشتند و تنها از طريق دوستان و اطرافيان او را ميشناختند. علاوه بر اين سه بدل، پسر بچه شش سالهاي هم دعوت شده بود كه تيپ و لباسش را مانند مرحوم پاشايي كرده بودند و با اينكه بسيار كوچك بود سعي ميكرد با همان تن صداي بچگانه خود ترانه مرحوم پاشايي را با تن غمگين تقليد كند؛ وقتي رامبد جوان از او سؤال كرد چرا اين آهنگ غمگين را ميخواني گفت آهنگ غمگين دوست دارم اما وقتي جوان كت و عينك و كلاه او را برداشت و از كودك خواست شعري كودكانه بخواند شعر خوشحال و شاد و خندانم... را خواند و از سر هيجان حتي پاي خود را مدام تكان ميداد؛ شعري كه مقتضي سن و سال خودش بود.
متأسفانه اينگونه به نظر ميآمد كه كودك شش ساله متأثر از جو خانوادگي و علايق پدر و مادر قرار گرفته بوده است كه چنين رفتار و پوششي مغاير با سن و سال كودكانه خود داشت. رامبد جوان جمله جالبي بعد از اين خطاب به او و حاضرين گفت: مهم اين است كه آدم خودش باشد و همان چيزي كه هست باشد در اين صورت خوش تيپ هم هست.
به نظر ميرسد جوان و تيم خندوانه كه حالا بزرگتر هم شده است شجاعانه و با صراحت كامل بدون رودربايستي به اين موضوع پرداخت؛ موضوع مهمي كه اغلب رسانهها چون خودشان تابع موجهاي ايجاد شده هستند جرئت بيان آن را ندارند ولي خندوانه اين بار تلاش كرد تا به اصلاح يك اشتباه اجتماعي بپردازد و اين جاي تقدير دارد. بعد از اين برنامه مفيد شاهد موج سازيهاي منفي رسانههاي زرد در فضاي مجازي بوديم كه همچنان ادامه دارد؛ فضاسازيهايي كه به بهانه واكنش هواداران مرتضي پاشايي نسبت به برنامه خندوانه صورت گرفت؛ رسانههايي كه به هر قيمت ممكن به دنبال ديده شدن و كليك خوردن بيشتر هستند نه جريانسازي مثبت و خدمت به جامعه ايراني.
فراموش نكنيم كه همين رسانههاي زرد يا به قول جلال آل احمد رنگين نامهها به خاطر بازديد بيشتر به پديد آمدن چنين معضلاتي در جامعه دامن ميزنند و عواقبش هم برايشان مهم نيست. به نظر ميرسد موضوع پاشايي و موجسازي خبري پس از آن جدا از بياخلاقي و بيبند و باري رسانهاي كه از برنامه ماه عسل شروع شد نياز به واكاوي روانشناسانه جدي دارد؛ البته پيش از اين در برنامه «جيوهگي» به صورت اجتماعي به اين مسئله پرداخته شد. در خندوانه نيز به صورتي كليتر ولي باز هم در حوزه اجتماعي اين موضوع بررسي شد لذا ميبايست از نگاه روانشناختي هم اين قضيه بازبيني شود البته همه حرفهاي خندوانه بر پديده پاشاييزم خلاصه نشد. او مختصراً به بحث موسيقي هم اشاره كرد كه چرا فضاي موسيقيايي غمگين و افسردهكننده است؟! چرا عمدتاً خوانندگان و ترانهسرايان به سمت و سوي اشعاري ميروند كه پر از غم و بدي و نفرت و شكست و... است؟! و اتفاقاً براساس موجي كه ايجاد شده با اقبال خوبي هم مواجه شده است و چه خوب است در برنامههاي تلويزيوني گاه به اين امور مهم نيز پرداخته شود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]