تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد وضو و كليد هر چيزى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815480224




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شنگال دردی بر فراز تاریخ - خبرگزاری کرد پرس


واضح آرشیو وب فارسی:کرد پرس: سرویس عراق و اقلیم کردستان - برای اطلاع از وضعیت میدانی جبهه های جنگ در عراق، خبرنگار اعزامی کُردپرس به عراق و سوریه با تلاش فراوان سری به محور شنگال و ربیعه زده و از نزدیک گزارشی از موقعیت میدانی، حضور نیروهای مختلف و زندگی آوارگان کُرد ایزدی در کوه شنگال تهیه کرده که شرح آن از نظر خوانندگان کُردپرس می گذرد:ورود به دهوک از شهر دهوک تا مرز شنگال نزدیک به 180 کیلومتر فاصله است. هنگامی که به دهوک وارد می شوید، رنگ و بوی متفاوت تری نسبت به شهرهای دیگر اقلیم کردستان احساس می کنید. تقریبا معماری، بافت شهری و آن قسمت تازه فضای شهری، الگو برادری از کشور همسایه (ترکیه) است.ساختمانها با کامپوزیت های رنگی و شیب چتری و مخروطی، نمای شهری مختص به معماری غربی و تُرکی را در این شهر بوجود آورده که حالت زیبایی خلق نموده است. شهری در جدال با سنت و مدرنیته که عناصری از دنیای قدیم و جدید را با خود به دوش می کشد و مظاهر هر دو دنیا از چهره و نوع گویش و پوشش تا وسایل و لوازم زندگی مدرن امروز در آن هویدا است. به قهوەخانه ای در وسط شهر رفتیم و با دوستان اطراقی کردیم و مشغول صحبت با چند پیرمرد خوش سیما در خصوص اوضاع اقلیم و مناقشه دولت مرکزی با این منطقه شدیم. بعضی از آنها مخالف ماندن کردها در بغداد بودند و بعضی از آنها راه حل سیاسی و پایان مشکلات سیاسی و اقتصادی اقلیم را در بغداد جستجو می کردند. در حین بحث بودیم که دوستان خبر دادند، مرز رسمی (سمیلکا) مدتی است به علت اختلافات بین منطقه اقلیم کردستان عراق و اقلیم کردستان سوریه بسته شده و نه رابطه بازرگانی برقرار است و نه کسی می تواند از مرز وارد خاک سوریه شود و نه کسی حق ورود به مناطق جنگی شنگال و زمار و ربیعه را دارد و آنجا مناطق ممنوعه و نظامی محسوب می گردد. پیدا کردن راهی برای رفتن به شنگال از طریق چند دوست و رابطی، تلاش کردیم ارتباطی پیدا نماییم. اما برای رفتن به سمت شنگال، اداره امنیت حزب دمکرات کردستان به ما و روزنامه نگارهای دیگر که آلمانی، ایتالیایی و کانادایی بودند، اجازه ورود به خاک سوریه و یا سرکشی در مناطق جنگی ربیعه و شنگال را نداد. به همین خاطر با زحمت زیاد شخصی از افراد محلی را پیدا نمودیم و او وعده داد ما را به هر نحوی که شده به منطقه شنگال می برد. در این بین خبرنگارهای دیگر با دیدن شرایط و احساس خطر از این موضوع که ممکن است در بازگشت دچار مشکل شوند، پشیمان شده و با ما نیامدند. اما ما و خبرنگار دیگری که از اروپا امده و از کردهای ترکیه بود، توانستیم آماده رفتن شویم. حرکت به سمت مرز شنگال وقتی که از دهوک به سمت مناطق مرزی حرکت می کنید، نمای ساختمانها و شهرک های زیبای اطراف جاده که اکثر توسط شرکت های تُرکی ساخت و تهیه شده شما را به این فکر فرو می برد که چقدر می تواند تفاوت بین مناطق اقلیم محرز باشد. در راه شعبه دانشگاه آمریکایی دهوک که در سمت راست جاده خود نمایی می کند. معماری آن به سبک کلیسای پروتستان با رنگی سفید و حیاطی بزرگ است که سبک کار شده در آن با اطراف و حتی شهر دهوک کاملا متفاوت است. وقتی به دو راهی شنگال - زاخو رسیدیم مطلع شدیم که باید مراقب باشیم بدلیل آنکه ایست های بازرسی زیادی در طول مسیر وجود دارد و عبور از آنها غیر ممکن است. با تلاش دوست محلیمان به سمت شنگال به راه افتادیم. به نزدیک پل (سهیلا) رسیدیم، آنجا ایست بازرسی مهمی وجود داشت که حفاظت از آن بر عهده نیروهای اداره امنیت پارتی بود. دلهره فراوانی داشتیم اما نیروهای حفاظت پارتی با زبان شیرین کردی با ما برخورد کرده و بدون مشکل از پل گذشتیم. پس از چند کیلومتر به دو راهی زمار - شنگال رسیدیم. جاده زمار بە سمت شهر زمار و کلان شهر موصل می رفت و ما به طرف دیگر مسیر که جاده شنگال بود، حرکت کردیم. وضعیت مسیر جاده شنگال از این مسیر به بعد جاده تقریبا خالی بود و بیشتر ماشین های نظامی رفت و آمد می کردند. پایگاه های نظامی پیشمرگه های حزب دمکرات(پارتی) هر چند کیلومتر در کنار جاده مشخص بودند و بینابین پایگاه نیروهای پیشمرگ، کردهای سوری وابسته به حزب دمکرات کردستان هم به چشم می خورد. نزدیک 60 کیلومتر که به شنگال مانده بود، روستاهای کردنشین به پایان رسید و از آخرین روستا که (بهاران) نام داشت، عبور کردیم. بعد از آن روستاهای عربی به نام سی تاوا، ماسکا و محمودیه و....قرار داشتند. روستای ( محمودیه) آخرین نقطه ای بود که داعش توانسته بود آن را کنترل کند و نیروهای پیشمرگ و گروه های کُرد طی نبردی بسیار شدید توانسته بودند آن را آزاد کنند. عشیره عرب این منطقه از قبیله (متوته) بودند که در زمان ورود داعش به منطقه، کمک زیادی به پیشروی آنان کرده بودند. از اینجا به بعد، نمای جنگ بر روی چهره روستاها هویدا بود و آثار جنگ و درگیری بصورت فراوان در آن به چشم می خورد.تقریبا روستاهای عرب نشین خالی از سکنه شده بودند. ورود به شهر ربیعه به شهر ربیعه رسیدیم. این شهر موقعیت کاملا استراتژیکی داشت. ربیعه از غرب به موصل و از شرق به مرز سوریه و شهر تل کوچر و از شمال به شنگال ارتباط پیدا می کند و نقطه کاملا حیاتی در آن منطقه جنگی محسوب می شود. داعش در این شهر نبرد تنگاتنگی با نیروهای کُرد انجام داد، به نحوی که چندین مرتبه شهر بین دو طرف دست به دست شده بود. نزدیک شدن به شنگال بعد از ربیعه، روستاهای کردنشین دوباره آغاز می شوند و بصورت دایره و کمربندی دورتادور شهر شنگال را احاطه می کنند. از جمعیت روستاهای اطراف شهر شنگال بیشتر از 90 درصد از آنها را کردها تشکیل داده که اکثرا از کردهای پیرو آیین ایزدی بوده و بقیه عرب و کردهای مسلمان اند. شهر شنگال نیز به موزائیک اقوام و ادیان مشهور است به نحوی که جدای از کردها و اعراب، ترکمن و آشوری نیز در آنجا مشغول به زندگی بودند. شنگال علاوه بر شش مسجد، دارای پنج کلیسا و چندین محل مقدس آیین ایزدی است که بصورت واقعی موزائیک بودن شهر را نشان می دهد. از ربیعه به بعد وارد مناطق مشترکی شدیم که توسط نیروهای مختلف کرد اداره می شدند. ایستگاه و مقرهای نظامی، نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان، پیشمرگ های کرد سوری (وابسته به حزب دمکرات کردستان عراق)، نیروهای (ی.پ.گ-وابسته به حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه)، نیروهای مدافع شنگال، نیروهای پ.ک.