واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۷
آزادی خرمشهر قهرمان نمادینترین عملیات رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس است که آکنده از فضل و رحمت الهی تا اقامه تکبیر و نماز و شهادت و سرافرازی در سایه جهاد با دشمنان خداوند و امت اسلامی است. به گزارش سرویس فرهنگ حماسه ایسنا، ساعت به ساعت و روز به روز و لحظه به لحظه عملیات الیبیتالمقدس آکنده از رفتارهای قرآنی و دینی رزمندگان اسلام در 25 روز نبرد گسترده و در گسترهای وسیع از دشتهای تفتیده جنوب غربی ایران اسلامی بود. شب جمعه روز دهم اردیبهشت سال 1361 ، در مطلع عملیات رزمندگان اسلام، در حماسهسرایی نوحه مانندی این ذکر را می خواندند که «سوی دیار عاشقان، سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم، رو به خدا میرویم».برای عبور از «کارون» پرخروش ابتدا باید از روی دل دنیایی خود عبور میکردند تا به دریای شهادت میزدند. سربندهای عاشقی سبز و سرخ از یا فاطمه و یا علی گرفته تا یا حسین و یا مهدی (عج) و رهروان کربلا، نمادهای خط سرخ شهادت را که در مکتب علوی، فاطمی و حسینی ظهور و بروز کرده است به رخ میکشاند. بر سر سینه هایشان تصویرهای کوچکی از صحن و صحرای حسینی و علوی دیده میشد،لباس خاکی آنها بر عظمت آسمانیشان همانطور که قرآن از مجاهدان در راه خدا یاد میکند خبر میداد. برای رمز عملیات نام مقدس «امیرالمؤمنین» (ع) انتخاب شده بود تا از درون آن فتح خیبری دیگر بیاد آید.در غوغای تیزپروازان نیروی هوایی در بامداد جمعه دهم اردیبهشت که مواضع دشمن را در لحظات اولیه عملیات در هم کوبیدند، وضو و طهارت بدن و ذکر و تسبیح خداوند متعال در آسمان پلی بین رزمندگان زمینی و آسمانی ما زده بود. هنگام نزدیک شدن به مواضع دشمن همان بچه بسیجیهای کم سن و سال با آهن هیبت خاکی و ساده و بدنهای لاغر به سان پهلوانان رویینتن بر خصم آماده اما ترسو، فرود میآمدند. لبان متبسم آنان بر شهادت و جانبازی لبخند میزد. بسیاری از آنان یاران جوان امام بودند که در اسلام ذوب شده بودند. عملیات آنان در راه بیتالمقدس قبلهگاه اولیه مسلمانان بود و برای دین خدا جهاد میکردند و با تدبیر مسیر تاریخی و مقدسان را طی میکردند. این نامگذاری در شرایطی که رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اسلامی خونریزی میکرد نبرد رزمندگان عازم به خرمشهر را مقدستر کرد. نمازهای شب، دعاهای توسل و کمیل و ندبه و سمات و زیارت عاشورا و دعای فرج در 25 روز نبردی که نمازهایش زیر رگبار آتش پرحجم دشمن زبون بود جلوهگاه تاریخی جدید از رزمندگان مسلمان پس از حماسههای صدر اسلام و عاشورای حسینی را به نمایش میگذاشت و در این راه از نام مبارک پیامبر اعظم(ص) نیز مدد گرفته شد تا با زمزمه «وجعلنا...» دشمن را کور و کر کنند که چنین شد و امدادهای غیبی از آسمان بر سر مردان بیادعای خداوند باریدن گرفت. در سوی دیگر، دشمنی که چند برابر رزمندگان مسلمان ایرانی تجهیزات داشت و یک دنیا حمایتش میکرد همچون سپاه ابرهه با سجیلهای مردان خدا در گرمترین خاکهای این سرزمین خداباور هلاک و منکوب و نابود شدند. ببینید چه کسانی راهگشای خرمشهر شدند. دیار سید ما «جهانآرا» را یاران شهیدانی همچون خرازی، صیاد شیرازی، احمد کاظمی، حسن باقری، عبدالرضا موسوی، احمد متوسلیان و ... گشودند. وعدهگاه آنان مسجد جامع، سنگر روزهای سخت جنگ در خونین شهر بود. شادیهای رزمندگان جوان ما که به زور در بین آنها 25 سال سن به بالا را میشد دید سجده شکر در برابر عظمت و لطف الهی بود. مسجد شستشو داده شد. گلاب باران شد. هم با گلاب ناب کاشان و هم با گلاب اشکها و وضوهای رزمندگان اسلام و در حالی که شهید «بهروز مرادی» بر تابلوی معروف خود مینوشت «به خرمشهر خوش آمدید جمیعت 36 میلیون نفر»، بانگ تکبیرگوها منارههای ترکش و توپ خورده مسجد جامع به لرزه درآورد. آرام آرام پرچمهای متبرک به اسامی ائمه (ع) در شهر به اهتزاز درمیآمد و رزمندگان پیروز اسلام در حالی که به اقامه نماز مغرب و عشاء مشغول بودند از گوینده رادیو ایران، پیام امام خمینی بزرگ را شنیدند که فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». این جمله صفوف آن دلاوران را مملو از شکرگذاری کرد چرا که آنان به عنوان جنود رحمانی خداوند و با یاری و فضل او مفتخر به دریافت نشانی شدند که مایه مباهات عرشیان در بهشت خواهد بود و در آن هیاهوی شادیها و غوغاها و تکالیف شرعی و در همهمه تخلیه اسرایی که با رأفت با آنان رفتار میشد ستاد معراج شهداء دیدنیتر از همه جای ایران بود. شهدا در لباس خاکی با همان سربندها و سرسینهها آرام با چهرههایی پر از معصومیت در حالی که در تابوتهای چوبی ساده جای میگرفتند روایتگر داستان شهادت مزد برتری جهادگران در راه خدا است، شده بودند. جیبهای بسیاری از آنان پر بود از قرآنها و ادعیههای کوچک و شیشههای معطر به گل محمدی، سجادههای ساده نازک که با این شعار تزئین شده بودند: «تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر» و دستنوشتههایی با مضامین « خدایا ما بنده کوچک تو هستیم، خدایا ما را در پناه قرآن حسینی کن و ... ». بیشتر که میجستی میدیدی که عطر شهادت یاران جوان ما از بوی عطرهای گل محمدیشان بیشتر روحنواز است. شانههای کوچک پلاستیکی در بیشتر جیبهایشان دیده میشد که محاسن تازه نورسته و نرم آنان را همراه با موهای کمپشتشان نوازش میکرد. آنان قرار بود سفیر پیروزی و سفیر عبرت باشند تا در روزهای بعد مردم بر شانههایشان از آنان با این شعار استقبال کنند: «دسته گل محمدی به شهر ما خوش آمدی». در پشت پیراهنهای بسیاری از آنانی که در عملیات بیتالمقدس حضور داشتند آیات فتح و نصرت الهی دیده میشد. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]