واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: بازسازی 17 صحنه مرگ از فروغ فرخزاد تا شریعتی (+عکس)
این آلبوم از عکسهای او شامل عکس های صحنه ای از لحظات مرگ یا قتل چهره های مهم سیاسی - فرهنگی ایران معاصر است. از اعدام میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل در مشروطیت تا مرگ سهراب شهید ثالث، فیلمساز در آمریکا.
این آلبوم از عکسهای آزاده اخلاقی شامل عکس های صحنه ای از لحظات مرگ یا قتل چهره های مهم سیاسی - فرهنگی ایران معاصر است. از اعدام میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل در مشروطیت تا مرگ سهراب شهید ثالث، فیلمساز در آمریکا.
آزاده اخلاقی را باید اتفاقی مهم در عرصه هنر عکاسی ایران دانست. او در واپسین روزهای سال گذشته آلبوم به روایت یک شاهد عینی را منتشر کرد.
این آلبوم از عکسهای او شامل عکس های صحنه ای از لحظات مرگ یا قتل چهره های مهم سیاسی - فرهنگی ایران معاصر است. از اعدام میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل در مشروطیت تا مرگ سهراب شهید ثالث، فیلمساز در آمریکا.
پیشینه ی این هنر را باید نقاشی های دوران رنسانس دانست. هنرمندان اروپایی آن دوران همه لحظات تاریخی مهم را به تصویر میکشیدند. با اختراع عکاسی، برخی هنرمندان عکاس به این فکر افتادند تا از عکس همچون نقاشی صحنه های تاریخی بهره بگیرند.
آزاده اخلاقی درواقع نخست صحنه ی تاریخی مورد نظر خود را میسازد و سپس با تکنیک های مدرن و بدیع عکسهایی از آن گرفته و در پایان عکسها را ترکیب میکند. صحنه سازی های او افزون بر کار قوی دکورسازی و صحنه آرایی و گریم، به پژوهش های تاریخی درباره اتفاق مورد نظر نیز نیاز دارد.
نکته دیگر آنکه آزاده اخلاقی شخصا در همه این عکسها به عنوان کسی که از اکنون به لحظه ای حساس در تاریخ پرتاب شده، حضور دارد. اگر به عکسها دقت کنید او را در گوشه ای با شال سرخ رنگ می بینید. او در بیشتر مواقع غمگین به دیوار تکیه داده و تراژدی را تماشا میکند.
ولی گاه در صحنه های مهیج در صحنه دخالت کرده و تلاش میکند در تاریخ دخالت کند! مثلا در صحنه کشته شدن فروغ فرخزاد به سوی او میدود تا شاید نجاتش دهد. یا در صحنه قتل مرضیه اسکویی که با حمید اشرف قرار ملاقات داشت او دارد به دنبال حمید اشرف میدود تا جلوی حضور او در قتلگاه را بگیرد. یا در صحنه مرگ علی شریعتی او به یکی از کودکان حاضر در صحنه دلداری میدهد.در یک عکس هم او حضور ندارد. در صحنه تیرباران بیژن جزنی تنها شال آزاده اخلاقی را افتاده بر زمین میبینیم.
البته اثر بی همتای او از نظر محتوا بی ایراد نیز نیست. مثلا نسبتی میان مرگ های عادی و طبیعی برخی چون مصدق و سهراب شهید ثالث و قتل ها و اعدام های دیگران و کشته شدن فروغ در حادثه ی رانندگی نیست. اگر هدف هنرمند ما به تصویر کشیدن صحنه های قتل های تراژیک است باید نمونه های یاد شده حذف میشد. ولی هنرمند با افزودن مصدق و فروغ و همچنین شریعتی و طالقانی و تختی یکدستی را فدای محبوبیت کرده و خواسته بخش بزرگتری از چهره های مهم تاریخ معاصر ایران را پوشش دهد. بدین ترتیب ما با عکسهای حیرت انگیزی چون صحنه ی قتل مرضیه اسکویی - که شاه بیت آلبوم آزاده اخلاقی است - و یا صحنه ی عالی 16 آذر روبرو هستیم که در کنار صحنه های خشک و خالی و سرد مرگ مصدق و طالقانی قرار گرفته اند. همچنین عکسهای تشیع جنازه ای در کنار عکسهایی که دقیقا لحظه ی مرگ را به تصویر کشیده اند، هماهنگی آلبوم را از میان برده است.
نکته دیگر نگاه تقلیل گرایانه و تا اندازه ای کوته نظرانه هنرمند به شخصیت هایی است که کمترین نسبتی به یکدیگر ندارند. ولی هنرمند نخست به خود قبولانده که همه اینها برای آرمانی واحد - مثلا آزادی - تلاشگر بوده اند و سپس در آثار تلاش کرده این مسئله را به مخاطب نیز بقبولاند. ولی برای کسی که اندکی با تاریخ معاصر آشناست جای پرسش باقی است که صوراسرافیل و میرزاده عشقی و فرخی یزدی چه نسبتی با چریک های فدایی خلق دارند و قهرمانان چپگرایی چه پیوندی با شهید باکری؟ با این همه به نظر میرسد هنرمند بیشتر به اسطوره های چپ شیفتگی دارد و اوج هنر او را باید در عکسهایی که مربوط به قهرمانان چپگرای ایران است دید. به نظر میرسد آثار دیگر تنها تکمیل کننده ی آلبوم او هستند تا این شائبه پیش نیاید که هنرمند نگاهی ایدئولوژیک دارد.
چه بهتر میبود که مولف فارغ از اندیشه و آرمان و بدون رویکرد قهرمان پروری، صحنه های مرگ بزرگان تاریخ ایران - بی هیچ داوری - را به نمایش میگذاشت. در این صورت میتوانستیم صحنه ی اعدام شیخ فضل الله نوری، مرگ سید حسن مدرس و رضاشاه در تبعید و دیگر بزرگان سیاسی و فرهنگی ایران را نیز ببینیم. کسانی که به مراتب تاثیرگذارتر از حمید اشرف و مرضیه اسکویی و بیژن جزنی بوده اند.
همچنین دستکم در یک مورد هنرمند به یک روایت از میان روایت های مشکوک تاریخی بسنده کرده و آن تیرباران بیژن جزنی است. بنابر روایت رسمی این زندانی به هنگام فرار از زندان به قتل رسید. ولی بنابر اعترافات یکی از مامورین ساواک پس از انقلاب، جزنی و یارانش را بی هیچ قرار قانونی، مخفیانه در تپه های اوین تیرباران کردند. همچنین به نظر میرسد هنرمند در دیگر موارد که مرگ طبیعی را شامل میشود، روایت قتل مشکوک را در نظر داشته است. چه موارد درون زندان چون تقی ارانی و چه موارد بیرون از زندان چون بهرنگی، تختی، شریعتی و طالقانی. بدین ترتیب هنرمند نخست آنچه خود از تاریخ میخواسته و آن شهیدسازی بوده را برداشت کرده و سپس هنر خود را بر آن استوار کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۹ - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - 11 May 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]