ک در هر گوشه مشخص بودند. بعد از آن به شهرک (سنون) و روستای (خانی سور) رسیدیم.26 کیلومتر تا شنگال مانده بود و رابطمان تلاش کرد تا مصاحبه هایی با چند نفر انجام دهیم. از این مسیر به بعد هر کدام از نیروها برای خود مقر و ایست بازرسی داشتند و آنچه که مشخص بود رابطه نظامی طرفها بعد از جنگ آرام بود و بصورت نمایشی هم بوده یکدیگر را تحمل می کردند. وضعیت شنگال از زبان نیروهای منطقه بعد از رسیدن به شهرک سنون، توانستیم بوسیله یکی از نیروهای پیشمرگ که از قبل شماره تلفن او را تهیه کرده بودیم، تماسی بگیریم و او بعنوان معرفمان رابطی شود تا در گفتگو با چند نفر از احزاب و گروهای مختلف در خصوص وضعیت محورها اطلاعاتی کسب کنیم. یکی از نیروهای مدافع شنگال، گفت: شنگال و اطراف آن را ما گام به گام با همکاری نیروهای (ی.پ.گ - وابسته به حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه) و (پ.ک.ک) آزاد کردیم و برای آزادسازی هر نقطه آن چندین شهید داده ایم. وی ادامه داد: به فاصله 100 کیلومتر مربع در اطراف شنگال، کردها ساکن هستند و این منطقه یک منطقه باستانی و کُردی است که در زمان پروژه تعریب جمعیتی در این شهر و اطراف آن جا داده شده است. یکی از نیروهای (ی.پ.گ - وابسته به حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه) به ما گفت: داخل شهر در اختیار گروه های مختلف کرد است و داعش چند کیلومتر از ما دور است. وی تصریح کرد: همه نیروهای کرد با تعداد نفرات خود در این محور حضور دارند. همچنین ادامه داد: ما در زمان هجوم داعش توانستیم کریدوری را برای انتقال ایزدی ها باز کنیم و از این طریق جمعیت زیادی را نجات دهیم. یکی از نیروهای اتحادیه میهنی که جز نیروهای مشترک وزارت پیشمرگ بود،گفت: ما نزدیک به 7 هزار پیشمرگ در منطقه شنگال و اطراف آن داریم. به صورت کلی اوضاع در منطقه شنگال آرام است و داعش دیگر توانایی قبل را ندارد و نمی تواند،حمله کند. وی گفت: چند روز پیش داعش قصد داشت حمله ای ترتیب دهد که با تلفات نزدیک به 50،60نفر مواجه شد. یکی از پیشمرگ های حزب دمکرات اذعان کرد: روستاهای عرب نشینی که در اطراف شهر شنگال حضور داشتند با ورود داعش به منطقه نه تنها حق سالها همسایگی را به جا نیاوردند، بلکه با داعش همراه شده و علیه کردهای ایزدی دست به فعالیت زدند و در کشتار آنها نقش داشتند. وی ادامه داد: نزدیک به چندین روستا هنوز در تصرف داعش قرار دارد که عبارتند از (سکینی، کوچو، حاتمیه، وردی، حه یالی، جدالی، رامبوسی، قاپوسی، کوندوی، تل ازیر، ازیر) که در جنوب و غرب شنگال واقع شده اند یکی از نیروهای پیشمرگ کردهای سوری اظهار کرد: آخرین روستای کردنشینی که در منطقه وجود دارد (کوچو) است که قتل عام گسترده ای در آن انجام شد و نزدیک به 1500 نفر به قتل رسیدند. وی افزود: عشیره (سلهوکی) که از کردهای مسلمان بودند نیز با داعش همکاری گسترده ای انجام دادند. پس از این گفتگوها از روستای (خانه سوور) به سمت جاده شنگال به راه افتادیم. در راه، کوه شنگال در برابرمان به مانند سدی عظیم خود نمایی می کرد. این کوه 72 کیلومتر طول و 15 کیلومتر عرض دارد و به گفته مردم ایزدی در طول تاریخ این سلسه کوه 74 مرتبه یار و یاور مردم ایزدی بوده و بارها جان این مردم را از تجاوز دشمنان نجات داده است. جاده شنگال تقریبا از وسط و از دل این کوه می گذرد. در ابتدا کوه، ایست بازرسی نیروهای (پ.ک.ک) قرار دارد و به گفته راننده ماشین این ایست بازرسی بعنوان سَمبُلی است تا همگان بدانند که چه کسی برای نخستین بار به فریاد مردم ایزدی شتافت. به گفته رابط ما، کوه شنگال در اختیار نیروهای وابسته به پ.ک.ک قرار دارد. وقتی که آرام آرام پیچ های این کوه مقاوم را طی می کنیم، زوایای تراژدی انسانی شنگال نمایان می شود. تراژدی که در عصر دموکراسی و در چکاچاک کشمکش های سیاسی خاورمیانه منجر به پریشانی ملتی شده که همیشه به نرم خویی و هم زیستی مشهور بوده اند. آری مردمان کُرد ایزدی در فراسوی سیاستی ننگین و معامله ای منطقه ای در سرزمین خود آواره شدند. وقتی از شیشه ماشین بیرون را نظاره می کنید در دشت های فراز کوه کمپ ها و چادرهای زیادی در پناه گستردگی شنگال به چشم می خورند که گویای درد عظیمی بر پیکره این رشته کوه است. اینجا حضور نیروهای مدافع شنگال بسیار به چشم می آید. از ماشین پیاده می شویم و به داخل مردم می رویم و از آنها درباره آن روزهای شوم می پرسیم: خضر محمد از آوارگان کوه شنگال به ما می گوید، نزدیک به 5 هزار خانوار در این چادرها با کمترین امکانات مشغول زندگی هستند. وی ادامه می دهد: داعش روز دهم ماه 6 سال 2014 استان موصل را کنترل کرد و به منطقه شنگال و ربیعه و بلیج و بعیج وارد شد. اهالی که با آنها بودند، پرچم داعش را از خانه های خود اویزان کرده و با البغدادی بیعت نمودند و سیستم شریعت داعش را قبول کردند. وی توضیح داد: مناطق بلیج 27 کیلومتر، بعاج 30 کیلومتر، مدیوان 15 کیلومتر و آندر نیز 17 کیلومتر از مرکز شنگال دور است. مردم این مناطق اسلام داعش ا پذیرفتند. هم در داخل مناطق ایزدی و هم اطراف مناطق ایزدی کُردهای مسلمان ساکنند. بعضی از آنها با نیروهای داعش همراه شدند و ما این را احساس کردیم و از این بابت دچار ترس بزرگی شدیم. خدر صالح یکی دیگر از آوارگان کوه شنگال به ما گفت: آن زمان نیروی حاکم در منطقه حزب دموکرات (پارتی) بود. وی تصریح کرد: تا قبل از هجوم داعش به سمت مناطق کُردهای ایزدی، بین روستاهای ما و ایست های بازرسی داعش و نیروهای پیشمرگ یک کیلومتر فاصله بود. گفتند بین نیروهای داعش و پارتی مذاکره شده و داعش به سمت مناطق کُردنشین نمی آید و هدف داعش حکومت مرکزی و دولت مالکی است و آنها به این سمت تحرکی نمی کنند. ما هم فکر کردیم شاید این گفته آنها راست از آب درآید، چونکه آنها تا الان گلوله ای به سمت ما شلیک نکرده اند و قصد حمله به خاک ما را ندارند. وی توضیح داد: نیروهای آنها که از افراد عرب و غیر عرب تشکیل شده بود،در پوششی غیر از افراد داعش تا پیش از حمله آزادنه به شنگال آمد و رفت می کردند. ابراهیم سعید یکی دیگر از آوارگان شنگال اینگونه گفت: رسانه های وابسته به پارتی و رادیویی که متعلق به آنها بود هر روز از زبان فرماندهانشان نقل می کرد، تا زمانی که قطره ای خون در رگ هایشان باشد اجازه نمی دهند شنگال به دست دشمن بیافتد. وی خاطر نشان کرد: روز 3 ماه 8 سال 2014 روی ارتفاعات (سیبا شیخ خدر) و (گر زه ریک) ساعت 2 صبح جنگ آغاز شد و تا ساعت 6 صبح ادامه پیدا کرد. (گر زه ریک) 15 کیلومتر از مرکز شهر دور بود و در حد فاصل بعاج و شنگال قرار داشت و سیبا شیخ خدر کمی دورتر و تقریبا 20 کیلومتر دورتر بود. نیروهای پارتی هم در آن منطقه حضور داشتند. مردم منطقه (گر زه ریک )همه دستپاچه شدند و به مسئولین پیشمرگ و حکومت مرکزی تلفن کردند و التماس کردند که به منطقه برسند. آنها به ما گفتند، که شما با آنها درگیری شوید تا نیروهای ما برسند. وی ادامه داد: مردم شنگال دَیندار مردم شیخ خدر و گر زه ریک هستند که جنگیدند تا بسیاری از مردم شنگال بتوانند خود را نجات دهند و به سمت اقلیم و به سمت کُردستان سوریه بروند. یعنی با مقاومت آنها هزاران نفر از مردم ایزدی خود را نجات دادند. آنها تا ساعت 8 صبح، 180 نفر از نیروهای داعش به هلاکت رساندند. بعد از آنکه مهماتی برایشان نمانده و نیروهای پیشمرگ هم به یاریشان نیامدند، خانواده های خود را جمع کرده و منطقه را ترک نمودند. محمد شیخ یکی دیگر از آوارگان کوه شنگال گفت: 147 روستا از روستاهای منطقه شنگال از دهه 70 و از زمان رژیم بعث به منظور انفال کردهای ایزدی در 12 مجمع (شهرک کنترل شده) اسکان داده شده بودند. در زمان حمله نگذاشتند مردم از مجمع ها بیرون بیایند و بعضی ها توانستند از پشت مجمع ها فرار کردند. وی افزود: وقتی نیروهای مردمی ایزدی از (گر زه ریک) و (تل خدر) رفتند در تاریخ 3 ماه هشت، داعش توانست در منطقه حاکم شده و پرچم خود را بر فراز ساختمانها نصب کند و گلوله شادی شلیک کند. وی تصریح کرد: در مجمع شیخ غریب جنایت بزرگی روی داد و بسیاری از مسلمان های منطقه شنگال که همسایه ما بودند با داعش همدست شده و زن و بچه های ما را اسیر کرده و به قتل رساندند. الان محمد در این باره گفت: از ابتدا و از زمانی که داعش به منطقه آمد، نزدیک به 11 هزار نفر کشته و اسیر و سربه نیست شده اند. دیدبان حقوق بشر می گوید 6 هزار نفر از مردم ایزدی کشته و به اسارت گرفته شده اند اما این آمار درستی نیست. وی عنوان کرد: تا الان 52 گور دسته جمعی در منطقه پیدا شده و هنوز خیلی از روستاهایی که در دست داعش مانده، آماری از تعداد کشته ها و اسیرها موجود نمی باشد و همچنین بسیاری از مردم ما آواره کشورهای دیگر و اروپا و جاهای دیگر شده اند. جانفدا حسو یکی دیگر از آوارگان کوه شنگال اظهار کرد: نیروهای (ی.پ.گ) و (ی.پ.ژ) از کُردستان سوریه آمدند و با حماسه والایی کریدور انسانی را به وجود آوردند و با نبردی شدید و دشوار توانستند بسیاری از مردم ما را نجات دهند. انها 52 شهید دادند تا توانستند این کریدور را باز نمایند. مردم و نیروهای کُرد سوری واقعا ما را در سخت ترین شرایط انسانی کمک کردند. وی افزود: وقتی که کریدور باز شد نزدیک به 400 خانواده در کوه شنگال ماندند و بقیه به سمت نقاط دیگر رفتند. بعد از آن نیروهای مدافع شنگال تشکیل شد و برخی از نقاط بازپس گرفته شد و مردم رفته رفته برگشتند. وی توضیح داد: الان 5 هزار خانواده در کوه شنگال و روستای سنون هستند که این جمعیتی نزدیک به 35 هزار نفر است. شورش منصور یکی دیگر از ایزدیان کوه شنگال گفت: در حال حاضر تمام مایحتاج ما از کُردستان سوریه تامین می شود. دولت مرکزی هم کمکی به ما نمی کند و راه مابین ما و آنها هم قطع شده است. از سوی دیگر پارتی هم اجازه نمی دهد چیزی به این منطقه بیاید. وی تصریح کرد: نیروهای صلیب سرخ جهانی و (یو ان) نیز کمک های انسانی بسیار کمی به دست مردم ما می رسانند و هیچ مرکزی از آنها در اینجا حضور ندارد. هادی احمد به ما گفت: مردم ایزدی می خواهند از طرف نهادهای بین المللی نسل کشی مردم ایزدی بعنوان ژینوساید شناخته شود و از سوی نیروهای بین الملی خطی برای محافظت از مردم ما بوجود آید و نیروهای ایزدی شنگال که بعد از ورود داعش بوجود آمد از جانب دولت مرکزی بصورت رسمی شناخته شود. وی خاطر نشان کرد: ما می خواهیم جزیی از دولت مرکزی باشیم. در قانون اساسی عراق دو ماده مربوط به اقلیت ها وجود دارد و ما می خواهیم براساس همان دو ماده در قانون اساسی، مدیریت محلی در منطقه به وجود آید. پس از گپ و گفتی با آورگان کوه ایزدی بسوی مرکز ایزدی نشینان منطقه یعنی شهر شنگال به راه افتادیم. از روی کوه شنگال، شهر شنگال به خوبی مشخص بود. راه پرپیچ و خم به سمت شهر شنگال و ماشین های سوخته ای که در دو طرف جاده وجود داشت حکایت از ماجرایی دردناک در این منطقه دارد. اولین ایست بازرسی در ورودی شهر متعلق به نیروهای حزب دموکرات است. وارد شهر که می شوید ویرانی های فراونی می بینید به حدی که در محل های شمال شهر که سنگر اصلی نیروهای کُرد بوده و بعنوان جبهه جنگ محسوب می شد هیچ خانه سالمی مشاهده نمی گردد. به قول یکی از نیروهای پیشمرگ، نبرد ما در فاصله دومتری اتفاق می افتاد و به قدری بهم نزدیک بودیم که بعضا دو طرف در یک خانه با هم می جنگیدیم. اینجا نیروهای مختلف کُرد هر کدام دارای پایگاه و مقرهایی هستند و پرچم هر کدام بر فراز پایگاه هایشان دیده می شود. در زمان آزادسازی شنگال نیروهای پارتی گفتند به جزء نیروهای پیشمرگ، کسی در شهر نیست که چند دقیقه پس از آن فرمانده نیروهای پ.ک.ک در مصاحبه ای مطبوعاتی این ادعا را رد کرد و تاکید کرد که بیش از 2000 نفر هزار نیروی آنها در منطقه حضور دارند. شهر بصورت مخروبه ای درآمده و اکثر خانه ها و مغاره ها ویران شده اند. تنها ساختمان بلند منطقه که سیلوی شهر است نیز توسط داعش منفجر شده و آثار ویرانی در آن به چشم میخورد. در قسمت شمالی شهر چندین کلیسا و مسجد تاریخی مربوط به آشوری و ارمنی ها و مسلمانان قرار دارد که داعش به کلی همه آنها را ویران نموده است. نیروهای داعش در قسمت جنوب شهر در فاصله 5 کیلومتری، موضع گرفته اند و هر از گاهی خمپاره سرگردانی را به داخل شهر پرتاب می کردند. اولین نیروی نزدیک به داعش پس از آزادسازی شهر، پیشمرگ ها هستند که پس از آزادسازی، ایست بازرسی و سنگر مقدم خود را پیشتر از نیروهای پ.ک.ک در برابر داعش بسته بودند. قسمت غربی شهر تا فاصله 15 کیلومتری در کنترل نیروهای پ.ک.ک و نیروهای مدافع شنگال قرار دارد. رابطه نیروهای مختلف کُرد در شهر عادی است و بصورت عملی درگیری بین آنها رخ نمی دهد، اما بصورت رسانەای معمولا مناقشات زیادی بین دو طرف وجود دارد. به گفته یکی از نیروهای پیشمرگ به دستور مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان، نیروها نباید آتش بر روی هم بگشایند و دوباره جنگ برادرکشی بە راه بیاندازند. لذا نیروهای پیشمرگ وارد هیچ گونه حاشیەای نمی شوند. از یکی از نیروهای پیشمرگ علت بازنگشتن مردم به شهر را پرسیدم که جواب داد: مردم دیگر بی اعتماد شده اند و هنوز ترس دارند به شهر برگردند. او علت بازسازی نکردن شهر را اینگونه توصیف کرد: پس از یک سال از کنترل شهر به دلیل اینکه مشخص نیست سرنوشت و آینده شهر با وجود حضور نیروهای مختلف چه خواهد شد، اراده ای برای بازسازی و بازگرداندن مردم به شهر وجود ندارد. پس از گشتی کوتاه در خرابه های شهر و ناراحتی از اندوه مردمان شهر به ما گفتند که نباید شب اینجا بمانیم و باید به سمت سنون برگردیم. ما هم با ضبط کوله باری از درد این مردمان رنج کشیده، راه آمده را دوباره برگشتیم. گزارش : افشین غلامی / سرویس عراق و اقلیم کردستان خبرگزاری کردپرس برای عضویت در کانال کردپرس در تلگرام کلیک کنید


یکشنبه ، ۲۶اردیبهشت۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کرد پرس]
[مشاهده در: www.kurdpress.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن